امتحان شیعه در دوران غیبت امام عصر(عج)
بسم الله الرحمن الرحیم
امتحان شیعیان دردوران غیبت امام عصر(عج)
یکی از مهمترین امتحاناتی که خداوند در دوران غیبت امام عصر(عج) از بندگانش میگیرد، امتحان نسبت به ولایت و امامت و مقام وجود مقدس امام عصر(عج) است.
دعا در دوران غیبت و امتحان آخرالزمان
در دوران غیبت امام عصر به ما دستور داده اند این دعا را زیاد بخوانیم:
اللّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولَکَ ...
در این دعا به ما دستور دادهاند که در دوران غیبت اینگونه با خدا سخن بگوییم: اَلّلهم فَثَبِتْنی عِلی دینِک، خدایا مرا بر دین خود ثابت قدم نگهدار. در این عبارت دو نکته مطرح می شود: 1- ثبات در دین چیست؟ 2- دین خدا کدام است؟ دین خدا از زمان آدم تا خاتم در دوران غیبت امام عصر در نحوه باور و عمل ما نسبت به باور امامت امام عصر(ع) خلاصه میشود. وَستَعمِلنی بِطاعَتِک، مرا به طاعت خودت مشغول بدار. وَ لَیِّن قَلبی لِوَلِّی اَمْرِک، خدایا دلم را نسبت به ولی امرت نرم بگردان. وَ عافِنی مِمّا اَمْتَحَنْتَ بهِ خَلقَک، و از آنچه که مخلوقاتت را نسبت به ولی امر مورد امتحان قرار میدهی، مرا در این امتحان با موفقیت و عافیت بیرون آور.
این که در دعای دوران غیبت وارد شده از خدا بخواهیم که دین خدا را در وجود ما ثابت بدارد در ارتباط با امتحان دوران آخرالزمان است که در این امتحان موفق شویم و نلغزیم.
فَصَبّرنی عَلی ذلِک، خدایا نسبت به این امتحانی که در دوران غیبت امام عصر برای من قرار میدهی، صبر به من عنایت کن. حَتّی لا اُحِبَّ تَعجیلَ ما أخَّرتَ وَ لا تَأخیرَ ما عَجَّلتَ، آنگونه نباشم آنچه را که تو عقب انداختی من عجله کنم و آنچه را تو جلو میاندازی من تأخیر کنم. (تعجیل آنچه را تو تأخیر انداختى نخواهم و به تأخیر آنچه را تو پیش انداختى، میل نکنم )وَ لا کَشفَ ما سَتَرتَ، آنچه را که تو پنهان کرده ای من آشکار نکنم. ظرفیت داشته باشم که بتوانم این اسرار الهی را در دل نگه دارم. وَ لا البَحثَ عَمّا کَتَمْتَ، نسبت به آنچه که تو پنهان کردی، من بحث و گفتگو نکنم، من هم لب فرو بندم و آن اَسرار مگو را اگر قدرت فهم در دوران غیبت پیدا کردم آشکار نکنم. وَلا اُنازِعُکَ فی تَدبیرِکَ، نسبت به تدبیر تو، من منازعه نداشته باشم، تسلیم باشم. وَلا أقُولَ لِمَ کَیفَ، نگویم چرا نیامد! چرا به ما توجه نمیکند! چرا اوضاع دنیا اینگونه است! چرا با این همه مشکلات که با آن روبرو هستیم حضرت به ما عنایت نمیکنند! خدایا مرا ثابت قدم بدار که اهل اینگونه حرف زدنها نباشم. وَ ما بالُ وَلّیِ الأمر لا یَظْهَرُ وَ قَدِ إمْتَلَأتِ الأرضُ مِنَ الجَور، من اینگونه نباشم که بگویم ظلم همه جا را گرفته است پس چرا آن حضرت ظهور نمیکنند. وَاُفَوّضُ اُموری کُلَّها إلَیک، همه امور را به توی خدا واگذار کنم. این دعا به عنوان شاهد در ابتدای بحث عرض شد. در ادعیه و روایات در این باب بسیار است، این تنها اشارهای بود که ما در دوران غیبت امام عصر(عج) در این امتحان حساس قرار داریم.
