۱۶- برگزیدگان الهی درباره آثار نگریستن و نگاه چه میگویند؟
چشم یکی از دریچههایی است که رابط بین بیرون و درون انسان است به طوری که آنچه میبیند به دل و عقل انسان نیز منتقل میکند پس هم میتواند یکی از بهترین ابزارها برای شناخت و پرورش روح باشد و هم میتواند عامل سقوط و تباهی گردد. حال به گزیدهای از روایات در این زمینه میپردازیم:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند:
غُضُوا اَبصارَکُم تَرونَ العَجائبَ ( بحارالانوار، مجلسی، ج101، ص41؛ مستدرک الوسائل، نوری، ج14، ص270)
دیدگان خود را کنترل کنید تا عجایب را ببینید.
در حدیث دیگری از ایشان آمده:
النَّظَرةُ سَهمٌ مَسمُومٌ مِن سَهامِ إبلیس، فَمَن تَرَکَها خَوفاً مِنَ اللهِ اَعطاهُ اللهُ ایماناً یَجِدُ حَلاوتَهُ فی قَلبهِ ( بحارالانوار، مجلسی، ج101، ص38، ح34؛ و با اندکی تفاوت در: وسائل الشیعه (آل البیت)، ج 20، ص89)
نظر به نامحرم تیری مسموم از تیرهای شیطانی است. هر کس آن را به خاطر ترس از خدا ترک کند، خدا به او ایمانی عطا میکند که حلاوت و شیرینی آن را در قلبش مییابد.
همچنین فرمودهاند:
کُلُ عَینٍ باکِیةٌ یَومَ القِیامَةِ اِلّا ثَلاثَةَ اَعینٍ؛ عَینٌ بَکَت مِن خَشیِةِ اللّهِ وَ عَینٌ غَضَت عَن مَحارِمِ اللهِ وَ عَینٌ باتَت ساهِرَةً فِی سَبیلِ اللهِ (من لا یحضره الفقیه ، صدوق، ج1، صص318-317؛ وسائل الشیعة (آل البیت)، حر العاملی، ج 7، ص76-75؛ بحارالانوار، مجلسی، ج90، ص330-329)
روز قیامت هر چشمی گریان است، مگر سه چشم؛ چشمی که از ترس خدا بگرید و چشمی که از نگاه به آنچه خداوند حرام کرده خودداری نماید و چشمی که شب را در راه خدا به بیداری بگذراند.
و نیز از ایشان نقل شده:
لِکُلّ عُضوٍ مِن اِبنِ آدمَ حَظٌّ مِنَ الزِنّا؛ العَین، زِناها النَّظَرُ» ( میزان الحکمه، ریشهری، ج4، ص3291؛ و با اندکی تفاوت در: بحارالانوار، مجلسی، ج101، ص38؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج2، ص343؛ المستدرک، حاکم نیشابوری، ج2، ص470)
برای هر عضوی بهرهای از زنا است و زنای چشم، نگاه نابجا، به نامحرم است.
همچنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در حدیث دیگری فرمودهاند:
مَن مَلأ عَینیَهُ مِن حَرامٍ مَلأ اللهُ عَینَیهُ یوَم القیامِةِ مِن النّار. إلاّ أَن یتوبَ و یَرجِعَ ( من لا یحضره الفقیه، صدوق، ج4، ص14؛ وسائل الشیعة (آل البیت)، حر العاملی، ج20، ص196-195)
هر کس چشم خود را از حرام پر کند، خداوند متعال چشم او را روز قیامت از آتش پر میکند، مگر آنکه توبه نماید و برگردد.
در روایتی دیگر از آن حضرت نقل شده که:
حُرِّمَت النَارُ عَلی عَینٍ غَضَّت عَن مَحارِم الله ( نهج الفصاحه، ج2، ص702، ح4340؛ المستدرک، حاکم نیشابوری، ج2، ص83؛ السنن الکبری، نسائی، ج5، ص273)
خداوند آتش را بر چشمی که به مُحرّمات الهی نمینگرد، حرام کرده است.
از امام علی؟ع؟ نیز فرمایشاتی در اینباره ذکر شده از جمله اینکه:
العَینُ جاسُوسُ القَلب وَ بَریدُ العَقلِ (غررالحکم و درر الکلم، تمیمی آمدی، ص60؛ میزان الحکمة، ریشهری، ج4، ص3288؛ بحارالانوار، مجلسی، ج101، ص41)
چشم، مامور مخفی دل و پیشوای عقل است.
