جلسه چهارم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
پاسخ به شبهات پیرامون امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشّریف
جلسه چهارم
آنچه در سه جلسه گذشته، توانستیم در رابطه با شبهاتی که در گذشته و به ویژه در عصر ما، در خصوص وجود مقدّس امام عصر(عج) و موجودیّت حضرت(ع)، نه تنها موعود بودن ایشان، مطرح میکردند باهم بحث کنیم، این بود:
۱-ظهور منجی آخرالزّمان و اینکه او حضرت مهدی(ع) است و از نسل پیامبر(ص) و فاطمه(س)، از فرزند امام حسین(ع) و فرزند امام عسکری(ع) است اثبات شد که جای بحثی نداشت.
۲- مهدی(ع) نه تنها موعود نیست، بلکه باید موجود هم باشد، که در جلسه گذشته از شیعه و سنّی، از قرآن و روایات، مباحثی را مطرح کردیم که البته عرض کردم بحث عقلی آن هم در گذشته بحث شده بود، و هم انشاالله در آینده به آن خواهیم پرداخت.
عمده ترین شبهه، موجودیّت امام عصر(ع)
عمدهترین شبهه، شبههکنندگان، راجع به موجودیّت امام عصر(ع) است. میگویند:
آیا اصلاً امام عسکری(ع) فرزندی داشتهاند؟!
آیا منابع قابل قبولی داریم که اثبات کند، امام عسکری(ع) فرزندی داشتهاند؟
آیا نُوّاب اربعه، بعد از شهادت امام حسن عسکری(ع) به خاطر اینکه نیابت و وکالت داشته باشند، تا مردم وجوهاتشان را به آنها بدهند، مسئله امام زمان(ع) را مطرح نکردهاند؟!
جعفر کذّاب، عموی امام زمان(ع) که ادّعای امامت کرد و یک عدّه از شیعیان هم اورا قبول کردند، گفت امام عسکری(ع) اولاد ندارند، بنابراین ارثش باید به من برسد! آیا این دلیل نمیشود که امام عسکری(ع) فرزندی نداشتهاند؟!
پاسخ
اولاً: شیعه و سنّی متّفقاً از منابع موثّق مختلفی نقل کردند، که پیامبر(ص) فرمودند:
جانشینان من دوازده نفر هستند و دوازدهمی فرزند امام عسکری(ع) هستند.
این موضوع در روایات شیعه مفصّل نقل شده است، اهل سنّت هم خیلیهایشان نقل کردند. در این صورت چطور ادعا می شود که نُوّاب اربعه ساختهاند؟! طبق منبع اهل سنت و شیعه این گفته پیامبر(ص) است.
اینرا که ائمّه قبلی ما بیان فرمودهاند.مگر قرار نیست ما مطالبی را که باید از آیات و روایات قبول کنیم، (به صورت نقلی) به حدّی که سندش محرز باشد، بپذیریم؟
از طرف دیگر، به ویژه برای ما شیعیان، علاوه بر روایات شخص پیامبر(ص) یازده امام(ع) قبل از امام زمان(ع) که امامتشان برای ما ثابت شدهاست و قبول کرده ایم حجّت الهی، معصوم و امام هستند، هرکدامشان جدا جدا راجع به اینکه امام زمان(ع) فرزند امام حسن عسکری(ع) هستند، برای ما توضیح دادهاند، آیا اینها نباید برای ما کافی باشد؟
ثانیاً: شیعه و سنّی بالاتّفاق این روایت را نقل کردهاند که پیامبر(ص)، (از نظر ما شیعیان امامان بعدی) فرمودهاند که قراراست ولادت امام زمان(عج) مخفیانه باشد.
پیامبر(ص) فرمودهاند و حتّی تشبیه کردهاند که ولادت مهدی مانند ولادت حضرت موسی(ع) مخفیانه است.
فرعون با تعبیر خواب خود فهمید قرارست فرزندی به دنیا بیاید که او را سرنگون کند، به همین جهت دستور داد شکم زنان حامله را پاره کنند و فرزندش را بکشند و در هر خانه جاسوس بگذارند، اگر پسری به دنیا آمد آن پسر را بکشند. قرآن کریم هم در آیه ۴۹ سوره مبارکه بقره به این جنایات فرعونیان بر علیه بنیاسرائیل اشاره کردهاست:
…یُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ…
هردو را، هم پسرانشان را میکشتند، هم دختران را به کنیزی میبردند برای اینکه بتوانند اینها را به کلّی نابود کنند.
در منابع اهلسنّت و شیعه روایاتی از پیامبر(ص) برای ما نقل شدهاست که پیامبر(ص)فرمودند ولادت امامزمان(ع) مثل حضرت موسی(ع) قراراست مخفی باشد، چرا؟
زیرا پیامبر(ص) مرتّب فرمودند جانشینان من دوازده نفر هستند، دوازدهمی همان منجی خواهدبود و قیام خواهدکرد، جهان را پراز عدل و داد خواهدکرد، ظلم و جور ظالمین را از میان خواهدبرد. به همین جهت از زمان امام هادی(ع)، امامان را به سامراء بردند و به امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) «عسکریین» میگویند. («عَسکر» به عربی یعنی لشگر،) امامان(ع) را در پادگان نظامی محاصره کردند، زیرا دیدند نزدیک دوازدهمی شده است. گفتند ما اینها را در پادگان محاصره شده نگه میداریم تا اگر دوازدهمی به دنیا آمد، فوراً او را از بین ببریم. حتّی در خانه امام عسکری(ع) جاسوس گذاشتهبودند که اگر فرزندی متولّد شد یا خانمی باردار باشد گزارش بدهند. غافل از اینکه گفته پیامبر(ص) شدنی است.
مگر خداوند راجع به حضرت موسی(ع) نشان نداد؟ خدا کاری کرد که موسی(ع) در کاخ فرعون بزرگ شد و پدر فرعون را هم درآورد.
با خدا دادگان ستیزه مکن که خدا داده را خدا دادهاست
ولی وقتی جهل، هوای نفس، مقام پرستی و دنیاخواهی باشد، دیگر چشم دل کور میشود و عقل از کار میافتد.
ولادت مخفیانه امام زمان(ع) در منابع شیعه و اهل سنت
روایتی از پیامبر(ص) نقل شده است که قراربوده امام زمان(ع) مخفی باشند و هرکسی ایشان را نبیند. آیا پیامبر(ص) و ائمّه(ع) نعوذبالله دروغ گفتهاند که قراراست امام زمان(ع) مخفیانه متولّد بشوند و حتّی المقدور جز یک عدّه خواص مطّلع نشوند، چون جان حضرت(ع) در خطر است، آیا این برای ما کافی است یا خیر؟
ببینید حتّی در منابع اهل سنّت این مطلب چگونه بیان شده، روایات و اسنادی که برایتان میخوانم، مشتی از خروار است. منابع مفصّل است ولی ما به اقتضای محدودیّت زمان، فشرده میکنیم.
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است.
منابع شیعه
حدیث اول، فلسفه پنهانی بودن ولادت امام زمان
قَالَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ سَیِّدُ اَلْعَابِدِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : اَلْقَائِمُ مِنَّا تَخْفَى وِلاَدَتُهُ عَلَى اَلنَّاسِ حَتَّى یَقُولُوا لَمْ یُولَدْ بَعْدُ لِیَخْرُجَ حِینَ یَخْرُجُ وَ لَیْسَ لِأَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ (کمالالدِّین مرحوم شیخ صدوق، ص۳۲۲، حدیث ۶. اَعلامُالْوَری، ج۲، ص۲۳۱. کَشْفُالْغُمَّة، ج۳، ص۳۱۲)
امام سجّاد(ع) میفرمایند: ولادت قائم ما بر مردم پنهان است تا اینکه بگویند:هنوز متولد نشده است تا وقتى که ظهور کند بیعت کسى بر گردنش نباشد.
یعنی جوری مخفیانه که حتّی مجبور به تقیّه هم نباشد، لذا باید پنهان بماند. این مطلب را امام سجّاد(ع) میفرمایند، هنوز چقدر مانده تا نُوّاب اربعه؟ که میگویند نوّاب اربعه این روایات را ساختهاند!
