بسمه تعالی
«امام حسین (ع) و تبیین موانع تحقق هدف انبیاء (ع)»
جلسه دوم
گفته شد که برای تحقق هدف انبیاء و شناخت موانع آن، شناخت هدف و برای آن، شناخت کارایی وحی ضروری است.
همچنین بیان شد که نگرش نسبت به وحی اینگونه است:
نظریات موجود نسبت به پذیرش وحی:
1-کسانیکه که پیغمبر و وحی را رد میکنند و نبوت را قبول نداشته و دین خدا، معنویت، حقانیت ماوراء را همه مسایل اساطیر میدانند.
2-آن کسانی که به وحی معتقدند و پیامبران را قبول دارند:
|
همچنین بحث شد که لازمه بهره مندی از وحی، "مومن بودن" و لازمه مومن بودن، تسلیم محض خدا و رسول شدن است.
در بررسی چگونگی تحقق هدف انبیاء و اینکه کدامیک از 3 دسته افراطی، تفریطی یا اعتدالی درست است، از بحث درون دینی از آیات زیر میتوان بهره جست که در توضیح "تسلیم محض" بودن که نه شکل افراطی و نه تفریطی فوق الذکر را نباید داشته باشد است از دیدگاه قرآن:
در ادامه بحث جلسه گذشته: سوره مبارکه آل عمران آیه 139﴿اَنْتُمُ الْاَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُوْمِنِینَ﴾ : همه میتوانید برتر باشید به شرط اینکه مومن باشید.
سوره مبارکه احزاب، آیات 66 ، 67 و 68 :﴿یوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ یقُولُونَ یا لَیتَنَا اَطَعْنَا اللَّهَ وَاَطَعْنَا الرَّسُولَا۞وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا اَطَعْنَا سَادَتَنَا وَکُبَرَاءَنَا فَاَضَلُّونَا السَّبِیلَا ۞ رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَینِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنًا کَبِیرًا﴾
"در روز قیات، گروهی هستند که وقتی آنها را در آتش جهنم می اندازند، صورتهای آنها در آتش دگرگون میشود، میگویند ای کاش مطیع خدا شده بودیم و ای کاش مطیع رسول خدا شده بودیم. میگویند پروردگارا، ما بزرگان و ریشسفیدان قوم خود را اطاعت کردیم و ما را گمراه کردند. پروردگارا، به اینها دو برابر عذاب بده و آنان را لعن بزرگی بفرما."
لازمه بهره مندی صحیح از وحی، مطیع خدا و رسول شدن است. با ذکر آیه زیر، دیدگاه دو دسته افراطی و تفریطی رد میگردد:
سوره مبارکه یونس، آیه 35: ﴿ قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکَائِکُمْ مَنْ یهْدِی إِلَی الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ یهْدِی لِلْحَقِّ اَفَمَنْ یهْدِی إِلَی الْحَقِّ اَحَقُّ اَنْ یتَّبَعَ اَمَّنْ لَا یهِدِّی إِلَّا اَنْ یهْدَی فَمَا لَکُمْ کَیفَ تَحْکُمُونَ﴾
"بگو کسانی که شما شریک گرفتید و قرار شد از اینها راه بگیرند، آیا هستند که شما را بتوانند به حق هدایت کنند؟ بگو نه آن خداست که میتواند شما را به حق هدایت کند. آیا کسی که هدایت او ذاتی است (ذاتا هادی است) برای پیروی شایستهتر است، یا آن کس که خود هدایت نمیشود مگر اینکه هدایتش کنند؟ شما را چه میشود، چگونه داوری میکنید؟"
در آیه شریفه فوق، قرآن کریم عقل و فطرت انسانها را به حکمیت می طلبد، مبنی بر اینکه: هدایت هادی می خواهد، حال هادی که شرایط هدایت را داشته باشد برای هدایت بهتر و حق است، یا مدعی هدایت که خود به هدایت نیاز دارد؟
همچنین دقت در این آیه می فهماند که : نظر افراطی و نظر تفریطی غلط است و باید نظر اعتدالی داشت، یعنی عقل می فهمد که حکم و هادی خداست.
O توضیح علامه حلّی ذیل آیه فوق الذکر این است که از طرفی هستند کسانیکه هدایت کردن ذاتیشان است، و از طرف دیگر کسانی که هدایت کردن ذاتیشان نیست و باید از دیگری بگیرند و نمی تواند هدایت کند مگر اینکه خودشان هدایت بشود و باید دیگران دست او را بگیرند تا بتوانند آنها هم دست دیگری را بگیرند. حال اگر کسی که هدایت، ذاتیِ اوست و ذاتاً هادی است، آیا او سزاوارتر نیست که او را هادی قرار داد؟ یعنی کسانی که خداوند (هادی بالذات) این هدایت را به آنها افاضه نموده است یعنی هدایت ذاتی در آنها افاضهی الهی است برای هدایت سزاورتر نیستند؟
در انتهای آیه خداوند مارا به تفکر دعوت می نمایند و ارتباط بین عقل و وحی مطرح میگردد. بنابراین نظریه افراد دسته دوم ، یعنی دسته تفریطی را که عقل را به کار مینهند در اینجا رد میگردد.
دسته اول که افراطی هستند و کمال وحی را یک حداقل میدانند، طبق این آیه هدایت کسی که هدایت به حق است (پیامبران و ائمه اطعار (ع))که متصل به هادی بالذات هستند و لذا درجهای از هدایت ذاتی پیدا کردهاند را حداقلی میدانند و آنوقت هدایت یک انسان عادی مانند ما که نیازمند به یک هادی دیگر هستیم هدایت حداکثری میتواند باشد؟ احتمال اشتباه انسانی مانند ما بیشتر نیست؟ چرا هدایت هادیِ به حق را نپذیرم که هدایت او افاضه الهی است؟
از امام باقر (ع) سوال میشود که این آیه چه چیز را بیان می کند، امام باقر (ع) می فرمایند: "من یَهدی الی الحق" پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) اند، "من لا یَهدی الا ان یُهدی" بقیه اند.
برداشت سرکار خانم عسگریان از جلسه دوم