مهمترین امتحان خداوند از بندگان
مهمترین امتحان راجع به دین است، مهمترین قسمت امتحان در دین راجع به امامت و مهمترین مرحله امامت در دوران غیبت است. در روایاتی که از معصومین(ع) به ما رسیده است عدهای در مرحله دینداری و بیدینی رد شدند. از مرحله دینداری از نبوت به امامت عدهای در نبوت ماندند و در امتحان امامت قبول نشدند. در بحث امامت زیدیه، واقفیه، کیسانیه، و فرقههای دیگر لغزیدند تا رسید به وجود مقدس امام عصر که امامت آخرین امام از اولیا الهی است، تا اینجا هم قبول شدند تمام مراحل را سپری کردند؛ اما در دوران غیبت مسائلی پیش میآید که برخی میلغزند. در آیات و روایات به این امتحانات اشاره شده و راه حل آن نیز بیان شده است. به این مثال توجه نمایید. در هر یک از مراحل تحصیلی امتحانی برقرار میشود دبستان، دبیرستان، کنکور، لیسانس و فوق لیسانش، دکتری امتحان میدهید. پس از گذراندن تمام واحدهای درسی دوره دکتری، قبل از نوشتن پایان نامه یک امتحان جامع میگیرند، یعنی از همه آنچه در آن رشته تا آن مرحله گذرانده اید سوالاتی مطرح میکنند، تا مشخص شود چقدر این مطالب را فهمیدید. اگر در این امتحان قبول شدید میتوانید پایان نامه را شروع کنید. امتحان دوران غیبت، آن آخرین امتحانی است که قرار است انسانها پس از گذشتن از این مرحله در زیر رهبری و لوای حضرت مهدی(ع) قرار بگیرند.
امتحان در دوران آخر الزمان
در روایات به مشکلاتی که در امتحان آخر الزمان پیش میآید، اشاره شده است:
امام حسین (ع) میفرمایند: لَهُ غَیْبَةٌ یَرْتَدُّ فِیهَا أَقْوَامٌ وَ یَثْبُتُ فِیهَا عَلَى الدِّینِ آخَرُونَ فَیُؤْذَوْنَ وَ یُقَالُ لَهُمْ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ أَمَا إِنَّ الصَّابِرَ فِی غَیْبَتِهِ عَلَى الْأَذَى وَ التَّکْذِیبِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِ بِالسَّیْفِ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ ص. (کمال الدین و تمام النعمه، صدوق، ج 1،ص 317 )
لَهُ غَیْبَةٌ، برای امام عصر(عج) غیبتی است. یَرْتَدُّ فِیهَا أَقْوَامٌ، این اقوام از شیعیان هستند، چون غیر شیعه که امام را قبول نکرده است تا در دوران غیبت مرتد شود. کسانی که تا مرحله امامت امام عصر معتقد به امام زمان شدند در دوران غیبت، طولانی شدن غیبت به گونهای میشود که گروههایی از شیعیان نیز مرتد میشوند. وَ یَثْبُتُ فِیهَا عَلَى الدِّینِ آخَرُونَ، اما گروههایی هم ثابت قدم باقی میمانند. فَیُؤْذَوْنَ وَ یُقَالُ لَهُمْ، اینها مورد اذیت قرار میگیرند، اقوامی که مرتد شدند به این عدهای که ثابت قدم میمانند میگویند: مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ، راست میگویید امام دارید؟ صاحب و غمخوار شماست؟ پس کی میآید؟ پس چرا به ما توجه نمیکند؟ أَمَا إِنَّ الصَّابِرَ فِی غَیْبَتِهِ عَلَى الْأَذَى وَ التَّکْذِیبِ، آنانی که در دوران غیبت امام عصر( عج) بر این اذیت ها صابر میکنند، و این زخم زبانها آنها را از میدان به در نمیبرد. بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِ بِالسَّیْفِ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ ص، آنها مثل کسانی هستند که در پیشگاه پیغمبر(ص) با شمشیر، مجاهدت کردند و جنگیدند.
در این روایت دو طرف قضیه مهم است:
1-چه میشود شیعهای که تا آن مرحله پیش آمده، مرتد میشود؟
2-ثابت قدمی در این زمان چقدر مهم است که حکم مجاهدی را دارد که همراه پیغمبر(ص) و در رکاب ایشان مجاهدت کرده است؟
روایتی از امام موسی کاظم(ع)
امام کاظم(ع) میفرمایند: إِذَا فُقِدَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ فَاللَّهَ اللَّهَ فِی أَدْیَانِکُمْ- لَا یُزِیلُکُمْ عَنْهَا أَحَدٌ یَا بُنَیَّ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ مِنْ غَیْبَةٍ حَتَّى یَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ کَانَ یَقُولُ بِهِ إِنَّمَا هِیَ مِحْنَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ امْتَحَنَ بِهَا خَلْقَهُ لَوْ عَلِمَ آبَاؤُکُمْ وَ أَجْدَادُکُمْ دِیناً أَصَحَّ مِنْ هَذَا لَاتَّبَعُوهُ قَالَ فَقُلْتُ یَا سَیِّدِی مَنِ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ فَقَالَ یَا بُنَیَّ عُقُولُکُمْ تَصْغُرُ عَنْ هَذَا وَ أَحْلَامُکُمْ تَضِیقُ عَنْ حَمْلِهِ وَ لَکِنْ إِنْ تَعِیشُوا فَسَوْفَ تُدْرِکُونَهُ. (اصول کافی، کلینی، ج1، ص336)
إِذَا فُقِدَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ، وقتی پنجمی از فرزند هفتم این امام غایب شد، یعنی امام عصر(عج) فَاللَّهَ اللَّهَ فِی أَدْیَانِکُمْ، خدا خدا راجع به دینتان. لَا یُزِیلُکُمْ عَنْهَا أَحَدٌ، نکند کسی بتواند دینتان را از شما بگیرد، زائل کند. اگر امام عصر از میان شما غائب شد حواستان را جمع کنید عوامل از بین بردن دین فراوان میشود. یَا بُنَیَّ إِنَّهُ لَابُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ مِنْ غَیْبَةٍ حَتَّى یَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ کَانَ یَقُولُ بِهِ إِنَّمَا هِیَ مِحْنَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ امْتَحَنَ بِهَا خَلْقَهُ، فرزندم، توجه داشته باش برای صاحب این امر( امام عصر عج ) قطعاً چارهای نیست، غیبتی خواهد بود که افرادی که نسبت به این غیبت در آن زمان قرار میگیرند میگویند: عجب گرفتاری شدیم، این چه بلایی سر ما آمد؟ خدا دارد امتحان میکند و این امتحان الهی است.