حدیث دوم، آزاد از بیعت با طاغوت های زمان
امام جواد(ع) میفرمایند: پدرم از پدرش از پدرش… در واقع حدیثی است که مثل سلسلة الذَّهب است، تا امیرالمؤمنین(ع): إِنَّ اَلْقَائِمَ مِنَّا إِذَا قَامَ لَمْ یَکُنْ لِأَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ فَلِذَلِکَ تَخْفَی وِلاَدَتُهُ وَ یَغِیبُ شَخْصُهُ. (کمال الدِّین، ص۳۰۳، حدیث۱۴، اعلام الْوَری، ج۲، ص۲۲۹.)
همانا قائم از ما اهل بیت، هنگامی که قیام می کند بیعت احدی بر گردن او نیست و به همین علت است که ولادتش مخفی نگه داشته می شود و شخص او قراراست از جامعه پنهان باشد و غیبت داشتهباشد.
حدیث سوم
أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ تَعْمَى وِلاَدَتُهُ عَلَى هَذَا اَلْخَلْقِ لِئَلاَّ یَکُونَ لِأَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ إِذَا خَرَجَ.( کمال الدِّین، ص ۴۷۹ و ۴۸۰، غیبت نُعمانی، ص ۱۷۱ و ۱۹۱)
امام صادق(ع): ولادت صاحب الامر بر این خلق پوشیده است (ولادت ایشان آشکار نیست) تا چون ظهور کند، بیعت کسى بر گردنش نباشد. (مجبور نباشد به سبب شرایط زمانی تقیّه کنند.)
حدیث چهارم، شباهت ولادت امامزمان(ع) به ولادت حضرت موسی(ع)
حدیث دیگری در کتاب غیبت نُعمانی، ص ۱۷۴، از امام صادق(ع) نقل شده است:
إِذَا قَامَ الْقَائِمُ تَلَی هَذِهِ الْآیَة، فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ لَمّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکْماً وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُرْسَلِینَ (سوره شعراء، آیه 21)
وقتی که قائم، قیام فرمایند، این آیه را تلاوت میکنند: و چون از شما ترسیدم از میان شما فرار کردم و پروردگارم به من حکمت و دانش بخشید، و مرا از پیامبران قرار داد.
آیات قبل، راجع به مکالمه حضرت موسی(ع) و فرعون است.
وقتی آن قِبطی کشته شد، جان حضرت موسی(ع) در خطر بود به همین جهت از مصر خارج شدند و به سمت مَدیَن رفتند و به مدّت دهسال در خدمت شُعَیب بودند که بعد از آن مدّت سراغ فرعون آمدند.در مدّت دهسال هیچکس نمیدانست حضرت موسی(ع) کجاست.
حضرت موسی(ع) میگوید: دیدم الآن جانم درخطر است و من نباید در جمع شما باشم، خداوند موهبت کرد، به من حکم و حکومت داد، قدرت اجرای دین داد و منرا از رسولانی قرارداد که بیایم و انجام وظیفه کنم.
یعنی قضیه منهم مثل حضرت موسی(ع) بوده است، منهم از دست شماها فرار کردم.
لذا برخی اهل دلها که اهل سوز و گداز و درد و دل با امامزمان(ع) هستند، در اشعار عاشقانه به این اشاره میکنند و میگویند امامزمان(ع) در واقع از دست ما در زندان غیبت است.
بیان خواجه نصیرالدّین طوسی در خصوص لطف وجود امام و غیبت ایشان
خواجه نصیرالدّین طوسی، در کتاب«تَجْریدُالْعَقائد» در بخش امامزمان(ع) میگوید:
«وُجُودُهُ لُطفٌ وَ بَقَائُهُ(تَصَرّفُهُ) لُطفٌ آخر وَ عَدَمُهُ مِنَّا»
وجود امامزمان(ع) لطف است که خدا قرارداده است، و زنده نگه داشتن ایشان لطف دیگری است که خداوند در حقّ ما کرده است و عدم حضورشان از ما است.
با دلائل عقلی بحث میکنیم که چرا باید امامزمان(ع) موجود باشند، اگر چه غائب. همان روایتی که فرمود نفع بردن از امام غائب در دوران غیبت مانند نفع بردن از آفتاب پس ابر است، درست است که آفتاب پیدا نیست، ولی مگر منفعتش ازبین میرود؟
عدم حضور امام به این علت است که ما لیاقت نشان ندادیم همانطور که حضرت موسی(ع) به علت تنهایی و در خطر بودن جانشان از میان جمع رفت.
پس ولادتشان قراربود مخفیانه باشد.
حدیث پنجم
این روایت را شیعه و سنّی نقل کرده اند:
قُلْتُ لِأَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا ع إِنِّی أَرْجُو أَنْ تَکُونَ صَاحِبَ هَذَا اَلْأَمْرِ وَ أَنْ یَسُوقَهُ اَللَّهُ إِلَیْکَ بِغَیْرِ سَیْفٍ فَقَدْ بُویِعَ لَکَ وَ ضُرِبَتِ اَلدَّرَاهِمُ بِاسْمِکَ فَقَالَ مَا مِنَّا أَحَدٌ اِخْتَلَفَتْ إِلَیْهِ اَلْکُتُبُ وَ أُشِیرَ إِلَیْهِ بِالْأَصَابِعِ وَ سُئِلَ عَنِ اَلْمَسَائِلِ وَ حُمِلَتْ إِلَیْهِ اَلْأَمْوَالُ إِلاَّ اُغْتِیلَ أَوْ مَاتَ عَلَى فِرَاشِهِ حَتَّى یَبْعَثَ اَللَّهُ لِهَذَا اَلْأَمْرِ غُلاَماً مِنَّا خَفِیَّ اَلْوِلاَدَةِ وَ اَلْمَنْشَإِ غَیْرَ خَفِیٍّ فِی نَسَبِهِ .( کافی، ج۱، ص۳۴۱، حدیث۲۵و ص۳۴۲، حدیث ۲۶؛ غیبت نُعمانی، ص۱۶۸، حدیث ۹ و ص ۱۶۷، حدیث ۷؛ کمال الدِّین، ص ۳۷۰، حدیث ۱ و ص ۳۲۵، حدیث ۲؛ اَعلامُ الْوَری، ج ۲، ص ۲۴۰؛ کَشْفُ الْغُمَّة، ج ۳، ص ۳۱۴.)
ایوب بن نوح گوید به حضرت رضا علیه السلام عرض کردم: من امیدوارم که شما صاحب الامر باشید، و خدا امر امامت را بدون شمشیر و خونریزی به شما رساند، زیرا برای شما(بولایت عهدی مامون) بیعت گرفته شده و بنام شما سکه زده اند، حضرت فرمود: هیچ کس از ما خاندان نیست که مکاتبات داشته باشد و با انگشت به سویش اشاره کنند و از او مساله بپرسند و اموال برایش برند، جز اینکه یا ترور شود و یا در بستر خود بمیرد(یا با شمشیر کشته شود و یا با زهر)تا زمانی که خدا برای این امر(امامت) کودکی را از ما خاندان مبعوث کند که ولادت و وطن او نهانست ولی نسبت و دودمانش نهان نیست.
وقتی امام رضا(ع) به مَرو تشریف آوردند، مأمون علیالظّاهر ولایتعهدی را به ایشان داد و سکّه به نام امامرضا(ع) زد. برخی شیعیان که خیلی عمق مسئله را نمیدانستند، خوشحال شدند که دیگر پس از مرگ مأمون خلافت به امامرضا(ع) میرسد و امامان ما روی کار میآیند و ذوق میکردند! امامرضا(ع) به عناوین مختلف میفرمودند: این حرفها نیست، اینها همه نیرنگ و کلک است، گول نخورید. مردم میگفتند: سکّه به نام شما زدند! با شما بیعت کردند! خدا هم امر امامت را بدون شمشیر و خونریزی به شما رساند! پس معلوم است که خداوند خواسته حکومت برگردد و بیاید طرف شما! حتماً شما همان هستید که قراراست قیام کنید و جهان را پراز عدل و داد کنید!
وای از اینکه شیعهها عمیق نباشند! ای شیعه خوش عقل، پیامبر(ص) که فرمودند امامان ۱۲ تا هستند و دوازدهمی قیام میکند، امامرضا(ع) که امام هشتم هستند.
