۱۶-می گویند فایده این همه تحمل و درگیر کردن خود به حجاب چیست؟
کسانی که این موضوع را مطرح مینمایند یکی از دو حالت زیر را خواهند داشت؛
1- خدا و کتب آسمانی را قبول دارند و اسلام و قرآن را پذیرفتهاند.
2- خدا و کتب آسمانی بخصوص قرآن و احکام آن را باور ندارند.
در پاسخ به چنین افرادی، ابتدا باید با سبک منطقی، به اثبات اصل خدا و خداشناسی و کتب آسمانی به خصوص قرآن پرداخت تا آنگاه حکم حجاب از قرآن ثابت شود و اثرات مفید آن مورد توجه و بررسی قرار گیرد.
اما در فرض اول باید گفت پس از پذیرش خدا و کتب آسمانی و قرآن، حجاب به عنوان حکمی از احکام الهی در کتب آسمانی و قرآن مطرح شده است (این موضوع در پرسشهای پیشین مورد بحث قرار گرفته است.) و چون فرمان خداوند جهان است، هر چند فوائد آن را ندانیم، به عنوان صلاحدید پروردگار باید پذیرفت.
همچنین گاهی قانونگزار به خصوص خداوند در بیان احکام و مقررات شرعی علت وضع حکم را بیان مینماید که تعبیر به «احکام منصوص العلّة» («احکام منصوص العلة» یا «قیاس منصوص العلة»، به قیاسی گفته میشود که علت «حکم اصل» آن از طریق نص معتبر بیان شده است. به طور مثال اگر شارع بگوید «لا تشرب الخمر لانّه مُسکر» یعنی علت تحریم خمر را به طور صریح «اسکار» معرفی نماید و مجتهد از راه قیاس «نبیذ» به خمر، حکم حرمت را به «نبیذ» نیز سرایت دهد، یک قیاس منصوص العلة تشکیل داده است.) میشود؛ ولی اغلب در علت وضع حکم، سکوت کرده است. (شاید این امر برای امتحان افراد باشد که بفهمند با ندانستن علت حکم و فایدهاش، چه مقدار تابع احکام الهی هستند تا مطیع حق از عاصی مشخص گردد) .
شبیه سوال مذکور، با عنوان «آیا با حجاب راحتتر میتوان زندگی کرد یا بدون آن ؟!» را در جمع دانشجویان دختر دانشگاه صنعتی شریف مطرح نمودم. هر کس نظری داشت. یکی از دانشجویان که ظاهراً از دانشکده برق بود، با اجازه پشت تریبون قرار گرفت و گفت: من تا چند ماه قبل در برابر نامحرمان در خانه بیحجاب و در جامعه بد حجاب بودم؛ ولی تصمیم گرفتم محجبه شوم، البته با مختصری تحقیق درباره حجاب بانوان، سپس ادامه داد... دوستان باور کنید آسایشی که این مدت پیدا کردم هرگز قبلاً تجربه نکرده بودم. برای خرید، آمدن به دانشگاه یا به طور کلی از خانه بیرون آمدن نیازی ندارم مدتی وقت را صرف آرایش خود کنم یا برای شرکت در مهمانیهای مختلط خانواده یا دوستان، عمرم صرف آرایش اَجَق وَجَق خود شود.... این چند ماه چقدر در وقتم و هزینههایم صرفهجویی شد.یکی از دانشجویان گفت: حتماً نامرتبی و آشفتگی مو و لباس خود را در پارچه (چادری) میپیچی و از خانه خارج میشوی؟
گفت: من الان خودم را در پارچه پیچیدهام؟!
و رو کرد به سایر دانشجویان و گفت: با نگاهی به من و با وجدان خود پاسخ گویید: آیا این روپوش و روسری برازنده من نیست؟ آیا این یک تکه پارچه است! و بعد توضیح داد اتفاقاً از وقتی با حجاب شدهام به ظاهر لباسم و رنگ آن بیشتر توجه میکنم که مناسب وقار و متانت یک دانشجوی واقعی باشد؛ طوری که به قول بعضی از دوستان چراغ نزنم! و فکر و اندیشه دانشجویان پسر را به خود مشغول نکنم تا از این طریق، خودم، آنان، وجدان و روح انسانیم آسوده باشد.