روایتی از امام جواد(ع)
حضرت عبدالعظیم حسنی از امام جواد( ع)نقل کردند: لِلْقَائِمِ مِنَّا غَیْبَةٌ أَمَدُهَا طَوِیلٌ کَأَنِّی بِالشِّیعَةِ یَجُولُونَ جَوَلَانَ النَّعَمِ فِی غَیْبَتِهِ یَطْلُبُونَ الْمَرْعَى فَلَا یَجِدُونَهُ أَلَا فَمَنْ ثَبَتَ مِنْهُمْ عَلَى دِینِهِ وَ لَمْ یَقْسُ قَلْبُهُ لِطُولِ أَمَدِ غَیْبَةِ إِمَامِهِ فَهُوَ مَعِی فِی دَرَجَتِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ... . (کمال الدین و تمام النعمه، صدوق، ج 1،ص 303 )
لِلْقَائِمِ مِنَّا غَیْبَةٌ أَمَدُهَا طَوِیلٌ، برای مهدی(ع) غیبتی طولانی است. کَأَنِّی بِالشِّیعَةِ یَجُولُونَ جَوَلَانَ النَّعَمِ فِی غَیْبَتِهِ یَطْلُبُونَ الْمَرْعَى، در دوران غیبت شیعیان مانند گوسفندانی که چوپان خود را گم کردهاند، در این بیابانها اینطرف و آنطرف سرگردان، و گرگها به آنها حمله میکنند، خطر دزدان و راهزنان هست، چوپان را پیدا نمیکنند؛ شیعه اینگونه است. أَلَا فَمَنْ ثَبَتَ مِنْهُمْ عَلَى دِینِهِ، هان بدانید آنهایی که در این دنیای وانفسا بر دینشان ثابت قدم میمانند، وَ لَمْ یَقْسُ قَلْبُهُ لِطُولِ أَمَدِ غَیْبَةِ إِمَامِهِ، آنانی که دلشان در اثر طولانی شدن غیبت امامشان قسی نمیشود، فَهُوَ مَعِی فِی دَرَجَتِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ، آنها در قیامت با درجه من همراه هستند.
دو طرف قضیه را ببینید یک طرف دوران غیبت، ایتام آل محمد هستند. یتیمانی هستیم که به تعبیر امام مثل گله گوسفندانی که رها شده و الآن دسترسی به چوپان نیست و از هر طرف خطر آنها را تهدید میکند.
۲-بزرگترین خطر در دوران غیبت سست کردن اعتقاد و باور است که سبب می شود روی عمل اثر بگذارد؛ لذا عمل کمرنگ شده و کم کم رنگ میبازد و چه بسا این عمل را کنار بگذارند.
سه راه حل امام عسکری(ع) در دوران غیبت
امام حسن عسکری(ع) همواره زمینه را برای غیبت امام عصر در بین شیعیان فراهم میکردند و به آنها هشدار میدادند که چه کار کنند. از ایشان راجع به دوران غیبت سوال کردند، حضرت در پاسخ سه راه حل معرفی نمودند:
إِی وَ رَبِّی حَتَّى یَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ أَکْثَرُ الْقَائِلِینَ بِهِ فَلَا یَبْقَى إِلَّا مَنْ أَخَذَ اللَّهُ عَهْدَهُ بِوَلَایَتِنَا وَ کَتَبَ فِی قَلْبِهِ الْإِیمَانَ وَ أَیَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ وَ غَیْبٌ مِنْ غَیْبِ اللَّهِ فَخُذْ ما آتَیْتُکَ وَ اکْتُمْهُ وَ کُنْ مِنَ الشَّاکِرِینَ تَکُنْ غَداً فِی عِلِّیِّین (بحارالانوار، مجلسی، ج52، ص 24)
به خدا سوگند غیبت او به قدری طولانی گردد که اکثر معتقدین به او بازگردند، و باقی نماند مگر کسی که خداوند پیمان ولایت ما را از او گرفته باشد، و ایمان را در دلش نگاشته باشد، و او را با روحی از جانب خود تأیید کرده باشد.
