۱۲-چرا نگرش دنیا به غرب مثبت و به جهان سوم منفی است؟
در قرن اول هجری اصول اسلامی آن چنان آشکار به مردم ابلاغ شد که تمام مردم متمدن آن روزگار با جان و دل آن را پذیرفتند و یک ملت مشترک یا بین الملل اسلامی به وجود آمد. اما دیری نپایید این وحدت به تفرقه تبدیل شد؛ زیرا علمداران آن زمان نخواستند یا نتوانستند مفاهیم واقعی ادعیه اسلامی را درک کنند، به همین جهت وحدت به دست آمده به زودی شکست خورد و به دنبال آن تحولات و ضعفها و انحرافاتی به وجود آمد تا آنکه به تدریج مسلمانان به خواب رفتند.
همزمان با این خواب، غرب مسیحی بیدار شد و با استفاده از اصول فرهنگی، اجتماعی و علمی اسلامی تمدن خود را بنا کرد. تمدنی که منهای استفاده های علمی از سنتهای اسلامی از مایه های دنیا پرستانه و ثروت و تجاوز و حکومت دنیا نشأت می گرفت.
علاوه بر این، چندین قرن پیش دنیای اسلام مورد هجوم دشمنان غربی قرار گرفت. البته غربیان نیز حملات خود را حساب شده پیش بردند، ابتدا به هستی فرهنگی و اخلاقی و مذهبی مسلمانان دستبرد زدند و سپس منابع مادی و اقتصادی آنها را به یغما بردند.
آن خواب دیرینه و این هجوم استعمار، ملتهای اسلامی را روز به روز خوارتر ساخت.
بدین گونه تمدن غرب با استفاده از دانش اسلامی پیشرفت کرد و برای خود وجه ای قابل قبول در جهان ایجاد نمود و متاسفانه مسلمانان با فاصله گرفتن از تمدن اسلامی و این تفکر که فرهنگ غربی فرهنگی ایده آل و پسندیده و فرهنگ اسلامی فرهنگی عقب افتاده است الگوی غربی را جایگزین الگوی صحیح اسلامی خود نمودند و به تدریج در رده جهان سوم قرار گرفتند.
ای غنچه خوابیده چو نرگس نگران خیز
کاشانه ما رفت به تاراج غمان خیز
از ناله مرغ سحر، از بانگ اذان خیز
وز گرمی هنگامه آتش نفسان خیز
از خواب گران، خواب گران، خواب گران خیز، از خواب گران خیز