جلسه چهل و یکم

تعداد بازدید:۴۵۲

بسم الله الرحمن الرحیم

معاد برهانی در آیات قرآنی جلسه چهل و یکم

چکیده جلسه پیشین

با توجه به آیات قرآن کریم به اینجا رسیدیم که وقتی نفخ صور دوم صورت می‌گیرد، قیامت برپا می‌شود. عالم برزخ پایان می‌پذیرد و عالم قیامت آغاز می شود.

 

تفاوت عالم قیامت با دنیا

۱- زمین، زمان، مکان و آسمان و همه این جزییات در قیامت با دنیا متفاوت است. زمین، زمان، ملک دنیا به اقتضای حیات ملکی دنیوی بود؛ ولی در قیامت فنا، مرگ، پیری، بیماری، دفع و تولید مثل نیست و اقتضائات آن عالم را دارد. با توجه به آیات و روایاتی که در این زمینه بررسی کردیم، پس ملک قیامت هم غیر از ملک دنیوی است. کما این که بدن انسان هم در قیامت ضمن اینکه معاد جسمانی است اما با بدن انسان در این دنیا این تفاوت را دارد که فرسودگی و پیری و بیماری و نواقصی که در این عالم مطرح است در آن جا راه ندارد.

۲- در دنیا ملکوت پنهان است و ملک آشکار، مگر برای افراد نادری که چشم دلشان باز است و با چشم برزخی به عالم می‌نگرند که تعداد این افراد هم خیلی کم است. برای اکثریت، آن چه که آشکار است ملک و ظاهر عالم است. اما حقیقت که باطن عالم است و ملکوت است، پنهان می‌باشد. برعکس در قیامت، ملکوت آشکار می‌شود. بر اساس یَوْمَ تُبْلَی السَّرَائِرُ(طارق/9) ، همه افراد در قیامت چه مومن و چه کافر متوجه ظهور و جلوه ملکوت هستی می‌شوند.

۳- در دنیا حق و باطل قاطی هستند و حتی ممکن است برای بسیاری از انسانها باطل در لباس حق جلوه کند و حق در لباس باطل. کما اینکه در طول تاریخ گرگان فراوانی داشتیم که در لباس میش، جلوه کردند و بی‌گناهان و ارزندگانی که اینها را بد شناساندند و حتی قرنها بعد از مرگشان هم این قاطی شدن حق و باطل همچنان باقی ماند. اما در قیامت این‌گونه است، صفها جدا می‌شود و باطل و اهل باطل در جایگاه خودشان و حق و اهل حق هم در جایگاه خودشان قرار می‌گیرند. اسماء ذات اقدس الهی باید ظهور، نمود و جلوه داشته باشد. اگر خود حضرت حق، مطلق کمال و جمال است، اسماء او هم کمال و جمال است؛ در دنیا، اسماء حضرت حق به اندازه ظرفیت این دنیا و شرایط حیات دنیوی برای موجودات ظهور و نمود دارد. مثلا ظهور اسم خالق می شود همه مخلوقات عالم.  ظهور اسم رحمان،  رازق و باقی اسماء هم در این عالم ظهور دارد.

 

ظهور و جلوه اسم یا عادل الهی

 یکی از این اسماء الهی که هم آیات و هم روایات و هم مباحث اعتقادی به ویژه در شیعه روی آن بسیار تاکید کرده‌اند، اسم عدل است. ظهور و جلوه عدل الهی در این عالم ممکن نیست. ظهور عدل، به میزان ظرفیت این عالم است و چون ظرفیت این عالم برای جلوه عدل الهی به شکلی که اقتضای اسم حضرت حق است، کافی نیست؛ لذا عدل در این عالم تحقق نیافته است و حق و باطل قاطی است. خیلی از ظالمین با همه ظلمی که در این دنیا انجام داده‌اند با ناز و نعمت هم از این دنیا رفتند و از آن طرف خیلی از افراد برجسته شهید شدند و گمنام از این دنیا رفتند. لذا قیامت ظرف ظهور اسم «یاعادل» الهی است و این از آن نکته‌های ارزنده‌ایست که اصلا قیامت، حشر، محشر و محشور شدن برای همین منظور است.

 

جمع شدن در فردای قیامت

سوره مبارکه واقعه ۴۹-۵۰

قُلْ إِنَّ الْاَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ (۴۹) لَمَجْمُوعُونَ إِلَی مِیقَاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ (۵۰)

مِیقَاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ یعنی قیامت. بگو که اولین و آخرین، یعنی همه هر چه هستند، لَمَجْمُوعُونَ یعنی جمع می شوند. لذا یکی از اسمای قیامت هم یوم‌الجمع است. در آیات دیگر هم نشان خواهند داد. حال این افراد برای چی جمع می شوند؟ خدای حکیم و عادل که همه کارهای او برمبنای عدالت، حساب و کتاب است، قیامت را برپا می‌کند که همه حاضر بشوند برای چه؟ مِیقَاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ. برای آن میقات مشخص و معلومی که صحنه قیامت است، همه باید جمع بشوند، بلا استثناء.

 

سوره مبارکه تغابن آیه ۹

 یَوْمَ یَجْمَعُکُمْ لِیَوْمِ الْجَمْعِ...

قیامت آن روزی است که همه شما را جمع می‌کنند، همین اسم یوم‌الجمع استفاده شده است.