بعضی از پیروان امام(ع) جعفر کذّاب را هم قبول کردند، یا بعضی کِیسانیّه شدند، بعضی واقفیّه شدند. اینها قبل از امامزمان(ع) بوده، واقفیّه که در زمان امامکاظم(ع) بودند. اسماعیل پسرامام صادق(ع) در زمان حیات امامصادق(ع) از دنیا رفت. خود امام صادق(ع) او را دفن کردند؛ ولی یک عدّه گفتند خیر اسماعیل غائب شده و قراراست ظهور کند! الآن در زمان حاضر عدّه زیادی اسماعیلیه داریم و خیلی هم پول و قدرت دارند.
امام صادق(ع) را قبول دارند ولی دیگر امام کاظم(ع) را قبول ندارند. کربلا و نجف میآیند ولی کاظمین و مشهد نمیآیند و بقیّه امامان(ع) را قبول ندارند! شما اگر امام صادق(ع) را قبول دارید، امام صادق(ع) فرمودند: بعد از من تا دوازدهم. امام صادق(ع) فرمودند: اسماعیل از دنیا رفت.
چه کنیم از جهل و احساسات؟!
شیعه باید عمیق باشد اهل مطالعه و اهل درک باشد…
روایتی که جلسه قبل از امیرالمؤمنین(ع) حکمت ۱۴۷ از نهجالبلاغه خواندم، ایشان آه میکشند که چقدر انسان کم است، چقدر آدمهای عمیق من میخواهم…
یعنی هنوز در مردم آمادگی اینکه ما روی کار بیاییم نیست، ما را میکشند، ترور میکنند، مسموم میکنند،
تا اینکه خداوند یک جوانی را از ما برانگیزد، ولادت و زادگاهش مخفیانه است و کسی نمیبیند، ولی حَسَب و نَسَبش مخفیانه نیست، معلوم میشود چه شخصی قراراست باشد.
منابع اهل سنّت
قُندوزی از بزرگان اهل سنّت و حنفی مذهب هست در کتاب یَنابیعُ الْمَوَدَّة، ج ۳، ص ۱۰۱، میگوید:
عن النبی(ص): «طُوبی لِلصَّابِرینَ فِی غَیبته، طُوبی لِلمُقیمینَ عَلی مَحَبَّته، اولئکَ الّذین وَصَفَهُمُ اللهُ فِی کتابِهِ وَ قال: (هدًی لِلمتّقین الّذینَ یُومِنونَ بِالغَیبِ)
پیامبر(ص) میفرمایند: خوشا به حال آنهایی که در دوران غیبت امامزمان(ع) صابر هستند، خوشا به حال آنهای یکه در محبّتش ثابت قدم میمانند، میایستند، اینها کسانی هستند که خداوند در کتابش اینها را وصف کرده و گفته است: کسانی که به غیب ایمان دارند. (سوره بقره/آیه 3)
الّذینَ یُومِنونَ بِالغَیبِ، این غیب یعنی امامشان را ندیدند، ولادتش را ندیدند، ولی چون خدا و پیامبر(ص) و بقیّه گفتند ایمان آوردند.
روایتی به همین مضمون نیزاز امام صادق(ع) نقل شده است، اتفاقاً شِبْلَنْجی، که از علمای مشهور اهل سنّت مصری است در کتاب نورُ الْأَبصار، صفحه ص۲۱ این مطلب را آورده است:
الصّادق (علیه السلام)- فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ قَالَ: مَنْ أَقَرَّ بِقِیَامِ الْقَائِمِ (عجل الله تعالی فرجه الشریف)أَنَّهُ حَقٌّ. (کتاب الاختصاص، شیخ مفید، ص ۱۰۱)
امام صادق (ع) منظور از ایمانآورندگان به غیب کسانی است که به حقّانیّت قیام قائم (عج) اقرار کردهاند.
متقین کسی است که ایمان میآورد به قیام آن حضرت که حقّ است و آن حضرت بعد از غیبت میآیند. پس معلوم است قراربوده مخفیانه باشد، و ما اگر شیعه یا قراراست مسلمان باشیم، باید به آنچه که اگر چه مخفیانه بوده ولی گفته شده ایمان بیاوریم.
کما اینکه الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ را، راجع به ایمان به قیامت هم گفتهاند، چون هنوز که واقع نشده است.
بعضی عوامالناس میگویند: چه کسی بعد از مرگ آمد و خبر آورد؟ خبر از خدا و پیغمبر(ص) است.
«وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ»(۴بقره) قراراست به قیامت یقین داشتهباشیم تا مصداق الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ باشیم؛ زیرا برای اینکه ندیدیم و الآن هم امکان دیدنش نیست، ولی دلایل قبولش هست. حالا فرض کنید ولادت امامزمان(ع) را ندیدند، خوب قرار بوده غیب باشد.
اظهارات عجیب شیخ الناصرالْأَلبانی از علمای بزرگ اهل سنّت
مجلّه خوبی قبل از این اوضاع اخیر سوریه، به نام اَلتَّمَدُّنُ الْإِسلامی، در دمشق چاپ میشد. علمای مشهور اهل سنّت، مقالات خیلی خوبی دراین مجلّه داشتند. جلسه قبل گفتم شیخ الناصرالْأَلبانی از علمای بزرگ اهل سنّت کتابی به نام احادیث الصحیحة دارد که احادیث صحیح را از احادیث ضعیف جدا کرده، یک شخصیّت برجستهای در میان اهل سنّت است.
دراین مجلّه از ایشان سؤالی پرسیدند، که شیخ محمد ثمانی و همچنین ابنخَلْدون در مقدّمه تاریخ ابنخلدون، مسئله امامزمان(ع) را رد کرده است، شما به عنوان یک دانشمند مشهور عصر ما، و کسی که در احادیث کار کردهاید و احادیث صحیحه را از احادیث غیر صحیحه جدا کردید، نظرتان چیست؟
ایشان بعد از اینکه میگوید:
وَ الْأَحادِیثِ الْوَارِدَة فِی الْمَهدی عَلَى اِختلافِ رِوایاته کَثیرة تَبْلُغُ حَدَّ التَّواتُر الْمَعنَوی وَ هِیَ فِی السُّنَن وَ غَیرِها مِن دَواوین الْإِسلام مِنَ الْمَعاجِمِ وَ الْمَسانید وَ قَد... الْقَوْلِ فِیهَا ابنخلدون فِی کِتابِهِ.
روایاتی که راجع به مهدی(ع) است، اگر چه به صورت لفظی مختلف است، ولی از نظر معنوی در حدّ متواتر است، در تمام کتابها و مَسانید سنّیها وجود دارد، ابنخلدون در کتابش چه سخن بیاساس و بیموردی گفته است.
پس از انتقاد می گوید: وَ خُلاصَةُ الْقَوْل، إِنَّ عَقِیدَة الْخُرُوجِ الْمَهدی عَقِیدَةٌ ثَابِتَةٌ مُتَوَاتِرَةٌ عَنْهُ(صَلَّی الله علیه وآله وسلم) یَجِبُ الْإِیمان بِها؛ لِأَنَّها مِنْ أُمُورِ الْغیب وَ الْإِیمانِ بِهَا مِنْ صِفات الْمُتَّقِین کَما قَالَ:« الم ذالک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین الذین یؤمنون بالغیب»
روایات از پیامبر(ص) درباره خروج مهدی به حدّ تواتر است، واجب است مؤمن باشیم، این از مواردی است که راجع به ایمان به غیب است.
در سایتها آمده، همه میگویند اصلاًامام حسن عسکری(ع) فرزند نداشتهاند! باید پرسید اینهمه چه کسانی هستند؟ آیا هرکسی هرچه گفت باید قبول کنیم؟من از آنها گله ندارم، بگویند…من از شیعه گله میکنم، چرا نخواندید تا جوابشان را بدهید؟ چرا فوراً جلویشان نمیایستید؟ چه کسی گفته؟
اعتراف علمای اهل سنت راجع به ولادت امام زمان(ع)
غیر از این منابع، کتب معتبر و مشهور اهل سنّت اعتراف کرده اند که امام حسن عسکری(ع) پسر داشتند و او وجود مقدّس امام زمان(ع) است.
