جلسه چهل و پنجم

تعداد بازدید:۴۳۱

بسم الله الرحمن الرحیم

معاد برهانی در آیات قرآنی جلسه چهل و پنجم

چکیده جلسات پیشین

قیامت «یوم الفصل» است، یعنی قرار است که بر مبنای میزان و عدل الهی بین افراد فاصله بیفتد. با فلسفه‌هایی که اشاره شد، دیدیم برای این که این فاصله افتادن و رسیدن هر کس به جایگاهی که در قیامت برای او در نظر گرفته می‌شود، یعنی این نشانه ظهور عدل پروردگار در عالم باشد هم میزان عدل و حق برپا می‌شود و هم شهادت از هر جهتی، چه شهادت انبیاءء و اولیاءء و چه شهادت اعضا و جوارح خود انسان. مرحله بعدی که ورود به درجات مشخص شده است و قرار است از اینجا فاصله‌ها مشخص بشود و خیلی ظریف و حساس است، موضوع صراط است.

 

بررسی معنا و مفهوم «صراط»

 این موضوع در عوام الناس به پل صراط مشهور است که این اصطلاح درستی نیست. مثل سنگ حجر الاسود، که حجر خودش به معنی سنگ است و سنگ حجر غلط است و شب لیله الرغائب که شب و لیل به یک معناست. پل صراط هم یکی است. صراط همان پلی است که بر روی جهنم قرار داده شده است و همه افراد قرار است از روی این پل رد شوند و این تعبیری که در ادبیات فارسی هم وارد شده است با این مضمون که «هر که از پل بگذرد خندان بود» هم شاید اشاره به همین موضوع باشد. یعنی وقتی صحنه قیامت برپا شد و میزان برقرار شد و شاهدها شهادت می ‌دهند و افراد قرار است در جایگاهی که عدل ایجاب می‌کند، قرار بگیرند، باید از صراط بگذرند. این صراط را به یک جهت صراط می‌گویند که این جلسه به آن خواهیم پرداخت و به یک جهت پل می‌گویند یا درزبان عربی «جسر» یا «قنطره». پل می‌گویند چون قرار است از روی جهنم رد شود، صراط می‌گویند چون مسیر و راهی است که قرار است طی بشود. اینجا سه نظریه وجود دارد. هدف ما این است که نظر قرآن کریم و روایات معصومین (ع) در این رابطه ، تحلیل حِکمی حکما و تحلیل عرفانی عرفا را مورد بحث قرار ‌دهیم.

 

نظریات مطرح شده در رابطه با «پل» یا «صراط»

همه انسانها چه مومن و چه کافر، چه انبیاءء و چه اولیاءء قرار است از روی این پل رد شوند. سه نظریه که در رابطه با «پل» یا «صراط» مطرح شده است به این قرار می‌باشد:

۱- همه اینها بلااستثناء وارد جهنم می‌شوند و بعد به بهشت می‌روند. در جواب این نظر گفته می‌شود که اگر قرار است همه به جهنم بروند، پس انبیاء و اولیاء و معصومین هم آیا باید اول به جهنم بروند و بعد وارد بهشت بشوند؟ یک جواب به این سوال این است که بله آنها وارد جهنم می‌شوند؛ ولی آتش جهنم برای آنها مثل آتشی که برای حضرت ابراهیم خنک شد، برایشان خنک می‌شود و آنها عذاب را حس نمی‌کنند. سوال بعد این است که پس برای چه وارد می‌شوند؟

۲- نظر دوم این است که این افراد وقتی عبور می‌کنند، چنان با سرعت رد می‌شوند که انگار وارد نشدند.

۳- ورود در اینجا به معنی واقعا داخل در نار شدن نیست؛ بلکه به معنی حضور است. نوعی حضور پیدا می‌کنند.

 

«صراط» از نظرگاه قرآن

در قرآن کریم، جایی که صریح عنوان «صراط» مطرح کرده باشد و این صراط را به همین معنی «پل» که روی جهنم رد بشود، تصریح خیلی نداریم و با کنایه و اشارات وجود دارد اما در روایات به صورت تصریح هم داریم. تنها جایی که در قرآن کریم، مقداری تصریح هم دارد که البته بعضی این صراحت را به معنی دنیایی گرفته‌اند و برخی دیگر معتقدند که این اشاره به همان صراطی دارد که قرار است از روی جهنم رد بشود؛ در آیات 66-63 سوره مبارکه یس است.

 

سوره یس آیات 66-63

هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ ()اصْلَوْهَا الْیَوْمَ بِمَا کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ()الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَی اَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا اَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ اَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ()وَلَوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَی اَعْیُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَاَنَّی یُبْصِرُونَ

وقتی قیامت برپا شد و افراد در قیامت معلوم شدند و حسابرسی‌ها صورت گرفت و دارند به طرف این پل می‌روند که رد بشوند، جهنمی‌ها نمی توانند رد بشوند و می‌افتند و بهشتی‌ها رد می‌شوند و وارد بهشت، می‌فرماید هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ این همان جهنمی‌ است که از قبل گفته بودند که یک همچین روزی در پیش است. اصْلَوْهَا الْیَوْمَ بِمَا کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ وارد و داخل بشوید به این جهنم، به خاطر این که کفر می‌ورزیدید. الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَی اَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا اَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ اَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ(یس ۶۵) امروز مهر می‌زنیم بر دهانشان، سخن گفتن با اینها با شهادت دست‌ها و پاها بر آنچه انجام می‌دادند. وَلَوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَی اَعْیُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَاَنَّی یُبْصِرُونَ  در این شرایط که قرار گرفتند، این جهنم پیش رویشان است و اینها هم دست و پایشان دارد گواهی می‌دهد که چه کردند و اگر می‌خواستیم، لَطَمَسْنَا محو می‌کردیم عَلَی اَعْیُنِهِمْ آنچه بر دیدگانش است،(کور ونابینا قرار می‌دادیم.) فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ و حالا می‌خواهند روی این صراط سبقت بگیرند، فَاَنَّی یُبْصِرُونَ چه جوری باید ببینند؟

بسیاری از مفسرین می‌گویند این آیه در رابطه با دنیاست و حق هم با ایشان است. در ادامه روایت امام صادق (ع) را خواهیم آورد که معلوم شود، صراط هم برای دنیا است و هم آخرت. اما این با توجه به آیات قبل که در رابطه با جهنمی‌ها و در رابطه با پیش رو داشتن جهنم است و حالا قدرت بینایی روی صراط ندارند، اشاره می‌شود به همان پل.