 

سوره مبارکه انعام آیه ۹۴

وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَی کَمَا خَلَقْنَاکُمْ اَوَّلَ مَرَّهٍ وَتَرَکْتُمْ مَا خَوَّلْنَاکُمْ وَرَاءَ ظُهُورِکُمْ  وَمَا نَرَی مَعَکُمْ شُفَعَاءَکُمُ الَّذِینَ زَعَمْتُمْ اَنَّهُمْ فِیکُمْ شُرَکَاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَیْنَکُمْ وَضَلَّ عَنْکُمْ مَا کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ

طبق این آیه افراد فرادی می‌آیند، پس این که همه جمع می شوند چه می‌شود؟ آیا با هم منافات دارد؟

در برخی آیات، قیامت یوم الجمع معرفی شده؛ همه قرار است اجتماع کنند و جمع بشوند و در برخی دیگر همچون آیه ۹۴ سوره انعام می فرماید وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَی کَمَا خَلَقْنَاکُمْ اَوَّلَ مَرَّهٍ؛  وقتی ما خلق شدیم، تنها به این دنیا آمده‌ایم، حتی دو قلوها هم با یک فاصله‌ای به این دنیا آمده اند. در این آیه می‌فرماید همان طور که شما فُرادا و تک به تک به این دنیا آمدید، قیامت هم تنها و فُرادا شما را حاضر می‌کنیم. در ادامه می فرماید وَتَرَکْتُمْ مَا خَوَّلْنَاکُمْ وَرَاءَ ظُهُورِکُمْ. آنچه را که شما به دست آوردید در این عالم، کوشیدید، زحمت کشیدید، مَا خَوَّلْنَاکُمْ مال منال زندگی، هر چه به دست آوردید، همه را فرو می‌گذارید. انسان، تنها و تنها یک چیز را با خودش می‌برد، آن هم عمل است. غیر از عمل، هیچ چیز مال ما نیست. وَمَا نَرَی مَعَکُمْ شُفَعَاءَکُمُ الَّذِینَ زَعَمْتُمْ اَنَّهُمْ فِیکُمْ شُرَکَاءُ. ما نمی‌بینیم در آن صحنه قیامت که شما می‌آیید، آنهایی که شما خیال می‌کردید شفیع شما هستند، برای ما شریک قرار می‌دادید و در زندگی‌تان موثر می‌دانستید، اینها را با شما نمی بینیم و شما تنها می‌آیید. یعنی شما اگر به خاطر بعضی مسائل مشرک می‌شدید و به اصطلاح «هندوانه زیر بغل کسانی می‌گذاشتید»، چاپلوسی می‌کردید، سراغ بعضی می‌رفتید به امید این که کاری از دستشان برای شما برمی‌آید، خوب آنها الان همراه شما نیستند و تنهایید. (یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ اَخِیهِ، وَاُمِّهِ وَاَبِیهِ، وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ (سوره عبس36-34) لَقَدْ تَقَطَّعَ بَیْنَکُمْ وَضَلَّ عَنْکُمْ مَا کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ بین شما و آنها فاصله افتاده است و گمراهی همراه شماست. پس با این توضیحی که آیه بیان می‌کند، فردی و تکی بودن، منافاتی با جمع ندارد. به این معنی است که ضمنی که در جمع هستید، از اولین نفر تا آخرین نفر دارید در صحنه قیامت حاضر می‌شوید، آنچنان هر کسی گرفتار خودش است و مشغول خودش اعمالش است که در میان جمع تک است. آن کسانی را که شما شفیع خود قرار داده بودید و طرح دوستی با آنها می‌ریختید الان کجا هستند؟ در این میان فقط شفیعانی که خدا خودش قرار داده حق شفاعت دارند مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ (بقره ۲۵۵). بنابراین، «فرد در جمع» یعنی این که انسان خودش است و خودش و نزدیکترینهایش هم نمی‌توانند به دادش برسند.

 

روایتی از امیرالمومنین(ع)

حضرت در نهج البلاغه می‌فرمایند: آنقدر جمعیت قیامت فشرده است که شما دو جای پا برای خودت پیدا کنی که بایستی، غنیمت است. این البته به این معنا نیست که خدا جا کم می‌آورد، بلکه کنایه از این است که آیا جای پای شما سفت است؟ و برای خودت جای پا درست کردی؟

 

جدایی در قیامت

آیات می‌فرمایند که شما همگی جمع می‌شوید که از هم جدایتان کنیم. ضمن اینکه قیامت یوم‌الجمع است، یوم الفصل هم هست. یکی از اقتضائات و تفاوت عالم قیامت این است که مثل این دنیا دیگر همه تو یک صف نیستند، جدا می‌کنند؛ چه جور جدا کردنی!

 

سوره مبارکه صافات آیه ۲۰ و ۲۱

وَقَالُوا یَا وَیْلَنَا هَذَا یَوْمُ الدِّینِ (۲۰) هَذَا یَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ (۲۱)

حالا که قیامت با نفخ صور برپا می‌شود و همه در صحنه قیامت حاضر می‌شوند، ملکوت هم برای همه آشکار است، برای کسی چیزی پنهان نیست، می‌گویند: هَذَا یَوْمُ الدِّینِ وای بر ما، امروز قرار است پاداش بدهند. (دین به معنای جزا و پاداش است.) قرار است افراد را به نتیجه اعمالشان برسانند. هَذَا یَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ امروز، روزی است که جدا می کنند. تا یار که را خواهد و میلش به که باشد. ان‌شاءالله به روایات در مورد حضرت زهرا (س) اشاره خواهد شد که مقام ایشان در صحنه قیامت، مقام ابی‌عبدالله (ع) در صحنه قیامت، شاگردان ابی‌عبدالله و حضرت زهرا (س) در صحنه قیامت آشکار می‌شود و آنجا متوجه می شویم که ای وای! ما می‌توانستیم دست به دامان اینها بزنیم اما مشغله وسرگرمی‌های گوناگون دنیا ما را از اینها جدا کرد. در آنجا می‌فهمیم که چه خسرانی مرتکب شده‌ایم.