1- عِزِّ الدِّین اِبن اَثیر
عِزِّ الدِّین اِبن اَثیر، دانشمند مشهور اهل سنّت (متوفای ۶۳۰)در کتاب الکامل فِی التّاریخ، تاریخ اسلام را از ولادت پیامبر(ص) تا زمان خودش مینویسد. هر محقّق اسلامی اگر بخواهد به تاریخ مراجعه کند، یکی از آن کتابها، الکامل فِی التّاریخ ابناثیر است. وی درباره حوادث سال ۲۶۰ هجری قمری، در الکامل فِی التّاریخ، ج ۶، ص۳۲۰ مینویسد:
وَفِیها تُوُفِّیَ اَبُو مُحَمَّدٍ الْعَلَویُّ الْعَسْکَرِیُّ وَهُوَ اَحَدُ اْلاَئِمَّةِ اْلاِثْنَیْ عَشَرَ عَلَی مَذْهَبِ اْلاِمامِیَّةِ وَ هُوَ والِدُ مُحَمَّدٍ الَّذِی یَعْتَقِدُونَهُ الْمُنْتَظَرَ بِسِرْدابِ سامِرّاءَ وَکانَ مَوْلِدُهُ سَنَةَ اِثْنتَیْنِ وَثَلاثِینَ وَمِأَتَیْنِ
از جمله حوادث سال 260 آن بود که در آن ابومحمَّد عسکری (امام حسن عسکری علیه السّلام) وفات یافت و او یکی از امامان دوازده گانه به عقیده شیعه است . او پدر محمَّد است همانی که شیعهها در سرداب سامراء منتظرش هستند!!
حضرت موسی(ع) هنگامی که غائب شد از یک مکانی رفت پنهان شد، ولی آیا همانجا بود و پنهان شد؟ خیر به مَدْیَن پیش شعیب رفت.
بعد از دفن امام عسکری(ع)، مأمورین خلیفه عباسی به خانه امام عسکری(ع) ریختند تا امام زمان(ع) را پیدا کنند، امام زمان(ع) از آن سرداب مقدّس (از آنجا) پنهان شدند.
حال اینها میگویند شیعهها معتقدند امامزمان(ع) هنوز در آن سرداب زندگی میکنند! کی گفته؟
از آنجا پنهان شدند، غائب شدند، کجا هستند؟ از کجا معلوم است که در جمعهای ما حاضر نباشند، و انشاالله حاضرند و عنایت میکنند.
مشهور است، در عرفات یک بنده خدایی خیلی متوسّل شده بود، فرمودند: فردا آن خیمهای که فلان دعا را میخوانند، حالشان منقلب میشود، آنجا که ذکر مصیبت حضرت اباالفضل میخوانند، آن موقع من میآیم.
میگفت من فردا آن خیمه را پیدا کردم و رفتم، وقتی ذکر مصیبت حضرت اباالفضل شد، چنان خیمه بهم ریخت، من فهمیدم لحظه ورود امام(ع) است.
لذا در روایات ما هم هست، در زمان ظهور آنهایی که اواخر دوران غیبت بودند، وقتی امام(ع) را میبینند، میگویند: ما این آقا را بسیار دیده بودیم ولی نمیشناختیم!
حضرت آیت الله شبیری زنجانی، الآن حیات دارند، نماز جماعتشان را تلویزیون مرتّب پخش میکند، یکی از مراجع قم هستند. ایشان ۴ جلد کتاب خواندنی دارند، نَمی از یَم، یک قطرهای از دریا. خاطراتشان را در طول این ۹۰ سال زندگی که با علما و بزرگان بودند را نوشتهاند. من جمله قضیّهای را از یکی از علمای بزرگ که از یکی از علمای مشهور کرمانشاه که توی روضهشون امامزمان(ع) تشریف آورده بودند، نقل میکند، خواندنی است.
ما نمیگوییم امام زمان(ع) الآن در سرداب زندگی میکنند، بله از سرداب غائب شدند، مأمورین به خلیفه عباسی گفتند تا سرداب را دیدیم، بعدش را ندیدیم، این را ذکر میکنند.
۲-محمدبن طلحه شافعی
شافعیها از جمله چهار مذهب اهل سنّت هستند که محبّت اهلبیت(ع) را واجب میدانند، لذا راجع به محبّت اهلبیت(ع) روایات را نقل میکنند. سنّی هستند، اما به اهل البیت محبّت دارند.
این شعر شافعی، که مؤسس فرقه شافعیها، معروف است، میگوید:
یَا آلَ بَیتِ رَسولِ الله(ص) حُبُّکُمُ فَرْضٌ مِنَ الله فی القُرآنِ أنزَلَهُ
کَفاکُم مِن عَظیمِ الْقَدرِ أَنَّکُمْ مَنْ لَم یُصَلِّ عَلَیکُم لَا صَلَاةَ لَهُ
ای خاندان نبوّت، محبّت شما واجب است از جانب خداوند که در قرآن آمده،(«قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»(۲۳شوری) و در بزرگی جایگاه و شوکت و شأن شما همین بس که اگر کسی در نمازش بر شما درود نفرستد در واقع نماز نخوانده است و نمازی ندارد.
بعد از تشهّد باید صلوات بفرستیم، میگوید اگر کسی بعد از تشهّد صلوات نفرستد، نمازش باطل است.
و این شعر هم معروف است، میگویند شافعی سروده:
وَ ماتَ الشّافَعی وَ لَیسَ یدْری(یا أَدری) عَلیٌّ(ع) رَبُّهُ اَمْ رَبُّهُ اللّهُ؟
شافعی مُرد و عاقبت نفهمید علی(ع) ربّ است یا الله ربّ او!
و شعر معروف دیگر ایشان که به ضریح امیرالمؤمنین(ع) نوشته شده است:
عَلِیٌّ حُبُّهُ جُنُّة قَسِیمُ النَّارِ وَ الجَنَّة
وَصِیُّ المُصطَفَی حَقّاً إِمامُ الإِنْسِ وَ الْجِنَّة
شافعیها محبّت را واجب میدانند محمدبن طلحه شافعی که از بزرگان دانشمندان شافعی است، در کتاب السؤول فِی مناقب آل رسول(ص)، مطالبی درباره مناقب آلرسول(ص) سؤال شده، ایشان آنجا میگوید:
ابوالقاسم محمدبن الحسن، هُوَالْمهدی الحُجَّة الخَلَفِ الصَّالح» اسمش «م ح م د» فرزند امام حسن عسکری(ع)، همان مهدی حجّت که خلف صالح است.(مطالب السوول فی مناقب آل الرسول، ج۲، ص۱۵۲)
۳- ابن جوزی
کتاب تَذْکِرَةُ الْخَواص از آن کتابهای عجیب و غریب اهل سنّت است. در آن کتاب می گوید:
هُوَ محمد بنالحسن بنعلی بن محمد بن علی بن موسیالرضا بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب و کُنْیَتُهُ ابُوعبدالله و ابوالقاسم و هُوَ الْخَلَفُ الْحُجَّة صاحِبُ الزَّمان الْقائِمُ الْمُنتظر و هو آخِرُ الْأَئِمَّة.
اَنَبْاءَنَا عبدُالعزیز بن محمود البَزَّاز عن ابن عمر قال، «قال رسولُ الله(صلی الله علیه و آله و سلم) یَخْرُجُ فِی آخِرالزَّمان رَجُلٌ مِنْ وُلْدِی اِسْمُهُ کَاِسْمی وَ کُنْیَتُهُ کَکُنْیَتِی یَمْلَاءُ الْأَرْضَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ جَوراً فَذَلِکَ هُو َالْمَهْدی.»( کتاب تَذْکِرَةُ الْخَواص، ص ۳۲۵)
او محمد پس حسن عسکری، پسر عل پسر محمد، پسر علی... پسر علی ابن ابیطالب است. به ما عبدالعزیز پسر محمود البزار ازابن عمر نقل کرد رسول خدا (ص) فرمود: در آخرالزمان مردی از فرزندان من که اسم او اسم من و کنیه او کنیه من باشد خروج کند زمین را پس از آنکه پر از ظلم و ستم شده پر از عدل نماید و او همان مهدی (ع) است.