 

چگونگی رد شدن از «صراط» طبق فرمایش امام صادق(ع)

اَلنَّاسُ یَمُرُّونَ عَلَی اَلصِّرَاطِ طَبَقَاتٍ فَمِنْهُمْ مَنْ یَمُرُّ مِثْلَ اَلْبَرْقِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمُرُّ مِثْلَ عَدْوِ اَلْفَرَسِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمُرُّ حَبْواً وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمُرُّ مُتَعَلِّقاً قَدْ تَاْخُذُ اَلنَّارُ مِنْهُ شَیْئاً وَ تَتْرُکُ شَیْئاً. (امالی شیخ صدوق ص ۲۵۷)

اَلنَّاسُ یَمُرُّونَ عَلَی اَلصِّرَاطِ طَبَقَاتٍ مردم وقتی قرار است از این صراط مرور (عبور) کنند، دسته‌ها و طبقات گوناگونی هستند. همه یک جور نیستند. همه باید از صراط رد شوند. فَمِنْهُمْ مَنْ یَمُرُّ مِثْلَ اَلْبَرْقِ برخی از این انسانها مثل برق رد می‌شوند، چنان سریع عبور می‌کنند که اصلا احساس نمی‌کنند زیر پایشان جهنم است ( بعد خواهیم گفت که زمینه این رد شدن در دنیا فراهم می‌شود و بسته به عملکردشان در این دنیا در فردای قیامت که قرار است از صراط بگذرند یَمُرُّ مِثْلَ اَلْبَرْقِ). وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمُرُّ مِثْلَ عَدْوِ اَلْفَرَسِ، « عَدْوِ اَلْفَرَسِ » تاخت و تاز اسبها را می‌گویند و تاخت و تاز اسبها مثل برق نیست ولی خب باز تندرو است. می‌فرمایند که برخی هم با سرعت تاخت و تاز اسبها رد می‌شوند. مِنْهُمْ مَنْ یَمُرُّ حَبْواً «حَبْواً» به معنی سینه‌خیز است، یعنی مثل اینکه راحت روی پایشان نمی‌توانند بایستند و دارند سینه‌خیز تلاش می‌کنند که بتوانند از اینجا عبور کنند و رد بشوند. اما یک عده از این انسانها مثل کسانی که پیاده می‌روند با قدم زدن از اینجا رد می‌شوند. مِنْهُمْ مَنْ یَمُرُّ مُتَعَلِّقاً قَدْ تَاْخُذُ اَلنَّارُ مِنْهُ شَیْئاً وَ تَتْرُکُ شَیْئاً یک دسته دیگر وقتی دارند این جور از روی این پل رد می‌شوند، آویزان می‌شوند، گاهی جوری می‌افتند و گاهی دوباره رها می‌شوند. یک عده هم پرت می‌شوند پایین.

آیه ۶۶ سوره یس با توجه به قرائن و آیات قبل از آن و توضیحاتی که بیان شد، برخی از مفسرین بیان کردند که این صراط همان پل است که روی جهنم قرار گرفته و قرار است که از روی آن عبور کنیم. توضیحش را هم امام صادق (ع) فرمودند که همه از روی پل یک جور رد نمی‌شوند، بلکه بر مبنای نحوه عمل و ایمان آنان در دنیا خواهد بود.

 

پاسخ به سوال مطرح شده

مگر گفته نشد که دست و پا و همه اعضا و جوارح به زبان می‌آیند و شهادت می دهند، این آیه می‌فرماید مهر بر دهانشان زده می شود! چگونه این مطالب با هم جمع می‌شود؟!

اینجا نمی‌خواهد مطالبی که جلسه قبل در مورد شهادت دادن اعضای بدن گفتیم را نفی کند، بلکه دارد می‌گوید: اگر با دستم امضای ناحق کردم یا در گوش یک بی‌گناهی زدم، اگر با پا در یک مسیر باطل حرکت کردم، این که حالا بخواهم دهن باز کنم و اینجا چرب‌زبانی کنم نیست، دهان را می‌بندد و خود این اعضاء به زبان می‌آیند. می‌گوید: آنقدر تمام جوارح شهادت می‌دهند و گواهی می‌دهند که دیگر نوبت به این که دهان باز کنی و یا حتی عذرخواهی بکنی، نمی‌رسد.

 

سوره مریم آیات 72و 71

وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا  کَانَ عَلَی رَبِّکَ حَتْمًا مَقْضِیًّا()ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیًّا

هر چند که لفظ «صراط» در آن نیامده است؛ اما به مبحث  صراط می‌خورد؛ چون در آیات قبل راجع ‌به جهنم و جهنمی‌ها و در صحنه قیامت، حالا پیش رو بهشت و جهنم قرار گرفته است، در این آیه می‌فرماید: وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا و نیست از شما مگر این که وَارِدُهَا واردش می‌شود (بر اساس آیه قبل که در مورد جهنم صحبت شده است، ضمیر «ها» به جهنم برمی‌گردد.) کَانَ عَلَی رَبِّکَ حَتْمًا مَقْضِیًّا این قضای حتمی الهی است که هیچ برو برگرد هم ندارد.

در این مورد از پیغمبر (ص) پرسیدند که یا رسول الله آیا شما هم در وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا  هستید و فرمودند: بله. 

ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیًّا (مریم ۷۲)

اما آنها که تقوا داشتند را نجات می‌دهیم، اینها را نمی‌گذاریم که در آتش باشند و ظالمین، دست و پا افتاده و زانو زده در جهنم قرار می‌گیرند. 

 

نظر مفسرین درباره ورود همگانی به جهنم

ذیل این دو آیه، همه مفسرین بالاتفاق، چه شیعه و چه سنی می‌گویند این در رابطه با صراط است که وقتی قرار است از این پل همه رد بشوند، وَارِدُهَا این ورود را چند مرحله گرفتند.

برخی گفته اند وقتی همه دارند از روی صراط و جهنم رد می‌شوند، وارد آتش می‌شوند. اما این آتش برای پیامبران و معصومین سرد و خنک می‌شود، برای مومنین یک جوری می‌شود که اینها نجات پیدا می‌کنند اما کسانی که جایگاهشان آتش بود در آنجا می‌مانند.