و نیز فرمودند:
العَینُ رائدُ الفِتَن (غررالحکم و درر الکلم، تمیمی آمدی، ص60؛ عیون الحکم و المواعظ، واسطی، ص33؛ موسوعة احادیث اهل البیت (ع)، نجفی، ج11، ص381)
چشم، پیشوا و پرچمدار تمام فتنههاست.
همچنین میفرمایند:
العُیُونُ مَصائِدُ الشّیطانِ (غررالحکم و درر الکلم، تمیمی آمدی، ص260 حدیث5560؛ مستدرک الوسائل، نوری، ج14، ص271؛ تحف العقول، حرّانی، ص151؛ و با اندکی تفاوت در: تحف العقول، حرّانی، ص 151)
چشمها دامهای شیطانند.
و نیز:
العُیُونُ طَلائِعُ القُلوبِ ( غررالحکم و درر الکلم، تمیمی آمدی، ص60؛ میزان الحکمة، ریشهری، ج4، ص3288؛ عیون الحکم والمواعظ، واسطی، ص 38 )
چشمها، پیشتاز دلها هستند.
همچنین فرمودهاند:
مَن اطلَقَ طَرفَهُ کَثُرَ اَسَفُهُ (میزان الحکمة، ریشهری ج4، ص3289؛ الکافی، کلینی، ج8، ص23؛ تحف العقول، حرّانی، ص97؛ بحار الانوار، مجلسی، ج74، ص286 و ج75، ص91)
هر کس چشم خود را رها کند، تاسف و ناراحتی او زیاد میشود.
و در مقابل میفرمایند:
مَن غَضَّ طَرفَهُ اَراحَ قَلبَهُ (غررالحکم و درر الکلم، تمیمی آمدی، ص26، ح5555؛ مستدرک الوسائل، نوری، ج14، ص271؛ میزان الحکمة،ریشهری، ج4، ص3289؛ جامع احادیث الشیعة، طباطبایی بروجردی، ج20، ص282)
هر کس نگاهش را کنترل کند؛ دل خود را در آسایش و آرامش قرار داده است.
امام صادق علیه السلام نیز در حدیثی فرمودهاند:
کَم مِن نَظَرةٍ أورَثَت حَسرَةً طَویلهً ( الکافی، کلینی، ج5، ص559؛ وسائل الشیعة (آل البیت)، حر عاملی، ج20، ص191-190؛ بحار الانوار، ، ج101، ص40؛)
چه بسا نظر به نامحرمی که حسرت و پشیمانی طولانی به دنبال دارد.
و نیز میفرمایند:
النَظَرةُ بَعدَ النَظَرةِ تَزرَعُ فِی القَلبِ الشَهوةَ وَ کَفی بِها لِصاحبِها فِتنَةٌ (وسائل الشیعة (آل البیت) حر عاملی، ج20، ص192؛ میزان الحکمة، ریشهری، ج4، ص3292؛ و با اندکی تفاوت در تحف العقول، حرّانی، ص502)
اگر نگاه بعد از نگاه صورت گیرد، شهوت را در قلب خود کشت میکند و کافی است که صاحب نگاه را به فتنه و گناه بزرگی دچار نماید.
از حضرت عیسی علیه السلام هم نقل است که:
أیُّما امرأةٍ استَعطَرَتْ و خَرَجَتْ لِیُوجَدَ رِیحُها فهِی زانِیَةٌ، و کُلُّ عَینٍ زانِیَةٌ. (میزان الحکمة، ریشهری، ج2، ص1162)
هر زنی که خود را خوشبو کند و بیرون رود تا بویش به مشام دیگران رسد، زناکار است و هر چشمی که او را نگرد زناکار است.