۴-نورالدّین علی بن محمد بن صَبّاغ مالکی
او در کتاب اَلْفُصُولُ الْمُهِمَّة فِی مَعْرِفَةِ اَحْوالِ الْأَئِمَّة(ع)، فصل ۱۱، وقتی به امام عسکری(ع)؟میرسد، میگوید:
وَکانَتْ مُدَّةُ اِمامَتِهِ سَنَتَیْنِ... وَ خَلَّفَ اَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ مِنَ الْوَلَدِ اِبْنَهُ الْحُجَّةَ الْقائِمَ الْمُنْتَظَرَ لِدَوْلَةِ الْحَقِّ وَکانَ قَدْ اَخْفی مَوْلِدَهُ وَ سَتَرَ اَمْرَهُ لِصُعُوبَةِ الْوَقْتِ وَخَوْفِ الْسُّلْطانِ وَ تَطلُّبِهِ للشِّیْعَةِ وَالْقَبْضِ عَلَیْهِمْ
مدت امامت امام حسن عسکری دو سال بود... و او بعد از خودش، فرزندش حجّت قائم را باقی گذاشت که برای حکومت حق، انتظارش کشیده می شود، پدرش ولادت او را مخفی نگاه داشته و جریانش را مستور کرده بود و آن به علت سختی کار و خوف از سلطان وقت بود که شیعه را جستجو کرده و آنان را بازداشت می نمود.
به جهت اینکه شرایط زمانه خیلی بد بود، از حاکم زمان میترسیدند، از شیعهها میخواستند که امام(ع) را تحویل بدهید(جانشان در خطر بود) اینرا هم اعتراف میکند.و بعد در فصل ۱۲ میگوید:
«وُلِدَ أبُوالقاسِم مُحَمَّد الْحُجَّة بنِ الحَسَنِ الخالِص بِسُّرِّ مَنْ رَأَى لَیلَة النِّصِف مِنْ شَعبان سَنَةُ خَمْس وَ الْخَمْسَیْن وَ مَائَتَین لِلْهِجْرَة»
محمد پسر حسن عسکری در نیمه شعبان ۲۵۵ ه . ق، در سامراء، نصف شب متولّد شد.
5-حافظ ابو عبداللّه محمد بن یوسف کنجی شافعی (متوفای 658)
گنجی شافعی در کتاب البیان فِی اخبار صاحب الزّمان، ص ۷۹ می نویسد:
وَلا اِمْتِناعَ فِی بَقائِهِ بِدَلِیلِ بَقاءِ عِیسی وَ اِلْیاسَ وَالْخِضْر مِنْ اَوْلِیاءِاللّهِ تَعالی وَبَقاءِ الدَّجالِ وَاِبْلِیسَ الْمَلْعُونَیْنِ اَعْداءِاللّه تعالی وَهؤ لاء قَدْ ثَبَتَ بَقاؤ هُمْ بِالْکِتابِ وَالسُّنَّةِ وَقَد اتَّفَقُوا عَلَیِهِ ثُمَّ اَنْکَرُوا جَوازَ بَقاءِ الْمَهْدِیِّ وَها اَناَ أُبَیِّنُ بَقاءَ کُلِّ واحِدٍ مِنْهُمْ فَلایُسْمَعُ بَعْدَ ه ذا لِعاقِلٍ اِنْکارُ جَوازِ بَقاءِ الْمَهْدِیِّ علیه السّلام
امتناعی در بقای حضرت مهدی نیست به دلیل باقی ماندن عیسی و الیاس و خضر از اولیای خداوند و باقی ماندن دجّال و ابلیس ملعون که دشمنان خدایند. و اینان باقی ماندنشان به وسیله قرآن و سنّت ثابت شده است و همگان بر آن متفقند. در حالیکه جواز بقای مهدی را انکار نموده اند. و من اکنون بقای هر یک از آنان را روشن می کنم، آن گونه که دیگر انکار جواز بقای مهدی علیه السّلام از هیچ عاقلی شنیده نشود.
او معتقد است همانگونه که عیسی، خضر، الیاس، صدها سال است که زنده هستند، بنابراین امکان زنده بودن حضرت مهدی(ع) وجود دارد.
پس مهدی(ع) پسر امام عسکری(ع) هست، زنده هم هست، امکان هم دارد، همانطور که خضر زنده است.
6- ابن حَجَر هِیْثُمی
هیثمی کتاب الصَّواعِقُ الْمُحْرِقَة عَلَی أَهْلِ الرَّفْضِ وَ الضَّلالِ وَ الزَّنْدَقَة، کتاب صاعقههای سوزاننده برای رافضیها! را نوشته است. یعنی این کتاب را نوشته که شیعه را طرد کند، شیعه را، رافضی میداند، علیه شیعه حرفهایی دارد. با وجود این در ج۲، ص۶۰۱ میگوید:
أبی الْقَاسِم مُحَمَّد الْحُجَّة وَ عُمْرُهُ عِنْدَ وَفَاةِ أَبِیهِ خَمْسَ سِنِین لَکِنْ آتَاهُ الله فِیهَا الْحِکْمَة وَیُسَمَّى الْقَائِمُ الْمُنْتَظَر…
ابوالقاسم محمد (امام زمان(ع) را با اسم و مشخّصات ذکر میکند در زمان رحلت پدرش ۵ سال بود، لکن خداوند به ایشان حکمت داده و او قیام کننده منتظر است…
این حرف را کسی می زند که بر علیه شیعه کتاب نوشته است.
بهترین عبادت در شب قدر
خدا میداند عقیده من این است، من اینها را از عبادات خاص میدانم. مرحوم آشیخ عباس قمی هم در مفاتیح الجنان این نقل حدیث امامصادق(ع) میکند که میفرمایند: بهترین عبادت در شب قدر، بحث علمی برای فهم بهتر دین است.
دراین زمان وانفسا، دشمن که میتازاند، داریم امتحان میدهیم. انشاالله دیگر به قول یک بزرگی، آخِرِ آخِرالزّمان است. این امتحانات برگزار بشود، شیعهها خودشان را نشان بدهند.
یک بزرگی از بزرگان حوزه نجف، خدایش رحمت کند، میگفت: خیلی از ماها شیعه نیستیم، شیره هستیم، شیعه حسابش حساب دیگری است.
لذا باید انشاالله با عقیده قوی مُتْقَن حوصله کنیم، مطالعه و بحث کنیم، یک اشکال میکنند، خب بکنند، حاضریم ۱۰ جلسه، ۲۰ جلسه راجع به این اشکال حرف بزنیم و پاسخ بدهیم.
حدود ۱۰-۱۵ سال قبل بود که یکی شبهه کرده بود، اصلاً خانههای مدینه در زمان پیامبر(ص) در نداشته! پرده داشته ! شماها میگویید در خانه حضرت زهرا(س) را آتش زدند. من چندین جلسه به این شبهه اختصاص دادم و از مدارک ثابت کردم که خانهها در هم داشته و نقل قولها و مدارک را بیان کردم.
یکی از عزیزان به بنده گفتند: این اشکال هم اشکالی بود که شما اینهمه برایش وقت بگذارید؟!
عرض کردم بله باید جواب بدهیم. بالاخره باید انشاالله شیعهای باشیم که برای اشکالات و شبههها پاسخ داشته باشیم.
وقتی هِشام بن حَکَم، یک جوان بیست و چند ساله، در مِنا وارد بر امام صادق(ع) شد، امام(ع) تمام قد بلند شدند و بغل دست خودشان جا خالی کردند و به هشام فرمودند: بیا اینجا بنشین. بعد فرمودند: اینها هستند که دارند حقیقت مکتب مارا به دیگران میشناسانند و دفاع میکنند.
7- شیخ سلیمان حنفی
شیخ سلیمان حنفی از حنفی مذهبهاست. در کتاب یَنابیعُ المَوَدَّة ج ۳، ص ۲۸۸ می گوید:
«الإِمام اَبُو مُحَمَّد الحسن العسکری أَرَی وَلَدَهُ الْقائم المهدی بِخَواصِّ مَوَالِیه وَ أَعْلَمُهُمْ أَنَّ الامام بَعْدَهُ وُلْدِهِ رَضِیَ الله عَنْهُما»
الإِمام اَبُو مُحَمَّد الحسن العسکری، فرزندش قائم مهدی را به دوستان خصوصی خودشان نشان دادند و به آنها فهماند بعد از ایشان، او امام است، که خداوند از آنها راضی باشد.
پس امام حسن عسکری(ع) فرزندی به نام«محمد» داشتهاند که به ایشان «ابومحمد» میگویند.