 

نظر علامه طباطبایی در خصوص ورود به جهنم

مرحوم علامه طباطبایی (رضوان الله تعالی علیه) با شواهدی از قرآن کریم می‌فرمایند که این تفسیر قابل پذیرش نیست. می‌فرمایند ورود در اینجا به معنی «حضور» است نه به معنی وارد شدن در جهنم. کسی که از روی این پل رد می‌شود، حضور جهنم را دارد و آتش و عذاب را می‌تواند ببیند و افرادی را هم که از پل می‌افتند داخل آتش را مشاهده می‌کنند. مرحوم علامه آیه ۲۳ سوره قصص را شاهد می‌آورند که در زبان عربی «ورود» را به معنی «حضور» هم گرفتند که با اعتقادات شیعی ما مبنی بر عصمت انبیاء و اولیاء هم تطبیق دارد. راغب در مفرداتش این را معنی کرده است.

 

ماجرای آب دادن به گوسفندان دختران حضرت شعیب(ع) توسط حضرت موسی(ع)

 این قضیه را همه می‌دانیم که وقتی حضرت موسی (ع) قرار شد از مصر فرار کند، به طرف مدین رفت. رسید به چاه آبی که دو دختر شعیب داشتند گوسفندهایشان را مواظبت می‌کردند تا آقایانی که آنجا بودند، گوسفندهایشان را آب بدهند و بروند. حضرت موسی (ع) آمد جلو و از آن دختران سوال کرد که چرا شما به گوسفندهایتان آب نمی‌دهید؟ گفتند: ما چون دختریم، پدرمان پیر است و توان ندارد و اینها از ما قوی‌ترند و زودتر این کار را انجام می‌دهند، لذا ما صبر می‌کنیم تا اینها کارشان را انجام دهند و بروند. حضرت موسی (ع) به غیرتش برخورد و برای دفاع از این دو مظلوم، سنگین‌ترین دلو را برداشت، انداخت تو چاه و به آنها داد برای گوسفندهایشان. اینجا آیه می‌فرماید:

وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ اُمَّهً مِنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَاَتَیْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُکُمَا  قَالَتَا لَا نَسْقِی حَتَّی یُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَاَبُونَا شَیْخٌ کَبِیرٌ (قصص ۲۳)

(این آیه را مرحوم علامه طباطبایی شاهد می‌آورند.) وَلَمَّا وَرَدَ وقتی که  وارد شد، حضرت موسی (ع) کجا وارد شد؟ مَاءَ مَدْیَنَ آب مدین. پس در اینجا وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْیَنَ؛ به این معنا نیست که وارد آب شد چرا که داخل آب نرفت، بلکه یعنی حاضر شد کنار چاه و آب را دید. علامه می‌گوید: پس «وَرَدَ» در قرآن هم به معنی حَضَرَ آمده است. اینجا اگر فرموده وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا  کَانَ عَلَی رَبِّکَ حَتْمًا مَقْضِیًّا(مریم/۷۱) به این معنی می‌شود که همه شما در آنجا حضور دارید نه ورود دارید. منتهی، برخی حضورشان حضور نظاره‌ای و رد شدن است و برخی حضورشان به مرحله ورود دخولی هم می‌انجامد.

نتیجه: ما نمی توانیم بگوییم طبق آیه وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا  کَانَ عَلَی رَبِّکَ حَتْمًا مَقْضِیًّا(مریم/۷۱) حتماً همه افراد داخل آتش خواهند شد،‌ اینجا «ورود» به معنای دخول نیست به معنی «حضور» است.

 

سوره فجر آیه 14

ذات اقدس الهی می‌فرماید إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ (فجر ۱۴)، رصد کردن یعنی در یک کمین‌گاهی نشستن و مواظبت کردن. منجمین در رصدخانه‌ها به خاطر حالات خاص در کهکشان و ستاره‌ها با دوربین‌های خاص در کمین هستند که یک لحظه بی‌دقتی نکنند، مثل استهلال برای شب اول ماه رمضان که مواظب هستند و نوبت می گذارند تا ماه را ببیند. یک لحظه ممکن است ماه رد شود و دیگر دیده نشود.  در این آیه هم می‌فرماید که پروردگار تو در کمین‌گاه هست و شما را تحت نظر دارد.

 

معنای مرصاد طبق فرمایش امام صادق(ع)

فِی قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ :«إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصاد» قَالَ قَنْطَرَهٌ عَلَی اَلصِّرَاطِ لاَ یَجُوزُهَا عَبْدٌ بِمَظْلِمَهٍ .(کافی ج ۲ ص ۳۳۱)

از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که ایشان درباره‌ی کلام خداوند عزّوجلّ: إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ، فرمود: «آن پلی است بر صراط که هیچ بنده­ای با حقّی که از دیگری نزد اوست، از آن نمی­گذرد.

قَنْطَرَهٌ عَلَی اَلصِّرَاطِ  یعنی پلی است، راهی که در آنجا قرار است، لاَ یَجُوزُهَا عَبْدٌ بِمَظْلِمَهٍ هیچ بنده‌ای که مظلمه‌ای به گردن داشته باشد، نمی‌تواند از آن رد بشود. این که در این قسمت را نکره به کار برده اند به این معنی است که هیچ فردی اگر مظلمه‌ای به گردنش باشد، نمی تواند عبور کند.

 

مظلمه

برای استفاده اخلاقی از این بحث اعتقادی، توجه کنید گاهی یک حرف می‌زنیم، یک عده را بهم می‌ریزیم؛ مظلمه این را به این راحتی می توان داد؟! یک نسبت می‌دهیم، یک جمله می‌گوییم، یک عده را بیچاره می‌کنیم، بعضی‌ها را در ادامه کار خیرشان دلسرد می‌کنیم. ظلم فقط این نیست که یک آدم را بکشیم یا این که خانه یک انسان را آتش بزنیم، یک حرف ممکن است زندگی یک زن و شوهر را به هم بریزد یا یک نسبت ناروا. آدمهایی بودند که از کار خیر کناره گرفتند به خاطر تهمت و حرفهای بی اساس دیگران، آن مقداری که آنها کار خیر نکردند، مظلمه‌اش گردن آنهایی است که تهمت زدند. حالا این که او چرا به خاطر حرف مردم، کنار رفت بحث دیگری است. امام صادق(ع) فرمودند: هیچ فردی اگر مظلمه‌ای به گردنش باشد، نمی تواند عبور کند.