هَذَا یَوْمُ الْفَصْلِ ، جزا این فاصله انداختنهاست که به اختصار می‌شود گفت: ابتدا دو دسته می‌شوند، حق و باطل. سپس صف حق هم چند دسته می‌شود، سابقون، مقربون و اصحاب المیمنه. باید بررسی شود که سابقون کیانند، مقربون چطور، و اصحاب میمنه چقدر با آنها فاصله دارند و اصحاب مشئمه چه کسانی هستند. آنجا مظهر تحقق عدل الهی است، باید اسم یا عادل الهی در آنجا بروز کند و این یکی از آن عظمتهای عالم قیامت است و با دنیا به کلی تفاوت دارد. باید اسم عادل الهی کاملا جلوه خودش را در آن عالم نشان بدهد. هَذَا یَوْمُ الْفَصْلِ، امروز روز فاصله انداختن و جدایی است و قرار نیست که همه در یک جا قرار بگیرند. چه بسا بعضی‌ها جایی قرار بگیرند که ما انقدر باید آرزو کنیم که آیا می‌شود دستمان به دامان این افراد برسد. امیرالمومنین (ع) در نهج البلاغه می‌فرماید: درجات متفاوتات متفاصلات. بهشت درجاتی دارد، که خیلی متفاوت است و خیلی فاصله دارد.

پس متوجه شدیم که قیامت یوم الجمع است برای یوم الفصل. همه را جمع می کنند تا نشان بدهند جایگاه هر کس کجاست.

 

سوره مبارکه مرسلات آیه ۳۸

هَذَا یَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْنَاکُمْ وَالْاَوَّلِینَ

اگر دقت کرده باشید در برخی از آیات ابتدا می‌فرماید یوم الجمع و سپس یوم الفصل اما در این آیه، یوم الفصل قبل از یوم الجمع آمده است. آیا این اتفاقی است؟ خیر. در قرآن کریم همه امور با حساب و کتاب است. در آنجا می‌خواهد توجه را به این بدهد که درست است که جمع می‌کنیم اما این جمع کردن مقدمه‌ایست برای فصل کردن. در این آیه شریفه می‌فرماید هَذَا یَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْنَاکُمْ وَالْاَوَّلِینَ اول انگشت روی فصل می‌گذارد و به این معنی است که چون می‌خواهیم شما را جدا کنیم، همه را جمع می‌کنیم. از باب تقدم ارزشی و مقدماتی این گونه بیان شده اند.

 

سوره مبارکه دخان آیه ۴۰

إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ مِیقَاتُهُمْ اَجْمَعِینَ

در این آیه ابتدا یوم الفصل را مطرح کرد با انّ تاکید. به این معنی که به درستیکه آن روزی که قرار است جدا بشوید، بین شما فاصله بیفتد و حق‌ها در صف حق و باطل‌ها در صف باطل، دست راستی‌ها در صف اصحاب المیمنه و دست چپی‌ها در آن یکی صف قرار بگیرند، میعادگاه همه است. یومی است که میعاد میقات همه هست. همه باید آنجا جمع بشوند تا تکلیف شان مشخص شود و از هم جدا بشوند.

 

۴ سوار خاص در قیامت

با استفاده از روایات نشان خواهیم داد که ۴ ناقه است که مراتب مختلف دارند و برای یک عده خاصی؛ اولی پیغمبر (ص) دومی امیرالمومنین (ع)، سومی حضرت زهرا (س) و چهارمی حسنین که جلوه بقیه معصومین (ع) هستند. این چهار ناقه هم در روایت آمده است که در قیامت وقتی همه جمعند، همه ایستاده اند، فقط این چهارتا سوار هستند. در روایات شیعه و سنی درباره سَبک آمدن آنها ذکر شده که در جلو حضرت زهرا (س) هستند و بعد پیغمبر (ص)، امیرالمومنین (ع) در پشت سرشان و حسنین (ع) هم در ادامه هستند. همه چشمها اول به حضرت زهرا (س) دوخته می‌شود.

فیض نخست و خاتمه، نور جمال فاطمه              چشم دل ار نظاره بر مبداء و منتها کند

 

بررسی تفاوت سوم

سومین تفاوت این بود که روزی است که بین حق و باطل جدا می‌شود و تمام. در برزخ تا حدودی این جدا شدن رخ می‌دهد اما ممکن بود به دو دسته کلی جدا شوند ولی در قیامت حتی درجات متفاوتات هم از هم جدا می‌شوند. لذا برخی در بهشت آرزو می‌کنند که آیا توفیق دیدار امام حسین (ع) را خواهند داشت؟ بعضی‌ها آرزو می‌کنند که در بهشت آیا توفیق شرکت در درس امیرالمومنین (ع) به آنها داده می‌شود؟ مقدمات این مواهب را باید در دنیا فراهم کرد، اگر گفته‌اند یوم الحسرت به این معناست که آنجا آدم خودش را سرزنش می‌کند که چقدر در دنیا داد زدند.