إِی وَ رَبِّی، به پروردگارم سوگند حَتَّى یَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ أَکْثَرُ الْقَائِلِینَ بِهِ، اکثر آنهایی که معتقد به امام عصر(عج) برمیگردند. تعجب نکنید، این عبارت را کنار این روایت بگذارید: ارْتَدَّ النَّاسُ بَعْدَ النَّبِیِّ إِلَّا ثَلَاثَةَ نَفَر)سبعه)
گفته میشود 12 نفر که در خانه امیرالمؤمنین بودند و شمشیر کشیدند پس چرا سه نفر یا هفت نفر؟! منظور کسانی است که یک ذره خدشه هم در باورشان ایجاد نشد و در دل چون و چرا نکردند.
فَلَا یَبْقَى إِلَّا، باقی نمی ماند مگر سه دسته:
- کسانی که در عهد ولایت با خدا عهد بستند و پای عهدشان هستند.( مَنْ أَخَذَ اللَّهُ عَهْدَهُ بِوَلَایَتِنَا)
- ایمان در دلشان نگاشته شده است. ایمان قلبی دارند.(کَتَبَ فِی قَلْبِهِ الْإِیمَانَ)
- خدا آنها را از روح خودش مؤید فرموده است (أَیَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ)که در اوجش آن 313 نفر هستند و سپس آن 10 هزار نفر و در رتبه بعدی دست پرورده های آن 10 هزار نفر هستند که قبلا در خصوص ابدال و اوتاد بحث داشتیم.
مفهوم عهد
تعبیر عهد در قرآن و روایات به معنی امامت است. زمانی که حضرت ابراهیم(ع) امتحان داد:
وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ (سوره بقره، آیه 124)
علت تأخیر در ظهور امام زمان(عج)
در تعبیری که از خود امام عصر(عج) به ما رسیده، مشهور است وقتی علی بن مهزیار خدمت امام رسید حضرت اینگونه فرمودند:
وَ لَوْ اَنَّ أشیاعَنا وَ فَقَّهُمُ اللّه ُ لِطاعَتِهِ، عَلى اجْتِماعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فى الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ، لَما تأخَرَّ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقائنا، وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمْ السَّعادَةُ بِمُشاهِدَتِنا... .(احتجاج، طبرسی، ج2، ص315)
اگر شیعیان ما که خداوند آنها را به اطاعت خودش موفق بدارد، بر آن عهدی که داشتند وفادار بودند، حضور و ملاقات ما به تاخیر نمی افتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان میگشت.
یعنی مشکل عدم وفاداری به این عهد است. کسانی که امامت را اصلاً قبول ندارند و اعتقادی به عهد (یعنی امامت) ندارند، نوبت به وفای به عهد نمیرسد. ناصبی هستند، دشمن اهل بیت و امامان هستند مانند داعشیها و وهابیون، برای کسانی امامت مطرح هست که به مرحله امامان میرسند. این ها دو دسته می شوند: یک دسته محب هستند؛ یک دسته شیعه هستند اما چگونه شیعه ای!
تفاوت شیعه و محب
در مورد تفاوت شیعه و محب روایاتی آمده است. نقل شده عدهای از مرو به خدمت امام رضا(ع) رفتند و به خادم امام(ع) عرض کردند: به حضرت بفرمایید شیعیان شما آمدهاند. حضرت چند روزی به آنها اجازه ورود ندادند، بعد از چند روز آنها را پذیرفتند. آنها پرسیدند آقا ما مشتاق بودیم چرا فرمودید که ما دروغ میگوییم؟! امام فرمودند که شما گفتید شیعه هستید؛ اما شما شیعه نیستید، محب هستید. (احتجاج، طبرسی، ج2، ص440)
محب غیر مسلمان هم داریم که برای ائمه شعر میسرودند، مسلمان و شیعه نیستند؛ اما علاقه مندند، محب هستند. در اهل سنت برخی شافعی ها نیز محب اهل بیت هستند تا حدی که رئیس فرقه شافعی میگوید:
یا أهلَ بَیتِ رَسولِ اللّه، حُبُّکُمُ فَرضٌ مِنَ اللّه ِ فِی القُرآنِ أنزَلَهُ
کَفاکُمُ مِن عَظیمِ القَدرِ أنَّکُمُ مَن لَم یُصَلِّ عَلَیکُم لا صَلاةَ لَهُ (صواعق المحرقه، ص148)
ای خاندان رسول خدا محبت و دوستی شما از طرف خدا واجب شده و این فریضه ای است که در قرآن نازل شده است و همین افتخار بزرگ برای شما بس است که هر کس بر شما صلوات نفرستد نمازش باطل است.
بحث محب نیست. شب ولادت شیرینی و شکلات دادن و چراغانی کردن خوب است؛ ولی کافی نمی باشد و فقط در حد محب است. باید شیعه باشیم.