 

صراط در نظر امیرالمومنین (ع)

در خطبه شماره ۸۳ فرمودند: وَ اعْلَمُوا اَنَّ مَجَازَکُمْ عَلَی الصِّرَاطِ وَ مَزَالِقِ دَحْضِهِ وَ اَهَاوِیلِ زَلَلِـهِ وَ تَارَاتِ اَهْوَالِهِ. فَاتَّقُوا اللَّه عِبَادَ اللَّه تَقِیَّهَ ذِی لُبٍّ شَغَلَ التَّفَکُّرُ قَلْبَه.

بدانید که باید از صراط عبور کنید، گذرگاهی که عبور کردن از آن خطرناک است، با لغزش های پرت کننده، و پرتگاه های وحشت زا، و ترس های پیاپی. از خدا چون خردمندان بترسید که دل را به تفکّر مشغول داشته است.

 

مفهوم «اعْلَمُوا» در کلام مولا

دقت کنید که در فرمایشات معصومین (ع) به ویژه امیرالمومنین (ع) آنجا که «اعْلَمُوا» می‌آورند، مطلب بعدش به قدری مهم است که با الا به آن آگاهی نداده‌اند. الا به معنی هان است و اعلموا یعنی توجه داشته باش که باید این را بفهمی و باید این را یاد بگیری. این یک مطلب آموزشی مهم است که باید مثل یک حقیقت علمی در دنیای وجودت برای خودت قرار بدهی.

 بدانید که عبور شما، آن پرتگاههای خطرناکی که دارد و آن هولها و ترسهایی که موقع رد شدن از این پل، نکند پام بلغزد، نکند سر بخورم و آن هولهای پی در پی و گاه‌گاه که در کمین‌گاه شما هست، این را بهش توجه داشته باشید که پیش رو دارید.  امام می‌فرمایند: پس به فکر این باشید که تقوا پیشه کنید، تقوای اندیشمندانه که یک همچین پلی پیش رو دارید.

 

خطبه 97 نهج البلاغه

وَ لَئِنْ اَمْهَلَ [اللَّهُ] الظَّالِمَ فَلَنْ یَفُوتَ اَخْذُهُ وَ هُوَ لَهُ بِالْمِرْصَادِ عَلَی مَجَازِ طَرِیقِهِ وَ بِمَوْضِعِ الشَّجَا مِنْ مَسَاغِ رِیقِهِ. اَمَا وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَیَظْهَرَنَّ هَوُلَاءِ الْقَوْمُ عَلَیْکُمْ لَیْسَ لِاَنَّهُمْ اَوْلَی بِالْحَقِّ مِنْکُمْ وَ لَکِنْ لِإِسْرَاعِهِمْ إِلَی [بَاطِلِهِمْ] بَاطِلِ صَاحِبِهِمْ وَ إِبْطَائِکُمْ عَنْ حَقِّی.

 اگر خداوند، ستمگر را چند روزی مهلت دهد، از باز پرسی و عذاب او غفلت نمی کند، و او بر سر راه، در کمین گاه ستمگران است، و گلوی آنها را در دست گرفته تا از فرو رفتن آب دریغ دارد. آگاه باشید به خدایی که جانم در دست اوست، شامیان بر شما پیروز خواهند شد، نه از آن رو که از شما به حق سزاوارترند. بلکه در راه باطلی که زمامدارشان می رود شتابان فرمان بردارند. و شما در گرفتن حق من سستی می ورزید.

نکند دور برداری و بگویی که خدا به ظالم مهلت داده است، بله مهلت می‌دهد اما همان‌طور که حضرت زینب (س) به یزید آن آیه شریفه را در مجلس شام مطرح کرد. گفت اگر خدا مهلت داده است، وَلَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا اَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِاَنْفُسِهِمْ  إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُوا إِثْمًا  وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ (آل عمران ۱۷۸) فکرنکن که خدا غافل است و حواسش نیست و داری ظلم می‌کنی، داری می‌تازانی و ستم می‌کنی و خدا هم غافل است. حضرت امیر (ع) می‌فرمایند فَلَنْ یَفُوتَ اَخْذُهُ؛  «لن» استفاده کرده‌اند که نفی ابد است؛ یعنی هرگز از بین نمی‌برد، این جور نیست که رهایش کند وَ هُوَ لَهُ بِالْمِرْصَادِ عَلَی مَجَازِ طَرِیقِهِ. طبق حدیث امام صادق(ع) هُوَ لَهُ بِالْمِرْصَادِ آن پل و صراط است.

پس امیرالمومنین (ع) فرمودند: اگر خدا به ظالم مهلت داده است، این جوری نیست که هرگز فراموش بکند و گرفتن آن فوت بشود ،  او برای آن ظالم در کمین‌گاه نشسته است. کدام کمین‌گاه از همه جا خطرناکتر است؟ عَلَی مَجَازِ طَرِیقِهِ بر آن جوازی که قرار است برای رد شدن بدهد.

در ادبیات ما هست که سر پل ...بگیری. آن وقت آنجا هیچ راه ممری نیست. وظیفه ما این است که در دنیا به فکر آن لحظه باشیم.

 

نامه 31 نهج البلاغه

در نامه شماره ۳۱ نامه سرگشاده و دردل‌گونه‌ایست از امیرالمومنین (ع) به امام حسن مجتبی (ع) به عنوان «در به تو می‌گویم، دیوار تو بشنو» خطاب به همه ما در طول تاریخ. در فرازی از این نامه امام فرمودند:

وَاعْلَمْ اَنَّ اَمامَکَ عَقَبَهً کَوُوداً، الْمُخِفُّ فیها اَحْسَنُ حالاً مِنَ الْمُثْقِلِ، وَالْمُبْطِئُ عَلَیْها اَقْبَحُ حالاً مِنَ الْمُسْرِعِ، وَ اَنَّ مَهْبِطَکَ بِها لامَحالَهَ عَلی جَنَّه اَوْ عَلی نار، فَارْتَدْ لِنَفْسِکَ قَبْلَ نُزُولِکَ، وَ وَطِّیءِ الْمَنْزِلَ قَبْلَ حُلُولِکَ، فَلَیْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ، وَ لا اِلَی الـدُّنْیا مُنْصَـرَفٌ.

وَاعْلَمْ اَنَّ اَمامَکَ عَقَبَهً کَوُوداً، بدانید که پیش‌روی شما گردنه‌های خوف‌ناک، وحشتناک و هولناکی وجود دارد. (عقبه به معنای گردنه است.)