(بزرگی می‌گفت شب ۲۱ رمضان در مسجد ذکر ناد علی گرفتم و امام مسجد قهر کرد و رفت. گفتم شب ۲۱ رمضان هم تحمل یا علی و یا علی نداری؟)

پس همه را جمع می‌کنند تا تحقق عدالت الهی در آنجا صورت بپذیرد

 

سوره مبارکه انبیا ۴۷

وَنَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَهِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا وَإِنْ کَانَ مِثْقَالَ حَبَّهٍ مِنْ خَرْدَلٍ اَتَیْنَا بِهَا  وَکَفَی بِنَا حَاسِبِینَ

ترازوهای عدالت الهی را در قیامت قرار می‌دهیم. حالا این ترازو چیست و قسط و عدل قیامتی چگونه است که فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ (زلزال ۷) وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ (زلزال ۸) ترازویی که یک نگاه بد کردیم، آنجا باید جواب بدیم، یک تهمت زدیم، یک سبق لسان کردیم. فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا هیچ کس، هیچ ظلمی به او نمی‌شود. عین عدل است، آن هم عدل الهی که باید تحقق بپذیرد. وَإِنْ کَانَ مِثْقَالَ حَبَّهٍ مِنْ خَرْدَلٍ اَتَیْنَا بِهَا خردل در زبان عرب شاخص و ضرب المثل برای ریزی و خردی و کوچکی است، به این معنی نیست که از خردل کوچکتر اشکال ندارد، یعنی کوچک و کم. اگر به اندازه ذره کوچک باشد، آن را هم می‌آوریم و  وَکَفَی بِنَا حَاسِبِینَ کافیست که بوسیله ما حسابرسی می‌شود. ما حساب می‌کنیم، عوامل حضرت حق ماموریتی به آنها محول شده است که مو را از ماست بکشند و عین عدالت را رعایت کنند. پس این فصل برمبنای این گونه حسابرسی است. لذا یکی دیگر از اسامی قیامت، یوم الحساب است. در نهج البلاغه از امیرالمومنین (ع) آمده است که إِنَّ الْیَوْمَ عَمَلٌ وَ لا حِسابَ وَ غَداً حِسابٌ وَلا عَمَلَ. امروز روز عمل است و فردا روز حساب.

 

سوره مبارکه ص آیه ۲۷

وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْاَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا بَاطِلًا  ذَلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا  فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْاَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا بَاطِلًا

آسمان و زمین و آنچه بین آسمان و زمین است یا به عبارت دیگر، ملک و ملکوت، آنچه در این عالم ملک و ملکوت قرار دارد، هر چه در این عالم هست، تمام مخلوقات این عالم، بی‌حساب و باطل نیست. ذَلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا  این گمان آنهایی است که کفر ورزیدند و چشم دلشان را پوشاندند. نگاه حق نمی‌کنند.  فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ وای بر آنان که کفر ورزیدند از عذاب اخروی.

 

سوره ص آیه 28

اَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کَالْمُفْسِدِینَ فِی الْاَرْضِ اَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجَّارِ (ص ۲۸)

دقت کنید که در آیه ۲۷ به تکوین اشاره دارد و در آیه ۲۸ به تشریع

 

روایت پیامبر در این باره

بِالْعَدْلِ‏ قَامَتِ‏ السَّمَاوَاتُ وَ الْاَرْض‏ (عوالی اللئالی ج۴ ص ۱۰۳)

همه آسمانها و زمین بر اساس عدل استوار و برپا و قائم شده است، به این معنی که حساب دارد و هر چیز سر جای خودش است. فعل خداست و خدای حکیم و عادل، فعل حکیمانه و عادلانه انجام می‌دهد. لذا تکوین عالم که مربوط به ذات اقدس الهی است که کن فیکون یا با تدرج در عالم ماده، همه اینها بر اساس عدل استوار شده است و همه چیز سر جای خودش است. پس در آیه که می‌فرماید که وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْاَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا بَاطِلًا یعنی غیر عادلانه نیست و همه چیز سر جای خودش است.

 

برتری عدل بر جود و بخشش

وَ سُئِلَ (علیه السلام) اَیُّهُمَا اَفْضَلُ، الْعَدْلُ اَوِ الْجُودُ؟ فَقَالَ (علیه السلام): الْعَدْلُ یَضَعُ الْاُمُورَ مَوَاضِعَهَا، وَ الْجُودُ یُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا؛ وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ، وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ؛ فَالْعَدْلُ اَشْرَفُهُمَا وَ اَفْضَلُهُمَا. حکمت ۴۳۷

