میگویند عاشورا واقعه ای است که ۱۴۰۰ سال قبل افتاده است چه نقشی این واقعه در زندگی امروز من دارد!
واقعه عاشورا یک رخداد عظیم تاریخی و آیتی از آیات الهی است. همان طور که تفکر و تعمق در تاریخ و عبرت آموزی از گذشتگان مانند تفکر در خلقت زمین و آسمان ما را به نگرشی صحیح میرساند(سوره نور، آیه 44؛ سوره آل عمران، آیه 190)، در این میان تعمق و تدبر در واقعه عاشورا در شکلگیری صحیح نگرش فرد نقش بسزایی دارد. نگرش انسان به وقایع، زمینه ساز گرایش او می شود و گرایش باعث بروز رفتار میگردد؛ از این رو نگرش صحیح در رشد و کمال نظری و عملی آدمی تأثیر شگرفی خواهد داشت.
عاشورا یک جنبه مُلکی (درک با حواس ظاهری) و یک جنبه ملکوتی (درک با عقل و بصیرت) دارد که باید به آن توجه نمود. لازمه نگرش ملکوتی تفکر و خردورزی است. ظاهر این واقعه به یک بازه زمانی کوتاه از صبح تاغروب در 1400 سال قبل و به صورت درگیری میان دو گروه محدود میشود؛ اما این رویداد آیت و عبرتی برای خردمندان است و نقش قابل توجهی در چگونگی زندگی امروز دارد. همان طور که یک شعر قدیمی متعلق به هزار سال قبل روی یک تابلو میتواند برای فرد آگاه سرشار از حکمت و عبرت آموزی باشد.
پر واضح است نگاه سطحی به واقعه عاشورا آن را تنها رویدادی مربوط به 1400 سال قبل قلمداد میکند در حالی که نگاهی عمیقتر به این حادثه ما را به تعمق جدی وا می دارد و به این جهت سوق میدهد که با خود بیاندیشیم این واقعه در زندگی ما چه نقشی دارد. نگاه قشری باعث ایجاد گرایش سطحی در انسان و نگرشی نادرست نسبت به عملکرد سیدالشهداء، اهداف قیام امام حسین(ع) و ریشه یابی حوادث عاشورا میشود و این گونه گرایش به عملکرد نادرست ختم خواهد شد. نمونه بارز نگاه قشری و توأم با کوته نظری، خوارج در زمان امیرالمومنین(ع) هستند که سرانجام با حضرت وارد جنگ شدند. به همین دلیل دشمنان شیعه پس از واقعه عاشورا تا به امروز سعی نموده اند عقاید و نگرش مردم را نسبت به این واقعه منحرف سازند.
از آن سو نگرش خردمندانه و توأم با بصیرت و دخالت عقل به حادثه کربلا انسان را از برداشت های احساسی حاصل از تقلید کورکورانه به مراتب بالای ادراک این حادثه میرساند و منجر به عشق اندیشمندانه و دلدادگی متفکرانه نسبت به سیدالشهدا میگردد و اثرات متفاوتی در باور ها و رفتارهای افراد ایجاد میکند. از این رو واقعه عاشورا در تبیین و تعیین صحیح مسیر زندگی من در قرن پانزدهم نقش بسزایی دارد.
منبع: کتاب طلوع یقین، دکتر اسدی گرمارودی، ص31-19
نظر شما :