شیعه یعنی وفای به عهد
شیعه یعنی انسان باور کند خدا بشر را رها نکرده است، صاحب داریم. صاحب داشتن در مبنای فکری و در شئون زندگی انسان باید معلوم شود؛ باور داشته باشد امام زمان او را میبیند. بطور مثال اگر باور داشته باشیم در کوچه همسایه ما را میبیند، کار خلاف انجام نمیدهیم. با این بیان چند درصد از شیعیان وفای به عهد دارند؟ امام زمان(ع) ولی خدا است. ولی خدا، یعنی عَینَ الله ناظِرة، چشم نظارهگر الهی است. هیچ چیز از محضر ایشان پنهان نیست. شخصی 40 شب در مسجد سهله ناله زد، خدمت حضرت رسید به آقا عرض کرد، آقا ما گرفتاریم! حضرت فرمودند: خیال کردید ما نمیبینیم و نمیدانیم، هیچ چیز از شما بر ما مخفی نیست. مگر هر دوشنبه و پنج شنبه نامه اعمال ما خدمت امام(ع) داده نمیشود؟! باید باور به عین ناظره باید به صورت عملی و نظری حاصل شود.
به صورت عملی تا دل پاک نشود تا آلودگی ها را از خود دور نکنیم انجام شدنی نیست.
خلوت دل نیست جای صحبت اغیار دیو چو بیرون رود فرشته درآید
باور نسبت به مقام همچون ارزنده ای در دل تاریک جای نمیگیرد، لذا یکی از اعمال شب نیمه شعبان استغفار، توبه، مناجات و احیا است تا خدا قلب مرا آماده ورود به این باور سازد. به همین جهت حضرت فرمود: «کَتَبَ فِی قَلْبِهِ الْإِیمَانَ» ایمان را در قلبش بنگارد. اینجا بحث محب امام زمان بودن نیست. باید بالاتر رفت، بحث وفادار به عهد بودن است نه فقط عهد را قبول کردن. یک وقت شما به من میگویید که میخواهم رازی را به شما بگویم، آیا قبول میکنید؟ می گویم: بله، من قبول راز کردم. اگر گوشه ای از این راز را به دیگری بگویم وفادار نیستم، شما می توانید به من اعتراض کنید که به من قول داده بودید.
شرط پذیرش در دوران غیبت
امروز ولی الله الاعظم، همه کاره عالم و ناظر بر عالم، صاحب الزمان(عج) است که بِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَی وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْاَرْضُ وَ السَّمَاءُ، تا او نخواهد رزق به ما نمیرسد حیات ما ادامه نمییابد و خدا ما را نمی پذیرد. او با ید ربی اش از حق میگیرد، ید خلقی اش به ما می دهد. ید خلقی اش ما را می گیرد و ید ربیاش ما را به خدا میرساند. بی او هیچ عنایتی از طرف پروردگار به ما نمیرسد و ایشان ناظر بر همه اعمال، رفتار و کردار ما هستند. تا این باور در اعماق جان ما نفوذ نکرده باشد در امتحان دوران غیبت پذیرفته نمیشویم. لذا ممکن است یک ذره در ذهنمان بیاد حالا امام زمان بیاید بعد می گوییم مطیع شما هستیم. به عنوان مثال نقش برق الان در این حسینیه روشنایی، گرمایش، امکانات صوتی و ... به برق وابسته است. اگر بگویید برق خوب است؛ حالا اگر نبود چراغ نفتی میگذاریم، هر وقت برق آمد از برق استفاده میکنیم! هرگز چراغ نفتی نمیتواند جای برق را بگیرد. اگر برق را کنار بگذارید از آن محروم میشوید. آنچه در عالم وجود به اذن الله قرار است، تکویناً و تشریعاً بر خلق الله عنایت شود، بلا استثنا، فقط با دست بقیةاللهالأعظم انجام میگیرد؛ بنابراین شب قدر که تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ است، تمام مدبرات امر الهی خدمت فرماندهی مدبر امر (امام عصر(عج)) میآیند. درباره حقیقت نوری ایام فاطمیه اشاره ای داشتیم. اگر در زیارت جامعه خطاب به اهل البیت میگوییم: خَلَقَکُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ، عرش الهی یعنی مقر فرماندهی پروردگار که به وسیله فرمانبران الهی که مدبر امورند، ملائک گوناگون موظف هستند امر الهی را در این عالم تدبیر کنند این طبق روایت عرش الهی است. در این زیارت خطاب معصومین(ع) که در عصر حاضر امام زمان هستند، میگوییم: شما مانند حدقه که از چشم این گونه محافظت می کند، عرش الهی را دربرگرفتهاید. یعنی ملائک از شما دستور میگیرند. لذا تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ(سوره قدر، آیه4)سر دسته ملائک که از جبراییل بالاتر است، که بعضی میگویند روح الامین میباشد، امام فرمودند که در اینجا نه به معنی روح من وشما، این ملکی است که از جبراییل هم بالاتر است. او ملائک دیگر را در عرش الهی اداره میکند، او باید خدمت امام عصر بیاید تا دستور یکسال را بگیرد، باذن الله، چون ولی الله است چون خلیفه الله است. در دوران غیبت با این نوع عقیده باید دل آماده شود.