الْمُخِفُّ فیها اَحْسَنُ حالاً مِنَ الْمُثْقِلِ، آنی که سبکبار است، حالش خیلی بهتر از آنی است که آنجا بارش سنگین است

وَالْمُبْطِئُ عَلَیْها اَقْبَحُ حالاً مِنَ الْمُسْرِعِ، آنی که یواش یواش از این پل رد می‌شود حالش خیلی بدتر از آنی‌ که سریع رد می‌شود. (باید جوابگوی کارهایش باشد.)

وَ اَنَّ مَهْبِطَکَ بِها لامَحالَهَ عَلی جَنَّه اَوْ عَلی نار، و محل هبوط و جای گرفتن به ناچار یا جنت است یا نار. اینکه چه درجاتی در جنت و چه درکاتی در نار، مبحث بعدی ماست.

پس با توجه به آیات و روایات این بحث جزو مسلمات است که وقتی قیامت برپا شد، چون یوم الفصل است و قرار است فاصله بیفتد، پلی قرار می‌گیرد. از روی این پل قرار است عبور صورت بگیرد. برای روشن‌تر شدن این مبحث به چند روایت دیگر هم اشاره می‌کنیم. 

 

«حقیقت صراط» از دیدگاه روایات

حدیث پیامبر(ص) درباره رد شدن مومن از آتش

در کتاب نوادر اخبار مرحوم فیض کاشانی ص ۳۶۷ می‌گوید: این که در آیه ۷۱ سوره مریم فرمود وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا، پیامبر (ص) فرمود:  اذا دخل اهل الجنّه الجنّه قال بعضهم لبعض: ا لیس قد وعدنا ربّنا ان نرد النار، فیقال لهم: قد وردتموها و هی خامده .وقتی از پل رد می‌شوند و بهشتی‌ها وارد بهشت می‌شوند، بعضی از بهشتی‌ها به بعضی دیگر می‌گویند: ا لیس قد وعدنا ربّنا ان نرد النار این جوری نبود، در دنیا برای ما هم گفته‌ بودند که قرار است ما هم وارد آتش بشویم، ما که وارد بهشت شدیم و آتش را نفهمیدیم. فیقال لهم: قد وردتموها و هی خامده به آنها گفته می‌شود که شما وارد شدید ولی آن خاموش بود.

حالا اگر اینجا «ورود» را به معنی «حضور» بگیریم، یعنی شما حضور داشتید اما آتشی برای شما مطرح نبود.

 

چگونگی خاموش شدن آتش جهنم از زبان مولوی

مولوی یک نگاه ذوقی عرفانی به این موضوع کرده است که بسیار زیباست:

یا به گلبن وصل کن این خار را

               وصل کن با نار نور یار را

تا که نور او کُشد نار تو را  

             وصل او گلشن کند خار تو را

 

 

 

 

شما اگر در دنیا توانستید به آنها که وجودشان نور است به اولیای الهی و معصومین (ع) متصل بشوید

تو مثال دوزخی او مومن است

            کُشتن آتش به مومن ممکن است

مصطفی فرمود از گفت جحیم

             که به مومن لابه‌گر گردد ز بیم

گویدش بگذر ز من ای شاه زود

               هین که نورت سوزِ نارم را ربود

 

 

 

 

 

آتش به پیغمبر(ص) می‌گوید که نور تو آتش من را خاموش می‌کند! همان‌طوری که عظمت حضرت ابراهیم خلیل الرحمان، آتش را به اذن الله گلستان کرد. آتش به پیغمبر(ص) می گوید که تو زودتر برو که تا وقتی اینجا هستی، من اصلا آتشی ندارم.

پس هلاک نار نور مومن است        زانک بی‌ضد، دفع ضد لایمکن است

در ادامه می‌گوید: آنجا می‌خواهند به شیطان نشان بدهند. وقتی خدا به شیطان گفت که به آدم سجده کن، گفت من از نارم، از او بالاترم. می‌گوید که بعضی مومنین را خدا به جهنم می‌برد تا از نور مومن آتش جهنم خاموش شود و به شیطان بفهمانند که تو به وجود ناریت می‌نازیدی؟ وجود نوری ببین چه می‌کند.

 

دومین روایت از پیامبر(ص)

میبدی در تفسیر خود می‌نویسد: گفته‌اند حکمت ربانی به آوردن مومنان در آتش آن است که جودَت عنصر و قوت حال موحدان به مشرکان نماید که جوهر چون اصلی بود، آتش آن را تباه نکند، زرخالص چون در آتش نهی، آتش آن را تباه نکند بلکه روشن‌تر و افروخته‌تر گردد. چنانستی که با ابلیس می‌گوید: تو بر طینت آدم(خاک) تکبر آوردی که اَاَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِینًا (اسراء/61)، اکنون در نگر تا شرف طینت بینی، آن طینت تمکین و تربیت احدیت به آنجا رسد که دوزخ از وی به فریاد آید( که این روایت را از پیغمبر (ص) می‌آورد): یَقُولُ اَلنَّارُ لِلْمُوْمِنِینَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ جُزْ یَا مُوْمِنُ فَقَدْ اَطْفَاَ نُورُکَ لَهَبِی.(بحارالانوار ج۸ ص ۲۴۹) آتش جهنم در روز قیامت به مومنین می‌گوید: عبور کن، رد شو مومن، نور تو آتش مرا خاموش می‌کند. زودتر برو بذار آتش من باقی باشد.( در کشف الاسرار و عده الابرار، ج۶ ص ۷۹)

پس بله، آنجا پل و صراط هست، عبور از روی آتش هست اما آنی که وجودش نور محض است مثل معصومین (ع)، آنها که بحث افتادن و ورود ندارند، آنها حضور دارند. آنهایی هم که بینابین هستند را با استفاده از همین منبع ببینیم که چه حالی خواهند داشت.

 

ورود افراد به جهنم در کلام میبدی

در کشف الاسرار و عده الابرار ج ۶ ص ۸۸ آمده است: ورود بر دو ضربه است، دو گروه را. یکی ورود ادب و تهذیب و دیگر ورود غضب و تعذیب. ادب و تهذیب، مومنان راست، غضب و تعذیب، کافران را. مومن به گناه آلوده گشته، از آن که دنیا سرای پرغبار است درن و وسخ (آلودگیها، زشتیها، کثافات) معاصی بر او نشسته، از دوزخ گرمابه‌ای ساختند تا او را از اوساخ مطهر گردد و مهذّب شود. آنگه به محل کرامت و منزل سعادت رسد و نیز جوهر آب و گل تا خام بود، بی‌قیمت بود. چون به آتش بگذشت، آنگه قیمت گیرد. پیرایه شراب شود، حضرت ملوک را بشاید.

