چرا مومنان به مرگ مشتاقند؟

تعداد بازدید:۴۰۴

چرا مومنان به مرگ مشتاقند؟

امیر المومنین علی علیه السلام فرموده اند : " وَ اللَّهِ لَابْنُ اَبِی طَالِبٍ آنَسُ‏ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْی اُمِّه " (1)

" قسم به خداوند پسر ابی طالب آن چنان انس و علاقه به مرگ دارد ، که در مقام مقایسه از انس و علاقه طفل شیر خوار به پستان مادر بیشتر است ."

باید تامل کرد ، آن چه حقیقتی است ؟ که مولی الموحدین آنچنان از او یاد می کند و خبر از انس خویش را با او می دهد .

همچنین حضرت می فرمایند:"اگر خیالی از بهشت را چنانکه وصف شده تصور کنی از هر چه در دنیاست دلسرد می شوی اگر چه همه زیبا و پر جاذبه باشند و بر سر آرزوها و امیال نفسانی خود نسبت به لذت ها و مناظر زیبای جهان پا می گذاری . اگر درباره درختان بهشتی اندیشه کنی که چگونه شاخه های آن ها با وزش نسیم می رقصند و ریشه هاشان در توده های مشک پنهانند بر کنار رودهای زلال و خوشه هایی از گوهرهای آبدار و میوه های گوناگونی که از هر طرف جلوه می کنند غرق حیرت می شوی . شاخه های پر میوه بدون زحمت در دسترس تو قرار می گیرند تا هر چه خواهی بر چینی . مهمانداران بهشت و خدمتگزاران آن لحظه ای از آن کاخ ها و ساکنانشان غفلت نکرده و مدام با طعامهای لذیذ و شراب های گوارا پذیرایی می کنند . ساکنان آن دیار مورد تکریم خداوند بوده از هر گونه، دگرگونی و انتقال در امانند. اگر تو دل را به آن مناظر زیبا متوجه کنی از دل و جان در اشتیاق آن سامان خواهی بود  و چون مرگ و قبر در و دروازه آن دیارند، آرزو خواهی کرد که از همین جا تو را بردارند و به گور سپارند ."(2)

مرگ اگر مرد است آید پیش من                                تا کشم خوش در کنارش تنگ تنگ

من از او جانی برم بی‌رنگ و بو                              او ز من دلقی ستاند رنگ رنگ(3)

خرم آن روز کزین منزل ویران بروم‏  راحت جان طلبم از پی جانان بروم
بر هوای لب او ذره صفت رقص کنان‏                          تا لب چشمه خورشید درخشان بروم‏ (4)

غزلیات حافظ شیرازی-غزل شماره 359

عالم ابدیّت،عالم واسع است،عالم عظیم است.غصّه نیست، خستگی نیست، مرض اعصاب نیست، دغدغه نیست، دشمن نیست، تهدید نیست. آنجا عالم حیات است، حیات محض است، مرکز نشر حیات به عوالم است، جمال مطلق است، تلالو نورانیّت موجودات پاک و مجرّد است، ارواح پاک فرشتگان و انبیاء و ائمه و اولیای خداست. آنجا معدن عظمت قدس، نور محض و عرفان خالص است؛ لذا مومن هیچ نگرانی ندارد بلکه از چنین مرگی استقبال می کند و به پیشواز می رود.

مومن آرزوی لقای خدا را دارد و راه برای او باز است؛ زیرا می بیند نتیجه زحمات عمرش در این راه، در ناموس هستی ضایع و باطل نشده است و اینک که پا از این مرحله بیرون گذارد همه در مقابل دیدگانش مهیّا و آماده است. مزد و ثواب، اجر و پاداش، بهشت و رضوان، لقاء حضرت محبوب، همه و همه حاضرند؛ آنچه در دنیا برای او مخفی بوده، در اینجا آشکار شده است و همین پرده ها و حجاب ها، از بین می رود و با مرگ خود را در آغوش خوشبختی و کامیابی از جمال حضرت ازلی می بیند.(5)

1-نهج البلاغه خطبه 5

2- نهج البلاغه خطبه 165

3- دیوان شمس مولوی-غزل 1326

4- غزلیات حافظ شیرازی-غزل شماره 359

5- کتاب معادشناسی علامه تهرانی  جلد اول صفحه 97-100

به کوشش: خانم برهان تصحیح و ویرایش سرکار خانم محمد زاده