امیرالمومنین مورد سوال قرار گرفت که آیا عدل افضل است یا جود؟ «عدل» به معنی هرچیزی سر جای خودش قرار گرفتن و حق هرکس را به او دادن است و «جود» به معنی بخشش و کرم. مثلا فرض کنید که نمره دانشجویی 19 شود، اگر ۱۹ بدهید عدل است، ۲۰ بدهید فضل است. حالا عدل بالاتر است یا فضل؟ فضلی که عدل را کنار بزند، فضل نیست و ظلم است. فضلی که با عدل منافات نداشته باشد، فضل است. بر اساس حدیث بِالْعَدْلِ‏ قَامَتِ‏ السَّمَاوَاتُ وَ الْاَرْض‏، همه چیز باید بر اساس عدل باشد، فضل هم باید عادلانه باشد. در توضیح این مطلب با استفاده از همان مثال نمره و دانشجو دقت کنید که اگر بنا باشد به کسی که بالاترین نمره را می‌گیرد، جایزه ای اهدا شود و ما به نمرات ۱۹ هم ۲۰ بدهیم، در این صورت در حق فردی که خودش از ابتدا ۲۰ گرفته بود، عدل رعایت نشده است و این فضل عادلانه نمی‌باشد. پس اگر فضل با عدل سازگاری نداشته باشد، فضل نیست.

حضرت امیر (ع) در ادامه حدیث فرمودند که عدل بهتر است. الْعَدْلُ یَضَعُ الْاُمُورَ مَوَاضِعَهَا عدل همه چیز را سر جای خودش قرار می‌دهد. وَ الْجُودُ یُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا اما «جود» همه چیز را از جای خودش خارج می‌کند. وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ عدل، تدبیر و سیاست امور است به صورت عام الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ ولی جود یک جاهایی عارضی است. مثلا فرض کنید که تصمیم بگیریم به یک انسان نیازمندی کمک کنیم. اگر این بخشش ما، او را تنبل بار بیاورد و جلوی جنب و جوش او را می‌گیرد، کار صحیحی نیست.

 

حکایت فردی خسیس

 در حالات یکی از علمای بزرگ نجف آمده است، مرد بسیار بزرگی بود و به قدری به فقرا حساسیت داشت و کمک می‌کرد که صدای زن و بچه او در آمده بود. نقل شده است که یک بار کسی آمد در خانه‌اش و گفت که غذا ندارم و بیچاره‌ام. او گفته بود که خود من هم غذا ندارم اما یک فرش اینجا هست، این را بفروش و مقدار کمی از آن را هم برای من بیاور که امشب برای بچه‌ها شام تهیه کنم. در مورد ایشان نقل شده است که یک شب از حرم برمی‌گشتند، که فردی جلوی او را گرفت و گفت که آقا می‌لرزم، شام هم ندارم. این آقا گفت: برو آقا! می‌گویند که هرچه آن فرد اصرار کرد و دامن ایشان را گرفت، گفت برو. آمد تو و در را بست. این فرد از پشت در داد می‌زد می‌میرم، اما او کاری نمی‌کرد. زن و بچه تعجب کرده بودند. صبح در را باز کردند، دیدند که از سرما مرده است. لباسش را که در آوردند دیدند که ۷۰۰ سکه زیر لباسش پنهان کرده بود. یک آدم خسیسی بوده است که نمی‌توانسته مال خودش را بخورد. در اینجا به بخشش به او جود نیست، ظلم است. البته بحثهای فقهی خاص خودش را دارد.

لذا حضرت امیر فرمودند: الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ، وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ؛ فَالْعَدْلُ اَشْرَفُهُمَا وَ اَفْضَلُهُمَا. عدل شریفتر، گرامی‌تر، برتر و برجسته‌تر است.

حالا که عدل یک همچین صفتی است، در این آیه شریفه که به آن اشاره شد، اول فرمود که فعل خدا در تکوین براساس عدل است. حالا آیا خدایی که فعلش این گونه است، شما را رها می‌کند؟ دنیا به یک معنی رهایتان کرد، آنجا هم حتی رهایتان نکرده است. اَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کَالْمُفْسِدِینَ فِی الْاَرْضِ اَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجَّارِ  (ص ۲۸) آدمهایی که عامل به عمل صالحند و مومنند، گوش کردند و مسیری که خدا گفت را رفتند، مگر می‌شود که این جوری باشد که آدمهای متقی و پرهیزکار و خداشناس و عامل مثل آدمهای فاجر و فاسق و خطاکار باشند. قیامت یوم الفصل است، یوم العدل است، یوم الحساب است که باید همه چیز در آنجا به دقت حساب شود.

 

سوره جاثیه آیه ۲۱

اَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئَاتِ اَنْ نَجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَحْیَاهُمْ وَمَمَاتُهُمْ  سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ

آیا گمان کردند کسانی که بدیها را کسب کردند، اینها را مثل آنهایی که عمل صالح انجام دادند، یکسان قرار می‌دهیم، در دنیایشان و مماتشان. یعنی اگر در این دنیا همه با هم قاطی هستند، خیال کردید که در آن دنیا هم قاطی هستند. سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ چه بد حکم می‌کنند.