سپس از کتاب غیبت شیخ طوسی از ابی غانم نقل می کند که میگوید:
از ابوغانم خدمتکار نقل شده است که برای امام عسکری (ع) فرزندی زاده شد که او را محمد نامیدند. او را در روز سوم به اصحاب عرضه داشت و فرمود: این اختیاردار شما پس از من و جانشین من بر شماست و او قیامکنندهای است که به انتظار او گردن ها کشیده می شود و هنگامی که زمین از بیداد و ظلم پر شود خروج کرده، آن را پر از داد و عدل می کند.
8-شمس الدِّین ذَهَبی
او از بزرگان اهل سنّت است در کتاب تاریخُ الْإِسلام وَ وَفَیاتِ الْمَشاهیرِ وَ الْأعلام، ج ۱۹، ص ۷۹ تصریح میکند پدر، امام زمان(عج) امام حسن عسکری(ع) است، ولی اینکه ما میگوییم ایشان قراراست قیام کند، اینرا دیگر اعتراف نمیکند، بلکه میگوید رافضیها میگویند!
أَبُومُحَمد(امام عسکری(ع)، امّا إِبْنَهُ مُحَمَّد بن الحسن. فَوَلَدَ سَنَةَ ثَمان وَ خَمسین.. الَّذِی یَدْعُوهُ الرَّافِضة القائم الخَلَف الحُجَّة، مَعَ ذَلِک لا حُجَّةَ فِیهِ لِمَا زَعَمَتْهُ الرَّافِضَة أَنَّ الْمَهدی هُوَ الْإِمام
اسمش محمد است، در سال ۲۵۸ به دنیا آمده است که رافضی ها او را جانشین حجه می دانند. با این وجود
نمیتوانم دلائل شیعهها را قبول کنم که این پسر امام عسکری(ع) همان امام غائب باشد!
خب تو نخواستی قبول کنی ولی ما دلائل زیاد و متقن داریم.
پس پسر داشتن امام عسکری(ع) را قبول کرده، اما قبول نمیکند این مولود همان امام غائب است. ما اینهمه روایاتی که گفته شده را در جواب میگوییم.
9- ابن خَلَکان
ابن خَلَکان در کتاب وَفَیاتُ الْأَعْیان وَ أَنْبَاءِ أَبْنَاءِ الزّمان، ج۴، ص ۱۷۶ مینویسد:
«أَبُوالْقَاسِم مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْعَسْکَری بنِ علی الهادی بن محمدٍ الْجَواد الْمَذْکُور قبله ثانی عَشَرَ الْأَئِمَّةَ الْإِثْنی عَشَرَ عَلَی اِعْتِقَادِ الْإِمَامِیَّة، اَلْمَعْرُوف بِالْحُجَّة، وَ هُوَ الَّذِی تَزْعَمُ الشِّیعَة اَنَّهُ الْمُنْتَظَر وَ الْقائِم وَ الْمَهدی، ...
ابوالقاسم، محمدبن حسن عسکری ....در اعتقاد شیعه دوازدهمین امام است که به حجت معروف میباشد. ولادت او نیمه شعبان سال 255 بوده است . این همانی است که شیعهها او را منتظر، قائم و مهدی می نامند.
ابن خلکان پسر داشتن امام حسن عسکری(ع) را نقل کرده و قبول کرده است.
۱۰-جمال الدِّین ابومحمد عبدالله بن محمد بن عامر شَبْراوی
شبراوی ، فقیه، اصولی، مورّخ، محدّث، ادیب و شاعر بوده است. او هفتمین شیخ اَلْأَزْهَر و دومین عالم شافعی است که ریاست دانشگاه الأزهر مصر را به دست آورده است. در الأزهر بیشتر، غیر شافعیها را راه میدهند، ولی این شخص دومین نفر است که حتّی رئیس الأزهر هم شده است. وی کتابی به نام «اَلْإِتْحاف بِحُبِّ الْأشراف» دارد در ص ۱۷۹ آن میگوید:
امام عسکری(ع) پس از خود فرزندش ابوالقاسم محمد را به جا گذاشتند و پدرش در هنگام تولّد اورا به خاطر دشواری ایّام و ترس از خلفای عصر پنهان و پوشیده داشت؛ چون ایشان در آن زمان بنیهاشم را میجستند و میگرفتند و به قصد نابودی آنان را به زندان انداخته یا به قتل میرساندند.
البته شَبراوی میگوید این مهدی غیر از آن قائمی است که قراراست آخرالزّمان متولّد شود!
باید از او پرسید شما که اینهمه در زمینه احادیث کار کردی و از پیامبر(ص) اینهمه حدیث نقل کردی، آیا پیامبر(ص) یک حدیث گفته است که آن قیام کننده آخرالزّمان متولّد میشود؟ اگر حدیثی در این زمینه دارید نشان بدهید.
او اینرا قبول دارد که امام زمان(ع) پسر امامعسکری(ع) است، اسم و همه مشخصاتش را قبول دارد. همان روایات دارد میگوید ایشان همان هستند که قراراست قیام کنند، و غیبت طولانی دارد، یک غیبت صغری، یک غیبت کبری، ولی اینها نمیخواهند قبول کنند.
اگر اعتراف می کنند چرا قبول نمی کنند؟
یکی از عزیزان به بنده زنگ زده بود، گفت: آخر اینها که اینهمه اعتراف میکنند، پس چطور نمیخواهند قبول کنند؟!
عرض کردم: دکتر گوستاو لوبون وزیر فرهنگ فرانسه بود. همین اواخر زندگی میکرد. کتاب مشهور اسلام و تمدّن عرب را نوشته است که به عربی و فارسی هم ترجمه شده. حرف های بسیاری در تأیید اسلام زده است.
بعد خودش میگوید: به من میگویند شما که اینهمه تأیید راجع به اسلام داری، پس چرا خودت مسلمان نیستی؟
میگویم: ما حُکم آن بچّهای را داریم که دوسال از پستان مادر شیر خورده، عادت کرده، حالا همان مادری که دل میسوزاند که شیر بدهد، نمیخواهد بدهد، میدهند به ضررش است، اما این بچّه عادت کرده و نمیخواهد دست بردارد. خودش اینرا اعتراف میکند.
دکتر تیجانی، دانشمند مشهور اهل سنّت که شیعه شد، زنده است و سه میلیون نفر را شیعه کرده است. هشت کتاب نوشته، هرکدام از آن یکی بهتر. او هم نقل میکند که چرا ما دانشمندان اهل سنّت با اینکه اینهمه مطالب را میدانیم، به راحتی شیعه نمیشویم!
خیلیها میدانند که سیگار بد است، ولی چرا میکشند؟ خیلیها میدانند دروغ بد است، ولی چرا میگویند؟…
11- عماد الدِّین اَبوالْفداء اسماعیل بن نورالدّین شافعی
عماد الدِّین اَبوالْفداء اسماعیل بن نورالدّین شافعی کتابی به نام «المختصر فِی اخبار الْبَشر» دارد که معروف به تاریخ ابوالفداء است. در ج ۲، ص45 میگوید:
وَ الْحَسَنُ الْعَسکری الْمَذْکُور، هُوَ وَالِدُ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَظَر، صَاحِبُ السَّرْداب، وَ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَظَرِ الْمَذْکُور هُوَ ثانی عَشَرَ الْأَئِمَّة اَلْإِثنی عَشَرَ، عَلَى رَأىِ الْإِمَامِیَّة، وَ یُقَالُ لَهُ الْقَائِمُ وَ الْمُنْتَظَر، وَالْمَهْدِی، وَالْحُجَّة. وَ وَلِدَ الْمُنْتَظَر الْمَذْکُور، فِی سَنَةِ خَمْسَ وَ خَمْسِینَ وَ مِائَتین…
ما معتقد هستیم، پسر حسن عسکری[امام حسن عسکری(ع)] است، همانی است که شیعه هم میگوید ما منتظر هستیم که قیام کند، و ایشان در سال ۲۵۵ هجری قمری متولّد شدهاند.
۱۲-حافظ ابن خَشّاب ابی محمد عبدالله بن نصر بغدادی
بغدادی در کتاب تاریخ مَوالیدُ الْأَئِمَّة وَ وَفَیاتِهِم، ص۴۳ از امام رضا(ع) نقل می کند: عَنِ الرِّضا(علیهالسّلام) قال: اَلْخَلَفِ الصَّالِحْ مِنْ وُلْدِ اَبِى مُحَمَّد اَلْحَسَنِ بْنِ عَلى وَ هُوَ صَاحِبُ الزَّمَان وَ هُوَ الْمَهدى…
خلف صالح فرزند ابومحمد حسن بن علی است و او صاحب الزمان و مهدی است.