پس اینکه از صراط قرار است که عبور کنیم، نور محض ورود به معنی دخول در آتش ندارند، «حضور» دارند بلکه نور آنها آتش را خاموش می‌کند. کسانی که نورانیتی ندارند، ظلمت هستند، اینها وارد آتش خواهند شد. حالا این که آیا همیشه می‌مانند یا یک مدت و این که چی می‌شود در ادامه بحث به آن خواهیم پرداخت. یک عده هم وارد آتش می‌شوند که یک شستشویی داده بشوند، به تعبیر دانشگاهی باید پیش‌نیاز بهشت را آنجا پاس کنند. فعلا مرحله ورود به بهشت ندارند. اما آن نکته مهمی که در رابطه با بحث صراط و قیامت مطرح است، این است که برخی از حکما تعبیری کرده‌اند که خیلی مورد استفاده است. چرا خداوند خواسته است در صحنه قیامت که قرار است یوم الفصل باشد و انسانها از هم جدا شوند، همه باید از این پل رد بشوند و ورود به معنی لااقل حضور به آتش را داشته باشند؟

 

چیستی جهنم

جهنم جلوه ملکوتی و ظهور باطن دنیا. باطن دنیا، وابستگی به دنیا، تعلق به دنیا، فریب دنیا را خوردن یعنی جهنم. هیچ کسی نیست مگر اینکه قرار است دنیا را پشت سر بگذارد تا وارد برزخ بشود، برزخ را پشت سر بگذارد تا وارد قیامت بشود، حالا در قیامت که یوم الفصل است باید بر اساس نحوه‌ای که در دنیا بوده، صراط برای او جلوه کند.

اگر من در دنیا گرفتار پول و مقام و شهرت و ریاست و انانیت و خودخواهی بودم، یعنی با دست خودم جهنم ساختم. قرار است از دنیا رد بشوم و به قیامت بروم. من نمی‌توانم رد بشوم چون آتش مرا می‌گیرد. ولی اگر در دنیا بودم و مصداق این بیت که

آشنایان ره عشق در این بحر عمیق                غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده

اگر این آلودگیها به من سرایت نکرد، یعنی حضور دارم ولی ورود ندارم.

هرگز صحبت حاضر غائب شنیده‌ای           من در میان جمع و دلم جای دیگر است

به گفته اوحدی:

وز برون در بازارم         وز درون خلوتیست با یارم

اگر در دنیا بودی و گول دنیا را نخوردی، جِسر و پل و آن صراط برای شما مسیر رد شدن از جهنم است چون از دنیا رد شدی. بهت پستی پیشنهاد کردند که شرعاً حق تو نبود و گذشتی، بهت پولی پیشنهاد کردند، گفتی حرام است و نگرفتی، بهت موقعیتی دادند و گفتی این با دین من تطبیق ندارد و رد شدی، آنجا هم رد می‌شوی. اما اگر گیر این پول و مقام و دنیا و ریاست و انانیت افتادی، بُروز این گیر افتادن در عالم قیامت می‌شود جسر رو آتشی که هر چی می‌خواهی رد بشوی می‌افتی.

 

عظمت روایات معصومین(ع)

روایات ائمه ساعتها بحث دارد ببینید چه نکاتی را بیان می‌کنند. آل علی برای هدایت ما چه زحمتها کشیدند و چقدر ما ناسپاس اهل البیت هستیم. اگر نبود علی(ع) و زهرا(س) چیزی از فرهنگ دینی برای ما باقی نمی‌ماند. تفسیر را باید کعب‌الاحبار می‌کرد و روایت را باید ابوهریره می گفت، فقه را ابوحنیفه و... .

 

سومین روایت از امام صادق(ع)

امام صادق (ع): ان الصوره الانسانیه هی الطریق المستقیم إلی کل خیر و الجسر الممدود بین الجنّه و النار.(تفسیر صافی ج۱ ص ۵۵)

ان الصوره الانسانیه صورت انسانی طبق بحث تخصصی «شیئیت شیء به صورتش است و نه ماده آن» یعنی حقیقت وجود ما که به ما صورت انسانی می‌دهند یعنی نفس و جان و روح، دقت کنید که این صورت به معنی قیافه نیست و یعنی آن کمال واقعی انسانی. هی الطریق المستقیم إلی کل خیر آن حقیقت وجودی انسان، راه مستقیمی است که انسان را به خیر می‌رساند منتهی ما معمولا آن را کنار می‌زنیم و نمی‌بینیم. و الجسر الممدود بین الجنّه و النار  و آن پل امتداد یافته بین جنت و نار است.

 به این معنی که صراط، صورت انسانیه شماست. صورت انسانیه شما در این دنیا چگونه بود، گیر دنیا بود، پس آن پل هم این جور است که به آن طرف نمی‌رسد. از آنجا که هر پل دو کنگره دارد، فرض کنید که پلی را قرار بدهیم که یک کنگره آن به جایی متصل نباشد، کسی که از آن پل عبور کند از همان نقطه سقوط خواهد کرد؛ چون متصل نمی‌شود. می‌گوید آن حقیقت انسانی شما، راه مستقیم به سوی خیر است و آن پل ادامه‌دار بین بهشت و جهنم است. ولی شما در این دنیا صورت انسانیه رو چطور برخورد کردی؟! نگذاشتی به آخر برسد، خوب می‌افتی.

 

صراط از شمشیر برنده‌تر

روایاتی که می‌گوید که این صراط از شمشیر برنده‌تر و از مو باریک‌تر است، درست است. یعنی آنقدر حق و باطل حساس است که یک سر تکان دادن می‌‌تواند آدم را بهشتی کند و یک سر تکان دادن می‌تواند آدم را جهنمی‌ کند. مثلاً در شهادتی که می‌توان جلوی یک ناحقی را گرفت، با سر تکان دادن در جهت ناحقی و تایید ظالمین، باعث می‌شویم که این صراطمان قطع شود. یا این که با یک سر تکان دادن باعث شویم که حق به حق‌دار برسد، پل به مقصد خودش رسیده است. حواسمان باید جمع باشد برای یک پلک زدن، یک خط نوشتن و یک کلام همه حساب دارند.