البته پوششِ کامل حجاب، در گرمای شدید تابستان و به خصوص مناطق گرمسیر چندان هم راحت نیست؛ اما با توجه به روایت پیامبر (ص):
أفضَلُ الاعمال اَحمَزُها (بحار الانوار، مجلسی، ج67، ص191؛ میزان الحکمة، محمد ریشهری، ج3، ص2126؛ تفسیر الرازی، ج2، ص217)
با فضیلت ترین اعمال (گاهی) سختترین کارهاست.
آن عملی که زحمت بیشتری دارد، فضیلت بیشتری هم دارد. البته این موضوع در مقایسه یک عمل است نه در اعمال مختلف. به طور مثال یک نمازی که صد توحید دارد، در مقایسه با نمازی که یک توحید دارد، فضیلت بیشتری دارد. یا روزه تابستان در مقایسه با روزه زمستان فضیلت بیشتری دارد. نه اینکه، روزه با نماز یا اعمال دیگر مقایسه شود.
قطعاً رعایت حجاب در محیطی که هوای آن گرم بوده و شرائط آن مناسب و مطبوع نیست، فضیلت و اجرش بیشتر است و اجر محجبهها در دنیا و آخرت محفوظ است.
موضوع حجاب و ممنوعیت نگاه به نامحرم از احکامی است که برای فرد، خانواده و جامعه دارای پیامدهای بسیار مفیدی خواهد بود. به عنوان نمونه:
الف) حجاب باعث پاکی، رشد و تعالی، برای فرد، خانواده و اجتماع است.
خداوند به پیامبرش (ص) میفرماید:
﴿قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصٰارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذٰلِکَ أَزْکىٰ لَهُمْ إِنَّ اَللّٰهَ خَبِیرٌ بِمٰا یَصْنَعُونَ﴾ (سوره نور، آیه 30)
به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاههای نابجا به خصوص به نامحرمان) فرو گیرند و عفاف همه جانبه را رعایت نمایند تا به پاکی و رشد انسانی نائل آیند.
ب) حجاب سعادت و خوشبختی را به ارمغان میآورد.
در آیه 31 سوره مبارکه نور بعد از توصیه به پوشش کامل بانوان میفرماید:
﴿... أَیُّهَا اَلْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ﴾
هر یک از مؤمنان چه زن و چه مرد اگر خوشبختی برای خود، خانواده و جامعه میطلبید پوشش اسلامی را رعایت نمایید، تا به هدف و مقصود خود برسید.
ج) حجاب موجب پاکیزگی و سلامت دلها میشود.
آیه 53 سوره مبارکه احزاب این واقعیت را بیان میکند؛
﴿... وَ إِذٰا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتٰاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَرٰاءِ حِجٰابٍ ذٰلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ...﴾
باز از توصیههای خداوند است که اگر سلامتی و پاکی دل، قلب و فطرت خود را میخواهید تعامل مردان و زنان نامحرم از پشت پرده و حائلی (همراه با پوشش کامل انسانی) باشد تا دلها نلغزد و نلغزاند که هر دو باعث انحراف انسانها و طغیان غرائز جنسی شده و در نتیجه فساد و آلودگی در فرد و جامعه ایجاد مینماید.
د) حجاب زنان را از اذیت و آزار مصون داشته و نشانه شرافت خانوادگی است.
قرآن کریم میفرماید:
﴿یٰا أَیُّهَا اَلنَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوٰاجِکَ وَ بَنٰاتِکَ وَ نِسٰاءِ اَلْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذٰلِکَ أَدْنىٰ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلاٰ یُؤْذَیْنَ وَ کٰانَ اَللّٰهُ غَفُوراً رَحِیماً﴾ (سوره احزاب، آیه 59)
ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمن بگو جلبابها (لباس سر تا پایی) خود را بر خویش فرو افکنند، این کار برای این است که به خوبی و شایستگی شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند و (اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده) خداوند همواره غفور و رحیم است.)
نتیجه آن که حجاب وسیلهای است که میتواند ارزش و اعتبار انسانی انسان را بالا برد و او را به کمال انسانیت برساند و از شرافت ویژهای برخوردار سازد. طبعاً انسانهایی طرفدار آنند که عاقل بوده و راه کمال و صعود خود را به پلیدیها نمیآلایند.
امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند:
قیمَة کُلِ امرِءٍ ما یُحسِنُه(بحار الانوار، مجلسی، ج74، ص384 و ج75، ص14؛ نهج البلاغة، سید رضی، جلد4، ص18،ح81)
قیمت و ارزش هر کسی به اندازه کارهای نیکی است که انجام میدهد.