 

سوره زلزال

إِذَا زُلْزِلَتِ الْاَرْضُ زِلْزَالَهَا ﴿۱ وَاَخْرَجَتِ الْاَرْضُ اَثْقَالَهَا ﴿۲ وَقَالَ الْإِنسَانُ مَا لَهَا ﴿۳ یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ اَخْبَارَهَا ﴿۴ بِاَنَّ رَبَّکَ اَوْحَی لَهَا ﴿۵ یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ اَشْتَاتًا لِّیُرَوْا اَعْمَالَهُمْ ﴿۶ فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ ﴿۷ وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ ﴿۸

وقتی که قیامت قرار است برپا شود، زمین با آن زلزله عظیم لرزانیده می‌شود، ارض آنچه را در خودش داشته است بیرون می‌ریزد، که تفسیر آن می‌شود اجساد ما و پنهانیهای عالم و هر چه هست. انسانها می‌گویند که زمین چی ‌شده است که این حالت را پیدا کرده است؟ آن روزی که خبر می‌دهد و همه چیز را روشن می‌کند، که خدا او را مامور می‌کند که آنها را بیان کند، می‌بینید انسانها دارند گروه گروه می‌آیند تا کارهایشان را ببینند. ( یکی از مجازات عمل رویت خود عمل است که در آینده بحث می‌کنیم.) چنان در آن روزِ حسابرسی، دقیق به اعمال ما می‌رسند که ما اگر باور کنیم دیگر کوچکترین عمل بدی را انجام نمی‌دهیم. چطور جرات کنیم کینه به دل بگیریم، غیبت کنیم، بین انسانها را بهم بزنیم، انانیت داشته باشیم و... چه کسانی بردند؟!

 

معنای دیوانگی در سیر الی الله

بزرگی می‌گفت این که می‌گویند لازمه سیر الی الله جنون است، راست است. جنون به چه معنا؟  آیا به این معنی که عقل را بگذاریم کنار و دیوانه بشویم؟ خیر، منظور این است که به حساب دنیاییها، کار عقباییها را جنون می‌دانید. لذا به پیغمبر(ص) هم می‌گفتند مجنون؛ چون بهترین دختر، پول و مقام را از آنها قبول نمی‌کردند. خدایا از این دیوانگیها به ما بیشتر عطا کن. از نظر خیلی‌ها اصحاب امام حسین (ع) در کربلا دیوانه بودند. همه چیز را از دست دادند. حال در آن دنیا معلوم می‌شود عاقل که بوده است.

 

صفات روز قیامت از نگاه امیرالمؤمنین(ع)

وَ ذَلِکَ یَوْمٌ یَجْمَعُ اللَّهُ فِیهِ الْاَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ لِنِقَاشِ الْحِسَابِ وَ جَزَاءِ الْاَعْمَالِ خُضُوعاً قِیَاماً، قَدْ اَلْجَمَهُمُ الْعَرَقُ وَ رَجَفَتْ بِهِمُ الْاَرْضُ، فَاَحْسَنُهُمْ حَالًا مَنْ وَجَدَ لِقَدَمَیْهِ مَوْضِعاً وَ لِنَفْسِهِ مُتَّسَعاً. (خطبه 102)

آن روز قیامت روزی است که خدا در آن روز همه را جمع می‌کند تا لِنِقَاشِ الْحِسَابِ. نِقاش را در جایی به کار می برند که کسی خیلی دقیق و موشکافانه حسابرسی می‌کند که هیچ چیز فروگذار نشود، (دقت در حسابرسی و مته به خشخاش گذاشتن) وَ جَزَاءِ الْاَعْمَالِ پس همه را جمع می‌کنند تا نتیجه اعمالشان را بدهند. خُضُوعاً قِیَاماً همه خاضع و برپای ایستاده. قَدْ اَلْجَمَهُمُ الْعَرَقُ وَ رَجَفَتْ بِهِمُ الْاَرْضُ، عرق از سر و رویشان می‌ریزد و زیر پایشان دارد می‌لرزد.

 

مخالفت با حضرت حق

مخالفت گاهی لفظی است و گاهی عملی. مخالفت لفظی، مخالفت لسانی با حضرت حق است اما مخالفت عملی زمانی است که می‌گوید پیغمبر(ص) فرمود نماز، نماز نمی‌خواند؛ یعنی پیغمبر(ص) را قبول ندارد، پیغمبر(ص) فرمود حجاب، حجاب ندارد؛ خدا فرمود دروغ حرام است، دروغ می‌گوید یعنی خدا را قبول ندارد؛ مگر توبه کنیم، مگر زمینه‌ای باشد که شفاعت شامل حالمان شود. شفاعت هم بی‌حساب و کتاب نیست، امام صادق(ع) فرمود: شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی‌رسد. دقت کنید که نفرمود نخواند، بلکه فرمود «سبک بشمارد».

 

