۱۸-چرا نام منجی آخرالزمان در قرآن کریم نیامده است؟
در طول تاریخ نظاره گر این بوده ایم که افراد مختلفی مدعی نجات بشر بوده اند و خودشان را «مصلح آخرالزمان» نامیده اند؛ از این رو یکی از بهترین روشها برای معرفی افراد، استفاده از خصوصیات و ویژگیهای فردی است تا از سودجویی و جایگزینی فریبکارانه ممانعت شود. قرآن نیز برای پیشگیری از این مشکل به ذکر مشخصات و ویژگیهای امام عصر (عج) پرداخته است. همین روش در معرفی اهل بیت(علیهم السلام) و امیرالمومنین(ع) در آیات مباهله، تطهیر، ولایت و تبلیغ در قرآن به چشم می خورد.
از سوی دیگر عدم بیان نام ائمه، امتحانی الهی برای جدا سازی حق طلبان از دیگران است. در بسیاری از آیات قرآن خداوند فرموده است: مومنان تنها با بیان اینکه ایمان آورده ایم رها نمیشوند و آنها را در معرض امتحان و ابتلا قرار میدهیم.
به عنوان مثال خداوند در آیات 2 و 3 سوره عنکبوت می فرماید:
اَحَسِبَ النَّاسُ اَنْ یُتْرَکُوا اَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ ﴿﴾ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ ﴿﴾
آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها می شوند و آزمایش نخواهند شد؟ ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم (و اینها را نیز امتحان می کنیم) باید علم خدا درباره کسانی که راست میگویند و کسانی که دروغ می گویند تحقق یابد!
طبق آیات قرآن خداوند انسانها را مورد امتحان قرار میدهد و قبول شدن در این امتحان تنها با تبعیت از پیامبر(ص)، پذیرش احادیث آن حضرت و تسلیم اوامر و نواهی ایشان بودن امکان پذیر خواهد بود؛ به عنوان مثال قرآن تنها به اقامه نماز فرمان داده است؛ حال آنکه جزئیات آن در روایات پیامبر(ص) مشخص میگردد، همچنین وجود آیات متشابه در قرآن، امتحان مدعیان ایمان و آشکار ساختن انحرافات پنهانی آنان است و تفسیر آیات متشابه تنها با رجوع به احادیث پیامبر(ص) ممکن خواهد بود. به همین ترتیب، برای درک عمیق آیات مرتبط با امام زمان(ع) نیز باید به احادیث پیامبر(ص) مراجعه نمود. از این رو ذکر نشدن نام منجی آخرالزمان (عج) در قرآن علاوه بر ممانعت از فتنه جایگزینی دشمنان، یکی از امتحانات خداوند است و لازمه مومن بودن و شرط قبولی در این امتحان آن است که تابع پیامبر(ص) شویم و به احادیث ایشان رجوع کنیم.
به کوشش خانم مجیدی
منبع: کتاب ماء معین، دکتر اسدی گرمارودی، ص91