 

چهارمین روایت از امام صادق(ع)

یکی از شاگردان امام صادق (ع) به ایشان عرض کرد که آقا راجع به این صراط و طریقی که قیامت قرار است آن را طی کنیم، به بهشت برسیم یا سقوط کنیم به جهنم، این چیست؟ برای ما توضیح بدهید. امام (ع) فرمودند: هُوَ اَلطَّرِیقُ إِلَی مَعْرِفَهِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُمَا صِرَاطَانِ صِرَاطٌ فِی اَلدُّنْیَا وَ صِرَاطٌ فِی اَلْآخِرَهِ فَاَمَّا اَلصِّرَاطُ اَلَّذِی فِی اَلدُّنْیَا فَهُوَ اَلْإِمَامُ اَلْمَفْرُوضُ اَلطَّاعَهِ مَنْ عَرَفَهُ فِی اَلدُّنْیَا وَ اِقْتَدَی بِهُدَاهُ مَرَّ عَلَی اَلصِّرَاطِ اَلَّذِی هُوَ جِسْرُ جَهَنَّمَ فِی اَلْآخِرَهِ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ فِی اَلدُّنْیَا زَلَّتْ قَدَمُهُ عَنِ اَلصِّرَاطِ فِی اَلْآخِرَهِ فَتَرَدَّی فِی نَارِ جَهَنَّمَ .(بحارالانوار، ج۲۴ ص ۳)

آن، راه شناخت خداوند عزّ و جلّ است، و دو صراط وجود دارد : صراطی در دنیاست و صراطی در آخرت . صراط دنیا همان امامی است که اطاعتش واجب است . هرکه در دنیا او را بشناسد و از راهنماییهایش پیروی کند از صراط آخرت که پلی است بر روی دوزخ ، بگذرد .  هرکس او را در دنیا نشناسد قدمش بر صراط آخرت می لرزد و در آتش جهنّم سقوط می کند

هُوَ اَلطَّرِیقُ إِلَی مَعْرِفَهِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ این طریق یعنی معرفت خدا، این که خدا را چگونه شناختی. وَ هُمَا صِرَاطَانِ  و دو صراط است، صِرَاطٌ فِی اَلدُّنْیَا وَ صِرَاطٌ فِی اَلْآخِرَهِ یکی در دنیا و دیگری در آخرت. فَاَمَّا اَلصِّرَاطُ اَلَّذِی فِی اَلدُّنْیَا فَهُوَ اَلْإِمَامُ اَلْمَفْرُوضُ اَلطَّاعَهِ اگر خدا را شناختی این راهی که قرار است تو را به مقصود برساند در دنیا، این امام مفروض‌الطاعه است. دقت کنید که چرا نفرمود پیغمبر(ص) یا کتاب؟ همان گونه که در سوره مبارکه اسراء می‌خوانیم یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ اُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ  (اسراء ۷۱)، آنجا هم نفرمود بنبیهم یا بکتابهم. چون اگر خدا را شناختیم، بندگی خدا منوط به این است که راهی که خدا معین کرده است را بدانیم. راه خدا چیست؟ اول راه انبیاءست که دین را آوردند تا رسید به پیغمبر اسلام، تمام راه انبیاء در راه پیغمبر اسلام خلاصه شده است، همان راهی است که امام مفروض الطاعه است وگرنه یزید که می‌گفت: راه این است که من می‌گویم و در مقابلش امام حسین (ع) فرمود: نه، راه این است که من می‌گویم. معاویه هم می‌گوید راه این است که من می‌گویم ولی امیرالمومنین (ع) و حضرت زهرا (س) آن همه فداکاری و شهامت و شهادت از خودشان نشان دادند به خاطر این که راه همه انبیاء که پیغمبر اسلام رسیده است بوسیله امامان بعد از پیغمبر قرار است که به مردم برسد.  پس صراط دنیوی یعنی حرکت کردن در خط امامت بعد از نبوت پیغمبر اسلام، جز این راهی نداریم. ‌ مَنْ عَرَفَهُ فِی اَلدُّنْیَا کسی که در دنیا امامش را شناخت...

 

واقعیت شناخت امام

شناخت این نیست که من برای ولادت حضرت زهرا(س) ببین چقدر شله زرد می‌پزم، در جواب باید گفت که دستت درد نکند اما کافی نیست. من برای حضرت زهرا جشن گرفتم و چنان دست زدم که یک هفته است قرمزی دستم نرفته، آیا اینها کافی است؟ باید ببینیم که از این مکتب چی یاد گرفتیم؟ حضرت از ما چی‌ می‌خواهند؟ حضرت زهرا (س) جانشان را دادند، همه وجودشان را دادند که مردم اگر قرار است سعادتی که خدا و پیغمبر گفته است، راهی است که علی معین می‌کند، چرا ساکت نشسته‌اید؟ آن وقت ما می‌گوییم که کتاب حاضر نیستیم که پخش کنیم اما شله زرد حاضریم. ما روضه را می‌خوانیم برای این که مردم چرا هدایت نشدند، آن وقت کاری که باید بکنیم این است که در جهت هدایت شدن خودمان گام برداریم نه این که فقط روضه بخوانیم. چرا امیرالمومنین (ع) فرمودند که روایه الروایه للسفها و درایه الروایه للحکما؟ روایت روایت که  کار سفیهانه است و درایت روایت مهم است. باید بفهمیم این مکتب اهل البیت (ع) را لذا فرمود مَنْ عَرَفَهُ فِی اَلدُّنْیَا وَ اِقْتَدَی بِهُدَاهُ مَرَّ عَلَی اَلصِّرَاطِ اَلَّذِی هُوَ جِسْرُ جَهَنَّمَ فِی اَلْآخِرَهِ کسی که در دنیا امامش را شناخت که نقطه مقابلش را همه حفظیم که مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّه؛ کسی که  با مرگ جاهلیت بمیرد که معلوم است تکلیفش سر آن پل چگونه است.

در ادامه حدیث فرمود: وَ اِقْتَدَی بِهُدَاهُ،  آن گونه که آن امام هدایت کرد، عمل کند و به او اقتدا کند. خوب ما چقدر یاد گرفتیم امیرالمومنین، امام صادق، امام رضا (ع) امروز از ما چه می‌خواهند؟ این مطالعه و تحقیق و جان کندن نمی‌خواهد؟ این استفاده کردن از آنهایی که جان و عمرشان را در این راه گذاشتند، نمی‌خواهد؟ یا این که بگوییم نه آقا سینه می‌زنم. اشتباه نشود که سینه زدن جایگاه خود را دارد و ما همه عاشق سینه زدن هستیم اما این که جلسه بگذاریم، در دهه محرم، دهه صفر،  چند هیات است که بار علمی پاسخ به نیاز محتوایی جامعه را به عهده بگیرد؟ مَرَّ عَلَی اَلصِّرَاطِ اَلَّذِی هُوَ جِسْرُ جَهَنَّمَ فِی اَلْآخِرَهِ  آنی که امامش را شناخت و اقتدی به هدایتش کرد، از روی آن صراطی که در قیامت پل روی جهنم است، رد می‌شود. پس این دو صراط است، صراط دنیا و صراط آخرت.    