بعد از امامرضا(ع)، ائمّه(ع) را اِبْنُالرّضامیگفتند، لذا در تاریخ هم به عنوان ابنالرّضا(ع) ذکر میکنند.
13- علی بن حسین مسعودی
مسعودی تاریخ نویس قرن چهارم است. البته بعضیها میگویند مسعودی شیعه بوده، البته نه به این معنی که ما هستیم، چون شیعه در صدر اسلام معانی مختلفی داشت. کسانیکه امیرالمؤمنین(ع) را از ابوبکر و عمر و عثمان بالاتر بدانند، میگویند این شیعه است!! ولو قائل به خلافت قبلیها باشند! اگر امیرالمؤمنین(ع) را بالاتر بدانند و خلافت قبلیها را قبول نداشته باشند، میگویند رافضی! مردود، رفوزه شدهها، طرد شدهها! چون قبلیها را قبول نکردند.لذا مسعودی را شیعه که میگویند، چون علی(ع) را بالاتر میداند.
علمای قبلی که نام بردم، همه آنها سنّی بودنشان مسلّم است.
مسعودی متوفّای ۳۴۶ ه.ق، کتاب تاریخی معروفی به نام «تاریخ مروّج الذّهب مسعودی » دارد اهل سنّت هم به آن استناد میکنند. در ج ۲، ص441 وقایع فِی سَنَةِ سِتّین وَ مائتین مینویسد:
قُبِضَ ابو محمد الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب (علیهمالسّلام)،فِی خِلافَةِ الْمُعْتَمِد، وَ هُوَ ابن تسع وعشرین سنة(۲۸ سال)، وهو ابو المهدی المنتظر و الْإِمامُ الثّانی عَشَر.
امام عسکری(ع) ۲۸ سالشان بیشتر نبود، او پدر مهدی منتظر، امام دوازدهم است.
جناب احمد بن اسحاق قمّی
یک توضیح عرض کنم. چون بنده میدانید کراراً از اشاعره درد و دل کردم، که اینها از نسل ابوالحسن اشعری، مخالف عقل هستند و چنین و چنان. یکی از مستمعین گرامی که از نسل اشعریهای قم هستند، پدرشان هم از علما است، به بنده زنگ زدند شوخی کردند، گفتند اشعریهای قم را هم بگویید همه یکجور نیستند.
گفتم: بله، عدّهای از شیعیان پروپاقرص ائمّه اطهار(ع)، از زمان امام صادق(ع)، امام کاظم(ع)، امام رضا(ع)، مخصوصاً امام جواد(ع) و امام هادی(ع) و امامعسکری(ع)، اینها از همان خانواده اشعریها، شیعههای قوی محکم هستند که به قم آمدند، در قم خدماتی انجام دادند. خیلی از اینها از راویان برجسته شیعه هستند، حتّی وکیل برخی از ائمّه(ع) بودند. من جمله جناب احمد بن اسحاق قمّی، که اینها را قمّی میگویند، ولی اصلاً اهل مدینه هستند و اشعری هستند، ولی چون آمدند قم و ماندگار شدند، به اینها قمّی میگویند.
قبر جناب احمد بن اسحاق در سرپلذهاب در استان کرمانشاه است. آخرین سفری که ایشان خدمت امام عسکری(ع) رسیدند، به امام عسکری(ع) عرض کردند: آقاجان دعا کنید من باز توفیق زیارت شما را پیدا کنم.
امام عسکری(ع) به گریه افتادند، فرمودند: تو در این سفر از دنیا میروی.
احمد بن اسحاق غش کرد. او را به هوش آوردند، گفت: من برای خودم نیست؛ بلکه به این خاطر است که دیگر توفیق زیارت شما را ندارم، ولی آیا میشود به من کفن بدهید؟
امام(ع) کفنشان را هم به ایشان دادند. ایشان از طریق عراق که میآمدند تا به قم بروند، به سرپلذهاب که رسیدند، جان به جان آفرین تسلیم کردند. احمد بن اسحاق محضر امام جواد(ع)، امام هادی(ع)، امام عسکری(ع) را درک کرده است.
زمان امام عسکری(ع) از جمله کسانی است که امام عسکری(ع)، امام زمان(ع) را به ایشان نشان دادهاند.
در کتب اربعه از ایشان روایت نقل شده، بسیاری از راویان حدیث ما در کتب اربعه از شاگردان ایشان هستند.
مسجد امام عسکری(ع) که در قم هست، که مسجد امام(ع) میگویند و اخیراً بازسازی مفصّلی شد، همین جناب احمد بن اسحاق به امر امام حسن عسکری(ع) ساختند، یعنی این مسجد آن زمان ساخته شده است.
زمان امامعسکری(ع)، ایشان چون نماینده امام عسکری(ع) در قم بودند، امام(ع) دستور دادند، یک مسجدی بسازید که شیعهها پایگاهی داشته باشند تا دور هم جمع بشوند.
جناب احمد بن اسحاق بارها از قم به سامراء رفتند. به زحمتی خدمت امام عسکری(ع) میرسیدند، وجوهات و نامهها را میبردند، یکی از آن دفعات که وجوهات را بردند، امام(ع) فرمودند: بگذارید فرزندم تحویل بگیرد. به امام زمان(ع) فرمودند: تحویل بگیر. امام زمان(ع) فرمودند: دست پاک ما به اموال نجس نمیخورد! احمد بن اسحاق جا خوردند، نامهها هنوز دربسته بود و وجوهات داخل پاکت. امام زمان(ع) فرمودند: این مقدار در فلان پاکت، نوشته فلان این حرام است. این مقدار در فلان پاکت… آن مقدار در فلان پاکت است، درست است آنرا بیاورید. از احمد بن اسحاق نقل شده است:
حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْوَرَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ سَعْدٍ اَلْأَشْعَرِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَنَا أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ اَلْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ فَقَالَ لِی مُبْتَدِئاً یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَمْ یُخَلِّ اَلْأَرْضَ مُنْذُ خَلَقَ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ لاَ یُخَلِّیهَا إِلَى أَنْ تَقُومَ اَلسَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ بِهِ یَدْفَعُ اَلْبَلاَءَ عَنْ أَهْلِ اَلْأَرْضِ وَ بِهِ یُنَزِّلُ اَلْغَیْثَ وَ بِهِ یُخْرِجُ بَرَکَاتِ اَلْأَرْضِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَمَنِ اَلْإِمَامُ وَ اَلْخَلِیفَةُ بَعْدَکَ فَنَهَضَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مُسْرِعاً فَدَخَلَ اَلْبَیْتَ ثُمَّ خَرَجَ وَ عَلَى عَاتِقِهِ غُلاَمٌ کَأَنَّ وَجْهَهُ اَلْقَمَرُ لَیْلَةَ اَلْبَدْرِ مِنْ أَبْنَاءِ اَلثَّلاَثِ سِنِینَ فَقَالَ یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ لَوْ لاَ کَرَامَتُکَ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَلَى حُجَجِهِ مَا عَرَضْتُ عَلَیْکَ اِبْنِی هَذَا إِنَّهُ سَمِیُّ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ کَنِیُّهُ اَلَّذِی یَمْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ مَثَلُهُ فِی هَذِهِ اَلْأُمَّةِ مَثَلُ اَلْخَضِرِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ مَثَلُهُ مَثَلُ ذِی اَلْقَرْنَیْنِ وَ اَللَّهِ لَیَغِیبَنَّ غَیْبَةً لاَ یَنْجُو فِیهَا مِنَ اَلْهَلَکَةِ إِلاَّ مَنْ ثَبَّتَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى اَلْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِیهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِیلِ فَرَجِهِ فَقَالَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ فَقُلْتُ لَهُ یَا مَوْلاَیَ فَهَلْ مِنْ عَلاَمَةٍ یَطْمَئِنُّ إِلَیْهَا قَلْبِی فَنَطَقَ اَلْغُلاَمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بِلِسَانٍ عَرَبِیٍّ فَصِیحٍ فَقَالَ أَنَا بَقِیَّةُ اَللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ اَلْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلاَ تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَیْنٍ یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ فَقَالَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ فَخَرَجْتُ مَسْرُوراً فَرِحاً فَلَمَّا کَانَ مِنَ اَلْغَدِ عُدْتُ إِلَیْهِ - فَقُلْتُ لَهُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ لَقَدْ عَظُمَ سُرُورِی بِمَا مَنَنْتَ بِهِ عَلَیَّ فَمَا اَلسُّنَّةُ اَلْجَارِیَةُ فِیهِ مِنَ اَلْخَضِرِ وَ ذِی اَلْقَرْنَیْنِ فَقَالَ طُولُ اَلْغَیْبَةِ یَا أَحْمَدُ قُلْتُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ إِنَّ غَیْبَتَهُ لَتَطُولُ قَالَ إِی وَ رَبِّی حَتَّى یَرْجِعَ عَنْ هَذَا اَلْأَمْرِ أَکْثَرُ اَلْقَائِلِینَ بِهِ وَ لاَ یَبْقَى إِلاَّ مَنْ أَخَذَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَهْدَهُ لِوَلاَیَتِنَا وَ کَتَبَ فِی قَلْبِهِ اَلْإِیمَانَ وَ أَیَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اَللَّهِ وَ غَیْبٌ مِنْ غَیْبِ اَللَّهِ: فَخُذْ ما آتَیْتُکَ وَ اُکْتُمْهُ وَ کُنْ مِنَ اَلشّاکِرِین تَکُنْ مَعَنَا غَداً فِی عِلِّیِّینَ .( کمال الدِّین، ج ۲، ص ۳۸۴. اَعلامُ الْوَری، ج ۲، ص۲۴۸؛ کَشْفُ الْغُمَّة، ج ۲، ص ۵۲۶؛ اَلْوافی، ج ۲، ص ۳۹۵؛ اثباتُ الْهُدَی، ج ۵، ص ۹۵.)