فرازی از خطبه 109 نهج البلاغه

وَ اَخْرَجَ مَنْ فِیهَا فَجَدَّدَهُمْ بَعْدَ إِخْلَاقِهِمْ وَ جَمَعَهُمْ بَعْدَ تَفَرُّقِهِمْ ثُمَّ مَیَّزَهُمْ لِمَا یُرِیدُهُ مِنْ مَسْاَلَتِهِمْ عَنْ خَفَایَا الْاَعْمَالِ وَ خَبَایَا الْاَفْعَالِ وَ جَعَلَهُمْ فَرِیقَیْنِ اَنْعَمَ عَلَی هَوُلَاءِ وَ انْتَقَمَ مِنْ هَوُلَاءِ. فَاَمَّا اَهْلُ الطَّاعَهِ فَاَثَابَهُمْ بِجِوَارِهِ وَ خَلَّدَهُمْ فِی دَارِهِ حَیْثُ لَا یَظْعَنُ النُّزَّالُ وَ لَا تَتَغَیَّرُ بِهِمُ‏ الْحَالُ وَ لَا تَنُوبُهُمُ الْاَفْزَاعُ وَ لَا تَنَالُهُمُ الْاَسْقَامُ وَ لَا تَعْرِضُ لَهُمُ الْاَخْطَارُ وَ لَا تُشْخِصُهُمُ الْاَسْفَارُ وَ اَمَّا اَهْلُ الْمَعْصِیَهِ فَاَنْزَلَهُمْ شَرَّ دَارٍ وَ غَلَّ الْاَیْدِیَ إِلَی الْاَعْنَاقِ وَ قَرَنَ النَّوَاصِیَ بِالْاَقْدَامِ وَ اَلْبَسَهُمْ سَرَابِیلَ الْقَطِرَانِ وَ مُقَطَّعَاتِ النِّیرَانِ فِی عَذَابٍ قَدِ اشْتَدَّ حَرُّهُ وَ بَابٍ قَدْ اُطْبِقَ عَلَی اَهْلِهِ فِی نَارٍ لَهَا کَلَبٌ وَ لَجَبٌ وَ لَهَبٌ سَاطِعٌ وَ قَصِیفٌ هَائِلٌ لَا یَظْعَنُ مُقِیمُهَا وَ لَا یُفَادَی اَسِیرُهَا وَ لَا تُفْصَمُ کُبُولُهَا لَا مُدَّهَ لِلدَّارِ فَتَفْنَی وَ لَا اَجَلَ لِلْقَوْمِ فَیُقْضَی.

«اِخلاق» یعنی کهنه و فرسوده و «اَخلاق» جمع خُلق است. آنهایی که در این عالم قبر و برزخ قرار گرفتند، آنها را خارج می‌کنیم و بعد از آن که کهنه و فرسوده شدند و خاکستر شدند، آنها را موجود جدید می‌کنیم با قیافه آماده برای حاضر شدن در صحنه قیامت. اینها را که پراکنده بودند در صحنه قیامت جمع می‌کند. ثُمَّ مَیَّزَهُمْ لِمَا یُرِیدُهُ مِنْ مَسْاَلَتِهِمْ عَنْ خَفَایَا الْاَعْمَالِ وَ خَبَایَا الْاَفْعَالِ سپس اینها را متمایز می‌کنند، (یکی از این عوامل جدا کردن خود مولا امیرالمومنین(ع) است، یکی از عوامل جدا کردن، نگاه شان به مسئله یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ اُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ (اسراء/71) است، گفته می شود این صف دوستداران امام حسین (ع) است، این صف علی بن ابی‌طالب (ع) است. آنجا نِقاش حساب است، این که فقط ادعا کنیم کافی نیست، آنجا به آدم می‌گویند که فقط ادعا بوده است، تو که توی این صف نبودی!  انسان باید فریاد برآورد؛ ولی یا علی تو شاهدی دوستت داریم و دم از تو می‌زنیم و امیدواریم به دادمان برسی!) ثمَّ مَیَّزَهُمْ لِمَا یُرِیدُهُ مِنْ مَسْاَلَتِهِمْ عَنْ خَفَایَا الْاَعْمَالِ وَ خَبَایَا الْاَفْعَالِ از آن پنهانیهای کارهایشان، از آن مخفیانه‌ها که انجام می‌دادند، از آنها سوال می‌شود و از هم جدا می‌شوند. وَ جَعَلَهُمْ فَرِیقَیْنِ دو گروه می شوند، اَنْعَمَ عَلَی هَوُلَاءِ وَ انْتَقَمَ مِنْ هَوُلَاءِ از این دسته انتقام می‌گیرند و به آن دسته انعام می‌دهند.

خوشا به حال آنها که گول دنیا را نخوردند و تبعیت کردند و فَاَثَابَهُمْ بِجِوَارِهِ وَ خَلَّدَهُمْ فِی دَارِهِ آنها را در جوار خودش جا می‌دهد حَیْثُ لَا یَظْعَنُ النُّزَّالُ به گونه‌ای که دیگر از آنجا کوچ نکنند، دیگر جایگاهشان آنجاست در جوار رحمت الهی قرار می‌گیرند. وَ لَا تَتَغَیَّرُ بِهِمُ‏ الْحَالُ حالشان دیگر تغییر نمی‌کند که مثلا پیر بشوند، مریض بشوند، بیمار بشوند. لَا تَنُوبُهُمُ الْاَفْزَاعُ فزع و جزع دیگر آنجا آنها را به ناله در نمی‌‌آورد. بیماری و ناراحتی بر آنها راه پیدا نمی‌کند و لَا تَنُوبُهُمُ الْاَفْزَاعُ خطرات شامل حال آنها نمی‌شود، وَ لَا تُشْخِصُهُمُ الْاَسْفَارُ دور شدن و جای دیگر کوچ کردن برای آنها معنی ندارد.