 

«صراط» از منظر حکما

۱- شیخ مفید متکلم عمیقی که امام زمان (عج) در توقیع مبارک خود ایشان را اخ الصدیق خطاب کردند و مرحوم شیخ صدوق درباره صراط می‌گویند:

همانا صراط پلی است که بین جهنم و بهشت وجود دارد و قدمهای مومنین بر آن ثابت بوده و از آن عبور می‌کند و قدمهای کفار بر آن می‌لغزد و در آتش سقوط می‌کند. (اوائل المقالات، مفید ص ۷۹؛ الاعتقادات،‌صدوق، ص۷۰)

2- مرحوم علامه طباطبایی در کتاب الرسائل التوحیدیه ص ۲۴۳ گفته‌اند: این صراط پلی است که کشیده شده است بر روی جهنم و همه خلایق از روی آن عبور خواهند کرد، چه مومن باشند و چه کافر. خداوند مومنین را نجات می‌دهد. (دقت کنید که مومن هم شرایط دارد.)

3- ملاصدرا در تفسیر قرآن کریم ج ۱ ص ۱۶۳ آورده است: پس صراط اخروی، صورت باطنی و ملکوتی صراطی است که انسان در دنیا با اعمال قلبی و جسمی می‌پیماید.

یعنی شما اینجا با دل و تن باید این راه را بروی. بعضی می‌گویند که دل باید پاک باشد، حالا چه لزومی دارد رکوع بروم و سجده بکنم؟ خیر درست نیست، بله، نماز باید باشد، سجده با تمام جزئیاتش باید درست باشد، اما بدن تنها نه، حالا این که مراتب دیگر هم دارد به قول خواجه نصیرالدین طوسی: سر به خاک نهادی، آن چه در سر داری هم به خاک نهادی؟ سجده فیزیکی و سجده متافیزیکی داریم. سجده متافیزیکی این گونه است که قلب و دل تو دنیا چگونه با امام بوده است، آن پل است.

 

ساختن کاخ برای شیخ انصاری در عالم رویا

مرحوم شیخ انصاری خواب دید یک باغ عجیبی است و زیبا و دارند یک کاخ زیبا می‌سازند و یک خشت طلا یک خشت نقره، اما کارگر و بنا همه نشستند و دست روی دست گذاشتند. شیخ از ایشان سوال کرد که چرا کار نمی‌کنند؟ گفتند: این کاخ شیخ انصاری است، هر روز برای ما مصالح می‌فرستاد و امروز نفرستاده، ما بی‌کاریم. از خواب پرید، به شاگردانش گفت که یک کار خیری بود که هر روز انجام می‌دادم، آن روز ترک شده بود. این که اینجا چه می کنیم، آنجا صراط ما شکل می‌گیرد.

بله صراط هست، از مو باریک‌تر است، از شمشیر برنده تر.

 

پنجمین روایت از پیامبر(ص)

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَا عَلِیُّ إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ اَقْعُدُ اَنَا وَ اَنْتَ وَ جَبْرَئِیلُ عَلَی اَلصِّرَاطِ فَلَمْ یَجُزْ اَحَدٌ إِلاَّ مَنْ کَانَ مَعَهُ کِتَابٌ فِیهِ بَرَاءَهٌ بِوَلاَیَتِکَ. (معانی الاخبار ج۱ ص ۷۷)

یا علی، هر گاه روز قیامت برپا گردد، من و تو و جبرئیل بر این پل می‌نشینیم و احدی نمی تواند از اینجا رد بشود، مگر کسانی که به دستشان نوشته‌ای بدهند که او در اثر ولایت تو از این مشکل برائت پیدا می‌کند.

ولایت را هم توضیح دادیم همان که عَرَفَهُ فِی اَلدُّنْیَا وَ اِقْتَدَی بِهُدَاهُ.

 

جواز گذر، ولایت مولا علی(ع) و در دستان فاطمه زهرا(س)

ولایت امیرالمومنین (ع) شاخصه ولایت الهی است و بروز و ظهور ولایت او در ائمه بعدی تا امام عصر (ع) که خاتم ولایت الهیه است و به همین جهت هم با ظهور امام زمان(ع) این عالم جمع می‌شود و قیامت برپا می‌شود. چون خاتم ولایت الهیه است. توجه داشته باشید که رسالت پایان و آغاز دارد ولی ولایت تا هستی هست، باید موجود باشد و پایان ندارد چرا که ولایت ظهور اسم یا ولی است. وَهُوَ الْوَلِیُّ الْحَمِیدُ (شوری/28) لذا با ظهور خاتم ولایت که امام عصر (ع) هستند، عالم باید جمع بشود. حالا این ولایت که قرار است نتیجه‌بخش همه انبیاء باشد و در صراط ما را نجات بدهد، همه دوازده ولی از علی ولی الله(ع) تا امام عصر (ع)، در آن حدیث حتی اگر در سندش تردید کنند، با این توضیحات در محتوایش جای تردیدی نیست که امام حسن عسگری(ع) فرمودند: نَحْنُ حُجَجُ اللّهُ عَلَی خَلْقِهِ وَ اُمُّنَا [جَدَّتُنَا] فَاطِمَهُ حُجَّهُ اللّهِ عَلَیْنَا؛‌ ما حجّت‌های خدا بر خلقش هستیم و مادرمان فاطمه(س) حجّت خداست بر ما، چرا؟ چون تجلی و ظهور و بروز و امکان بقای این ولایت در عالم برای کسانی که بخواهند از این ولایت در عالم بهره ببرند، با جان فشانی حضرت زهرا (س) بود. 

باید دامن حضرت زهرا (س) را بگیریم که ان‌شاءالله آن برگه برائت را در صراط دریافت کنیم. بی‌بی جان دلمان می‌خواهد جزء شیعیان خالص بشویم، شیعیانی که مورد قبول شما هستند باشیم.

منبع: سخنرانی دکتر اسدی گرمارودی، جلسه چهل و پنجم معاد برهانی در آیات قرآنی

به کوشش خانم ربوبی و رحمان نژاد