احمد بن اسحق بن سعد اشعرى گوید: خدمت امام حسن عسکرى علیه السلام رسیدم و مى خواستم درباره جانشینش، از وى بپرسم؛ امّا پیش از آن که من سؤال کنم ، فرمود: «اى احمد بن اسحاق! خداوند ـ تبارک و تعالى ـ از زمانى که آدم علیه السلام را آفرید ، تا قیام قیامت ، زمین را از حجّت خدا بر خلقش خالى نگذاشته و نخواهد گذاشت . به برکت وجود اوست که بلا را از زمینیان دور مى گرداند، و به برکت وجود اوست که باران مى فرستد، و به برکت وجود اوست که برکت هاى زمین را بیرون مى آورد.
پرسیدم یابن رسول الله، امام بعد از شما کیست؟ میگوید من تا اینرا گفتم، حضرت فوراً بلند شدند، تشریف بردند داخل وقتی آمدند، یک آقازاده روی شانهشان بود، انگار مثل اینکه دو یا سه ساله باشند و چهرهشان مثل ماه شب چهارده میدرخشید،
فرمودند: ای احمد بن اسحاق، اگر آن ارزشی که تو پیش خدا داری و آن مقامی که پیش حجّتهای الهی داری نبود، من این پسر خود را بتو نشان نمیدادم،(چون هرکسی قرار نیست ایشان را ببیند) این پسر هم اسم پیامبر(ص) و هم کنیه پیامبر(ص) است، این پسر همان کسی است که زمین را پر از عدل و داد میکند، بعد از آنکه از ظلم و جور پر شده است، مَثَل او در اسلام مَثَل خضر است در تاریخ ادیان و مَثَل ذیالقرنین در قرآن است، به خدا قسم، وَاللهِ غائب میشود، غیبتی را که نجات پیدا نمیکنند در دوران غیبتش از هلاکت، مگر اینکه در قول به امامت ثابت قدم باشند، و آنهاییکه اهل دعای فرج به امام زمان(ع) باشند و توفیق داشته باشند،
احمد بن اسحاق میگوید: آقا آیا علامتی هست که من به اطمینان قلب برسم؟
(اینها این سؤالات را میکردند که به دیگران هم برسد. مانند حضرت ابراهیم خلیل(ع) هم که در بعضی روایات آمده، که خدایا چگونه مرده را زنده میکنی؟ این کارها را هم میکردند که کسی به تردید نیفتد)
پسر بچّه به سخن درآمد، من بَقِیَّةُ اَللَّهِ در زمین هستم و انتقال گیرنده از دشمنان خدا هستم، دیگر طلب نشانه نکنی بعد از اینکه اینها را دیدی، یا احمد بن اسحاق. خیلی شاداب از محضر امام(ع) خارج شدم،
فردا صبح دوباره خدمت امام(ع) رفتم و عرض کردم آقا خیلی منّت به من نهادید، منرا مسرور کردید که به این ملاقات توفیق پیدا کردم، اما این سنّت جاریه که راجع به خضر و ذیالقرنین هست و راجع به امام زمان(ع) فرمودید، چیست؟
امام(ع) فرمودند: یعنی غیبتش قراراست خیلی طولانی باشد، گفتم: یعنی خیلی قراراست طول بکشد؟
امام(ع) فرمودند: آرى به پروردگارم تا آنکه بیشتر معتقدان بامر امامت او از آن برگردند، اکثر آنهایکه میگفتند یابن الحسن(ع)، آنقدر غیبت طول میکشد و زمانه در امتحان حادّ قرار میدهد که اینها منکر میشوند، مگر آن کسانی را که خدای عزّوجلّ اورا بر قول به امامت وی ثابت دارد و اورا موفّق سازد که برای تعجیل فرجش دعا کند(مگر آنهاییکه همچین توفیقاتی دارند) ای احمد بن اسحاق، اینها اسرار الهی است، اینها را پیش خودت نگهدار، برای هرکسی بیان نکن، شاکر باش تا در فردای قیامت با ما همنشین باشی.
«مناسبت هفته»
یکی از امامانی که در سنّ کودکی به امامت رسیدند، امام جواد(ع) هستند و یکی از دو امامی هستند که در خانهشان هم خیلی غریب و مظلوم بودند.
معمولاً آقایان وقتی دلشان خیلی میگیرد، دلشان میخواهد با همسرشان درد ودل کند. چرا امیرالمؤمنین(ع) بعد از شهادت حضرت زهرا(س) سر در دل چاه میکردند؟
چون کفوی که بخواهد با امیرالمؤمنین(ع) در آن شرایط باشند، نبودند. امیرالمؤمنین(ع) میفرمودند: هر موقع چشمم به فاطمه(س) میافتاد، همه رنجها از دلم میرفت.
لذا عباس عموی پیامبر(ص) که مَحرم حضرت زهرا(س) است، میگوید وقتی خاک را روی بدن فاطمه(س) ریختند، علی(ع) تاب و توان روی پا ایستادن ندارد.
حالا مظلومیّت امام مجتبی(ع) ، که همسرش آنچنان…
امام جواد(ع) جوانترین امام هستند.25 ساله شهید شدند. دختر مأمون، خبیثهای که همسر امام(ع) است به امام(ع) زهر خوراند. بعد کنیزها را جمع کرد، در اتاق را از پشت بست، گفت بزنید و بخوانید که صدای امام(ع) را کسی نشنود.
امام(ع) از داخل حجره صدا میزدند. عطش حضرت را داشت اذیّت میکرد، آبی به من برسانید. امام جواد(ع) هم مانند جد بزرگوارشان امام حسین(ع) در اوج عطش با مسمومیّت از دنیا رفتند. اما یک شباهت دیگری هم به امام حسین(ع) دارند. وقتی امام جواد(ع) شهید شدند، دستور داد پیکر پاک امام(ع) را روی پشت بام توی آفتاب بگذارند.3 روز بدن امام جواد(ع) روی پشت بام زیر آفتاب بود.
اما میخواهم عرض کنم؛ لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِاللهِ…
دیگر اسبها را سُم تازه نزدند بر بدن بتازانند، دیگر سر را از بدن جدا نکردند، دیگر خواهرش از بالای تلّ زینبیّه ناظر بر آن صحنهها نبود، دیگر دختر خردسالش در گودال قتلگاه لب را بر گلوی بریده بابا نگذاشت.
به کوشش سرکار خانم خرم نژاد
منبع: سخنرانی دکتر اسدی گرمارودی، جلسه چهارم پاسخ به شبهات پیرامون امام عصر(عج)