گاهی شناخت و ارزش بعضی چیزها و کارها با ضد و مخالف آن بهتر درک میشود، از این روست که گفتهاند: «تعرف الاشیاء باضدادها»، در اینجا مختصری از عوارض و مضار و اثرات سوء بدحجابی و بیحجابی را از طریق روایات مورد توجه قرار میدهیم.
«اصبغ بن نباته» نقل میکند که امیرالمؤمنین (ع) فرمودند:
یَظهرُ فِی آخِر الزَمان وَ اِقتراب السّاعَة، وَ هُو شَّرُ الاَزمنة، نِسوَةٌ کاشِفاتٌ عاریاتً مُتَبرّجاتٌ، مِنَ الدّینِ خارِجاتٌ، فِی الفِتَن داخِلاتٌ، مائِلاتٌ إلى الشَهوات، مُسرعاتٌ إلى اللّذاتِ، مستحِلاتُ المحَرَمات، فِی جَهنم خالِدات.( وسائل الشیعة (آل البیت) ، حر عاملی، ج20، ص35؛ و با اندکی تفاوت در: من لا یحضره الفقیه، صدوق، ج3، ص390)
در آخرالزمان و نزدیکی قیامت که بدترین زمانهاست، زنانی آشکار میشوند که بدون پوشش، عریان و خودنما هستند، از دین خارج شدهاند، در فتنهها داخل شدهاند به شهوتها میل دارند، به سوی لذتها میشتابند. (در لذات و تجملات دنیوی با یکدیگر به رقابت میپردازند.) حرامها را حلال میشمارند و در جهنم تا ابد باقی میمانند.
از پیامبر (ص) نقل شده است:
... و نِساءٌ کاسِیاتٌ عارِیاتٌ، مُمِیلاتٌ مائلاتٌ، رؤوسُهُنَّ کأسْنِمَة البُخْتِ المائلَةِ، لا یَدْخُلْنَ الجَنّةَ و لا یَجِدْنَ رِیحَها، و إنّ رِیحَها لَیوجَدُ مِن مَسیرَةِ کذا و کذا. (میزان الحکمة، ریشهری، ج1، ص530؛ صحیح مسلم، نیشابوری، ج6، ص168؛ و با اندکی تفاوت در: السنن الکبرى، بیهقی، ج2، ص234)
... و زنانى که پوشش تن نما دارند و گویا برهنهاند، به بیراهه مىروند و دیگران را نیز به کجروى تشویق مىکنند، سرهایشان همچون کوهان شتر است. اینان به بهشت نمىروند و بوى بهشت را که از فاصلهاى چنین و چنان به مشام مىرسد، استشمام نمىکنند.
با توجه به معانی که «لسان العرب» ذکر نموده است؛ «مُمیلات» زنانى هستند که به دیگر زنان یاد مىدهند مانند آنها رفتار کنند؛ یا زنانی که با تبختر و کرشمه راه مىروند. «مائلات» نیز یعنى زنانى که با کرشمه راه مىروند و دل مردان را مىربایند؛ یا روسرى و مقنعه خود را کج و تا نیمه بر سر مىنهند؛ یا با آرایش و زیور بیرون مىآیند و خود را به نمایش مىگذارند. یا زنانى که مانند بدکارهها، در مقابل نامحرمان موهاى خود را شانه و آرایش مىکنند؛ و مُمیلات هم زنانى هستند که آنگونه، زنان را آرایش مینمایند.)
همچنین پیامبر (ص) فرمودند:
من کانت منکن تؤمن بالله والیوم الآخر، لا تجعل زینتها لغیر زوجها، ولا تبدی خمارها ومعصمها، وأیما امرأة جعلت شیئا من ذلک لغیر زوجها، فقد أفسدت دینها، وأسخطت ربها علیها
هر زنی که به خداوند سبحان و روز قیامت ایمان دارد، زینتش را برای غیر شوهرش آشکار نمیکند و موی سر و مچ خود را نمایان نمیسازد و هر زنی که این کارها را برای غیر شوهرش انجام دهد، دین خود را فاسد کرده و خداوند را نسبت به خود خشمگین ساخته است.(مستدرک الوسائل، نوری، ج14، ص242)
منبع: کتاب پنجاه پرسش و پاسخ در مورد چرایی حجاب، خانم شکرانی، ص 243
نظر شما :