به همین جهت امام صادق(ع) فرمودند:
حَدِیثُنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یَحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ أَوْ مُؤْمِنٌ مُمْتَحَن... (بصائر الدرجات، صفار، ج1، ص24)
امر ولایت ما سخت و دشوار است و کسی نمی تواند چنان که باید به آن اقرار کند مگر ملک مقرب یا نبی مرسل یا عبدی که خداوند او را برای ایمان خالص کرده است.
امتحان قلب در دوران آخرالزمان
امتحان قلب برای ایمان در دوران آخرالزمان شدید میشود. عوامل سستی دین از در و دیوار می بارد. می توان گفت در طول تاریخ تمام ادیان به اندازه این 30-20 سال که فضای مجازی در کره زمین شبهه پراکنی برای زدودن دین در میان متدین به ویژه در افکار شیعیان، در تاریخ سابقه نداشته است این هجمه دوره آخرالزمانی است شبهات پشت هم میآید. حتی برخی شیعیان فریب خوردهاند. زیارت عاشورا بدون لعن چاپ میکنند. زیازت عاشورا حدیث قدسی و بیان امام صادق(ع) است. آیا در قرآن لعن وجود ندارد؟ قرآن هم لعن دارد؛ ولی سب ندارد. نباید تحت تاثیر جو قرار بگیریم. با این روش، لعنت بر خائنین نسبت به مقام خلافت و ولایت را در باورها میزداییم. تقیه در جای خود درست است؛ ولی نباید باورها سست شود، این امتحانات آخرالزمان است. به تدریج باورها به سوی سست شدن است. تا جایی که بگویند امام به عنوان یک اسلام شناس متفکر، کمی از بقیه بالاتر بود! این گفته همانند آن است که بگوییم خدا خیلی خوب است، فقط کمی از من و شما بالاتر است. من وشما منهای خدا هیچ هستیم، منهای امام و ولی الله، باذن الله، ما هیچ هستیم، خدا بالاستقلال و ائمه به اذن الله. همانگونه که خدا بالاستقلال خالق من و شماست، حضرت عیسی مسیح به اذن الله (طبق آیات قرآن) خالق است. باید این باور را در دل با خواندن، مطالعه کردن بپرورانیم. چقدر در کره زمین در جلسات دینی و هیئت ها نیرو صرف میشود؛ اما سرگرم مباحث داستان گوییهای باشیم که فقط ثواب ببریم؟ پس معرفت دل را نسبت به مقام ولی الله کجا باید کامل کنیم و بالا ببریم؟
فردی ۸۰ سال پای منبر بوده و در حرم امام رضا می پرسد آیا واقعا امام رضا متوجه میشوند من از ایشان چیزی بخواهم؟ این چه نوع امام شناسی است ؟این همان است که اِرتَدَ الناس بَعد نبی (ص) الاّ ثَلاثَه اَو اَربَعه، این هم یک نوع ارتداد هست. زمانی که در اذن دخول میگوییم: أشْهَدُ اَنَّکَ تَشْهَدُ مَقامیَ اَشْهَدُ اَنَّکَ تَسْمَعُ کَلامِی َاَشْهَدُ اَنَّکَ تَرُّدُ سَلامی؛ شهادت میدهم که تو جایگاه مرا میدانی، کلام مرا میشنوی و جواب سلام مرا میدهی. در جواب گفت: من جواب نمیشنوم؛ شما جواب امام امام را نمیشنوی؛ ولی جواب میدهند؛ باید زمینه را فراهم کنیم تا بتوانیم صدای ایشان را بشنویم.
ایمان و باور قلبی در آخرالزمان
امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند: فَلَا یَبْقَى إِلَّا مَنْ أَخَذَ اللَّهُ عَهْدَهُ بِوَلَایَتِنَا، ما ولی هستیم. در قرآن ولایت ائمه مانند ولایت پیغمبر با یک واو عطف به ولایت خدا عطف شده است:
إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ(سوه مائده، آیه 55)
ولایت الهی چه نوع ولایتی است؟ منهای ولایت خدا من وشما نه وجود داریم نه بقای وجود، نه هدایت میشویم .لذا با امام زمان باید این جوری رابطه داشته باشیم. در همین سالهای اخیر، بزرگی تا بیدار بود پا دراز نمی کرد. می گفت: در محضر امام زمان هستیم. تا این مقدار احساس حضور میکنند. تفاوت تا کجاست با کسی که می گوید آقا شما کمی از بقیه بالاتر هستید. امام حسن عسگری فرمودند که این دوران حیرت و سرگردانی برای شیعیان ماست؛ آنهایی موفق هستند که به «عهد ولایت» وفادار باشند. وَ کَتَبَ فی قَلبِه الایمانَ ، ایمان در قلب آنها ثبت شده باشد.