وَ اَمَّا اَهْلُ الْمَعْصِیَهِ فَاَنْزَلَهُمْ شَرَّ دَارٍ و اما اهل معصیت را جا بدی می‌دهند، غَلَّ الْاَیْدِیَ إِلَی الْاَعْنَاقِ دستهایشان را به گردنهایشان غل و زنجیر می‌کنند، قَرَنَ النَّوَاصِیَ بِالْاَقْدَامِ پاهایشان را به آن دستها نزدیک می‌کنند تا سرهایشان به پاهایشان نزدیک شود،وَ اَلْبَسَهُمْ سَرَابِیلَ الْقَطِرَان لباسهایی از آتش گداخته به تنشان می‌پوشانند (همه اینها کنایه است و توضیح می‌خواهد)، مُقَطَّعَاتِ النِّیرَانِ فِی عَذَابٍ قَدِ اشْتَدَّ حَرُّهُ وَ بَابٍ قَدْ اُطْبِقَ عَلَی اَهْلِهِ تکه ها و پاره های آتش، آتشی که حرارت آن شدید و زبانه کشیده است و درها به روی آنها بسته شده است. دیگر راه فرار هم برای آنها نیست. فِی نَارٍ لَهَا کَلَبٌ وَ لَجَبٌ وَ لَهَبٌ سَاطِعٌ وَ قَصِیفٌ هَائِلٌ آتشی که گدازنده و شعله‌ور شده است و با صدای مهیب اینها را در بر می‌گیرد. وَ لَا یُفَادَی اَسِیرُهَا دیگر اسیرش نمی‌تواند فدیه بدهد و آزاد شود. وَ لَا تُفْصَمُ کُبُولُهَا این دستبندها و پابندها بریده نمی‌شود، لَا مُدَّهَ لِلدَّارِ فَتَفْنَی وَ لَا اَجَلَ لِلْقَوْمِ فَیُقْضَی دیگر اینها که مخلدین کذایی هستند، نمی‌توانند از اینجا نجات پیدا کنند.

 

جمع‌بندی

تفاوت عالم قیامت با دنیا به اختصار:

1-اقتضای ملک حیات دنیوی است در عالم قیامت، تغییر و تبدلی پیدا می‌کند که مثل دنیا نیست و حالات خاص خودش را دارد.

2- ملکوت آشکار است. نه این که مثل دنیا ملک آشکار باشد.

 3- صفها جدا می‌شوند. ممکن است زن و شوهر، دو برادر، دو همکار، همه آنجا از هم جدا شوند. چون با اشاره به آیاتی که انجام شد، قیامت ظرف ظهور اسم عدل الهی است. این مساله انسان را به خشیت می‌اندازد و او را خائف می‌کند اما در احادیث داریم که باید در دنیا کاری بکنیم که در آخرت آنهایی که صاحب اختیار هستند، به داد ما برسند. معنای شفاعت هم همین است.

برخورد با قاتلان امام حسین(ع) در صحنه قیامت

إذا کان یوم القیامه نصب لفاطمه (علیها السلامقبه من نور واقبل الحسین (صلواتالله علیه)، راسه فی یده، فإذا راته شهقت شهقه لا یبقی فی الجمع ملک مقرب ولا نبی مرسل ولا عبد مومن إلا بکی لها، فیمثل الله عز وجل رجلا لها فی احسن صوره وهو یخاصم قتلته (بلا راس) فیجمع الله قتلته والمجهزین علیه، و من شرک فی قتله، (ثواب الاعمال ص ۶۰۷)

پیمبر(ص) فرمودند: وقتی قیامت برپا می‌شود، برای فاطمه(س) یک قبه‌ای از نور قرار داده می‌شود، حسین(ع) می‌‌آید به سمت مادر در حالی که سر بریده در دستش است. (آنجا عالم ملکوت است و عالم ظهور همه حقایق است، نباید آن را با ملاک دنیایی نگاه کرد.) وقتی فاطمه(س) چشمش به حسین(ع) می‌افتد، یک ضجه‌ای می‌زند، چنان ناله‌ای سر می‌دهد که ملک مقربی باقی نمی‌ماند، نبی مرسلی نیست، عبد مومنی نیست مگر اینکه آنها هم با زهرا(س) هم ناله می‌شوند. خدا در صحنه قیامت فردی را با بهترین صورت ممثل می‌کند و او با کسانی که باعث قتل امام حسین(ع) شده‌اند مخاصمه می‌کند. همه آنهایی که در قتل حسین و در تجهیز امکانات و شرایط در قتل او شرکت داشتند، به جزای اعمالشان می‌رساند. این آغاز قیامت می‌شود. در روایات دیگر داریم که حضرت زهرا(س) می‌فرماید: خدایا حکم کن در حق اینها. ما هم در زیارت عاشورا می‌خوانیم که حسین جان، لعنت به آنها که حق تو را ضایع کردند و آنهایی که بعدا آمدند و راضی شدند به این قتل . خدا نکند ما هم از اینها باشیم.

زهرا جان، حسین جان، ما در این دنیا به اندازه‌ای که از دستمان برمی آمد سعی کردیم که دنباله‌روی شما باشیم. نیتمان این نبود که شفاعت کنید که جهنم نرویم و بهشت برویم. خیر! ما از خودتان یاد گرفتیم که همت عالی داشته باشیم و می‌خواهیم که ان‌شاءالله ما را در جوار رحمت خود جا بدهید. آیا می‌شود؟ اگر ما برای یک انسانی که عزیزش را از دست داده یک مقداری هم‌دلی کنیم، آنها به اقتضای سطح رحمت و کرمی که دارند، می‌گویند که ان‌شاءالله در خوشیها جبران کنیم. حسین جان، یک عمر است عزادار توییم. فاطمه جان، یک عمر است دم از شما می‌زنیم، آیا می‌شود در آن لحظه حساس حسابرسی و عالم قیامت ما را تنها نگذارید؟!

به کوشش خانم ربوبی و رحمان نژاد

منبع: سخنرانی دکتر اسدی گرمارودی، جلسه چهل و یکم معاد برهانی در آیات قرآنی