در سوره مبارکه حجرات آیه ۱۵ میخوانیم:
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ
مؤمنان واقعی تنها کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آوردهاند، سپس هرگز شکّ و تردیدی به خود راه نداده و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد کردهاند؛ آنها راستگویانند.
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ مؤمنی که - قَد أفلَحَ المؤمنون - است، اگر قرار است مومن رستگار شود ، این ایمانی که قرار است در قلب نگاشته شود و به ایمان قلبی برسد ، یعنی باور به این حد از ایمان برسد که در او ماندگار بماند. اینها کسانی هستند که الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ، به خدا و به رسولش ایمان آورند، ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا (بعد از این مرحله ایمان، در آنها شک و ریب راه پیدا نکند.
فرض کنید در این مکان یک در میلیون برای یکی از ما احتمال دارد بگوییم چراغ خاموش است؟ می گوییم از خورشید هم روشن تر است داریم می بینیم که روشن است ایمانی که قرار است پیدا کنیم نسبت به مقام ولایت آن ایمان قلبی باید اینگونه باشد. در زمانی میشود گفت شما شیعه هستید که اگر همه مردم کره زمین از دینشان دست برداشتند، در شما یک ذره تردید ایجاد نشود؛ این را میشود گفت مومن اینچنانی. بله، سخت است. مگر نگفتن در آخر زمان حفظ دین مثل آتش کف دست است . مطالعه و جلسات می خواهد. وقتی در دهه محرم انتخاب جلسات ما بر اساس نوع غذا و یا ریتم سینه زنی باشد فاجعه است. ما باید از این فرصتها برای افزایش معرفت، تقویت باورها و از این بردن زمینه شبهات استفاده کنیم و چنان در این مسیر ثابت قدم باشیم که ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا.
نشانه اینکه این ایمان در درون رخنه کرده و هیچ تردیدی هم ایجاد نمیشود؛ وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ مجاهدت با جان و اموال در راه خدا می باشد، راحت میدهند. أُولَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ، اینها صادق هستند، اینها راست میگویند.
در سوره مجادله آیه ۲۲ آمده است:
لَا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ أُولَئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَأَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَیُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
لَا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ، نمی یابید مردمی را که مومن به خدا و قیامت باشند. مبدا و منتها را باور کرده باشند. یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ، که اینها کسانی را که با خدا و رسولش رابطه خوبی ندارند، با آنها مودت و دوستی می کنند. وَلَوْ کَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ، حتی اگر پدران، پسران و برادرانشان و قوم آنها باشد.
أُولَئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَأَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ ، اینان که ایمان در قلبشان هست. خدا چه افرادی را به روح خودش تایید میکند، کسانی که خانواده ، فرزند، برادر و... را اگر خدایی نیستند، دوست نداشته باشند؛ یعنی ملاک دوستی، فقط خدا باشد. چقدر از افراد، دین را به خاطر خانواده و قبیله و عشیره میفروشند؟ چقدر سر حزب و دار و دسته دین خودرا میفروشند؟ پس برای اینکه ایمان در دل جا بگیرد، ایمانِ ثابت باشد، نباید در آن شک راه پیدا کند.
سؤال
گاهی اوقات در مقابل اشکالاتی که می شود، شک میکنم!
شک گذرگاه خوبی است؛ اما توفقگاه بدی است. اگر شک میکنید نشان میدهد که هنوز به قله نرسیدید! ولی در شک نمانید، بروید سراغ برطرف کردن شک. به یقین برسید، خدا هم افاضه و کمک میکند، لذا اگر همه مردم بگویند فلانی اینجوری گفته است میگویی باورم نمی شود. ما اگر ولی الله را به عنوان حجه الله، یدالله، عین الله و به تعبیری همه کاره دستگاه خدا شناختیم دیگه هر کس هر چی بخواهد بگوید. میگوییم ما این حرفها را باور نمیکنیم.
تأیید ویژه الهی
در عبارت «وَأَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ» خداوند میفرماید آنها را با روح خود تأیید مینماید. با توجه به آیات قرآن روح چند معنا دارد. یک معنای روح همان است که ما می گوییم جان ما، روان ما، نفس ما، حقیقت وجودی ما، خداوند در رابطه با خلقت انسان، بعد از اینکه این تشکل و تکون جسمی را بیان میکند، میفرماید: نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی(سوره ص، آیه72) از روح خودم در او دیدم؛ یعنی یک حقیقت ماوراء مادی، یک وجود مجرد که سبب حیات، او است، اگر میفهمیم، حرف میزنیم، و ... چون روح داریم. چشم بدون روح یک تکه گوشت است. لذا وقتی جان از بدن خارج میشود، چشم نمیبیند و زبان حرفی نمیتواند بزند، دست حرکتی نمیتواند بکند، فکر هم دیگر معنا ندارد، علاوه بر این همه این اعضاء هم متلاشی می شود و از بین میرود. حال این روح که در وجود ماست حالت نفسی پیدا میکند، چون تعلق به بدن پیدا کرده، می تواند تبدیل به نفس اماره شود؛ یعنی به جای این که حالت روحی خود را داشته باشد حالت نفس اماره را پیدا کند. «اماره» صیغه مبالغه از امر است یعنی بسیار امربه بدی میکند: إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ(سوره یوسف، آیه53). نفس میتواند حالت لوامه(سرزنشگر) پیدا کند، مقداری وجدان بیدار، چرا خلاف کردی؟ چرا این گناه را مرتکب شدی؟ همچنین نفس میتواند مطمئنه شود. اگر بشر در مسیر خودسازی حرکت کرد و آن جنبه نفسانی وجودش را از اماره و لوامه بالاتر ببرد به مرز مطمئنه رسید، تایید الهی این نفس را به یک حالت روحی تبدیل میکند که از روح جز ارزش معنوی چیزی صادر نمی شود. یعنی دیگر نفس نیست، روح است که اوج آن عصمت است که اصلا میل و فکر به گناه دیگر وجود ندارد. اگر ما انسانها باور را قوی کنیم، شک و ریب را کنار بگذاریم، اگر اعتقاد به مقام ولی الله در ما قوی شود، ایمان قلبی میشود و عمل بر مبنای آن ایمان میشود، حال دیگر تاییدات روحی پیدا میکنیم، از آن به بعد آنچه زبان می گوید بر مبنای روح الهی است، آنچه چشم میبیند بر مبنای روح الهی است ، آنچه این دست اقدام میکند بر مبنای روح الهی است.
کربلایی کاظم ساروقی که حافظ کل قرآن شده بودند، مرحوم آیت الله بروجردی فرمود بگویید او قرآن را بخواند شما تطبیق کنید، یعنی از آن زبان بر مبنای تایید روح الهی جز حق صادر نمیشود.
انسانی که در دوران غیبت امام عصر عج عقیده اش را ثابت قدم نگهدارد خدا به روحی از خودش او را تأیید میکند، آن وقت است که به مقام والایی دست پیدا میکند. البته بسیار سخت است؛ بخصوص برای کسانی که لذت حضور امام زمان را یا در دوران غیبت به صورت ملاقات حضوری چشیده اند، مثل کسانی که توفیق داشتند در دوران غیبت محضر امام را درک کنند یا اگر هم حضوری توفیقِ درک نداشتند نظری و علماً محضر امام زمان را فهمیدند و این افراد در واقع درد فراق بعد از وصل را میچشند؛ این افراد سوزو گدازی دارند، حالی دارند، نگاهشان یک نگاه دیگری است .ما که توفیق نداریم بتوانیم آن مقام عظما را ببینیم و در زمان غیبت، حضورشان را درک کنیم؛ ولی از خداوند میخواهیم که این افرادِ راه یافته را که حالشان منقلب است، ما را سر راه آنها قرار بدهد.
آنان که به یکی نظر مس وجود را کیمیا کنند آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند
مواردی دیده شده که با یک نگاه زندگی آنها زیر و رو شده است. خوشا به حال آنانی که این معانی را درک کردند، دوران غیبت این معنا را فهمیدند. مرحوم آیت الله کمپانی، آن مرد بزرگ الهی قصیده مفصلی در سطح عالی دارند:
قصیده مرحوم آیت الله کمپانی
برهم زنید یاران این بزم بی صفا را مجلس صفا ندارد بی یار مجلس آرا
اصل اصیل عالم فرع نبیل خاتم فیض نخست اَقدَم سِرِّ عیان خدا را
ای هدهدصبا گوی،طاووس کبریا را بازا که کرده تاریک زاغ و زغن فضا را
ای هر دل از تو خرم، پشت و پناه عالم بنگر دچار صدغم یک مشت بینوا را
ای رحمت الهی دریاب مفتقر را شاها به یک نگاهی بنواز این گدا را
یابن الحسن ما که کاری از دستمان برنمیآید. شما خود شاهدید دوستتان داریم، دلمان میخواهد به آن سطح از معرفت که مد نظر شماست برسیم، این باور را داریم با یک نگاه شما، مس وجود همه ما طلا خواهد شد، ما به اندازه توانمان ران ملخی به پیش سلیمان میبریم. در طول سالیان سعی کردیم عرض ادبی داشته باشیم، شما از خانواده کرم هستید، به ما یاد دادید بگوییم: وَعادَتُکُم الإحسان وَسَجیَّتِکٌمُ الکَرَم. امشب در خانه شما آمدیم و دست به دامن شما بلند کردیم.
تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید شب هجران را تو یا نه؟ ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول تو غایب ز میانه
یا بن الحسن کجایی داد از غم جدایی
منبع: سخنرانی دکتر اسدی گرمارودی، امتحان شیعه در دوران غیبت امام عصر(عج)