هر چند روایات مذکور توضیحاتی را میطلبد که خارج از این مقال است؛ لیکن با توجه به اینکه «العاقل یکفیه الاشاره» (برای عاقل یک اشاره کافی است) به این نتیجه میرسیم که طبق روایات با مدیریت نگاه میتوان عقل، دل، احساسات، عواطف و نحوه اندیشیدن را کنترل کرد و انسانیت خود را تثبیت نمود. نگاه آنقدر مقتدر است که میتواند مدیر عقل شود و عقل که ابزاری برای اندیشیدن و تصمیم گرفتن و سازنده شخصیت انسانی است را با قدرت کامل خود کنترل کند. کسی که مراقب نگاهش نباشد، بذر شهوت را در دل خود کاشته و چون رشد نمود طغیان میکند. نگاه احساسات را در اختیار خود گرفته و گاهی فرماندهی عقل شده و خلاف دانستهها و دادههای عقلی عمل مینماید.
حکایت «برصیصای عابد» و اثرات سوء نگاه نابجا
یک فرد متدین تحصیل کرده میگفت: «یک نگاه نابجای شهوتانگیز، مرا مدتها به خود مشغول داشت و از مسیر معنوی و قرب الهی دور نمود؛ به طوری که وقتی به خود آمدم، متوجه شدم، پلههای صعودی را که پیموده بودم به اولین آن سقوط کردهام.»
در میان قوم بنی اسرائیل عابدی به نام برصیصا بود. دیوانگان و مریضان را نزد وی میآوردند و او در سایه عبادت زیاد و نفَس گرمی که داشت، آنها را درمان میکرد تا اینکه روزی زنی از اشرافزادگان را که دیوانه شده بود، نزد او آوردند. عابد با یک نگاه شیفته او شد و ایمان و اندوختههای عبادی خویش را به باد داد و دست به عملی زد که نمیبایست میزد!
در نتیجه برای فرار از رسوایی، زن دیوانه را کشت و پنهانی دفن کرد. برادرانی که خواهر را برای درمان نزد عابد برده بودند از ماجرا خبردار شدند. به سلطان و حاکم وقت اطلاع دادند. سلطان، عابد را احضار کرد و او نیز به گناه خود اعتراف کرد. بنا به دستور حکومتی، عابد را بر چوبه دار آویختند. در آن حال شیطان به نزد او آمد و گفت: من بودم که این مصیبت را برای تو به وجود آوردم. حالا اگر صادقانه بگویی که از من اطاعت میکنی، تو را از این مهلکه نجات میدهم. عابد گفت: من تسلیمم.
شیطان گفت: مرا سجده کن. عابد گفت: من در حالی که بالای چوبه دار هستم، چگونه تو را سجده کنم؟ او با ایماء و اشاره شیطان را سجده کرد و بعد از عمری به ظاهر عبادت، کافر شد و آنگاه شیطان هم از او تبرّی جست و سپس کشته شد.(بحار الانوار، مجلسی، ج 4، ص487-486؛ تفسیر مجمع البیان، طبرسی، ج9، ص438؛ البدایة والنهایة، ابن کثیر، ج2، ص163-162؛ تفسیر الثعالبی، ج5، ص413-412)
با توجه به دو نقل مذکور، نشان میدهد یک نگاه نابجا که از دریچه چشم عبور کند، حاصل آن دل را متحول مینماید و چه بسا موجب گناه زنا، قتل، کفر، سجده بر شیطان و تغییر سرنوشت گردد.
در روایت است که امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:
النظرةُ سَهمٌ مِن سِهام اِبلیس (وسائل الشیعة (آل البیت)، حر عاملی، ج20، ص191؛ من لا یحضره الفقیه، صدوق، ج4، ص18؛ میزان الحکمة، ریشهری، ج4، ص3292)
نگاه، تیری از تیرهای شیطان است.
برخورد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امیرالمؤمنین علیه السلام با چشمچرانی:
نقل است که «حکم بن ابی العاص» پدر «مروان» که مردی هرزه و چشمچران بود، روزی از لای درز در، داخل حجره پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نگاه کرد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به قدری ناراحت شدند، که عصای خود را که نوکی تیز داشت برداشتند و او را تعقیب کردند، او فرار کرد و چون روباه گریخت.( الکنی و الالقاب، قمی، ج1، ص319؛ النفی والتغریب، طبسی، ص343)
و طبق روایت دیگر، «حکم بن ابی العاص» از پشت دیوار به خانه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چشمچرانی کرد، و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خواست او را با کمان هدف تیر قرار دهد که او گریخت.( الغدیر، امینی، ج8، ص243؛ النفی والتغریب، طبسی، ص 343)
در نقل دیگری آمده که روزی مردی به طواف کعبه اشتغال داشت؛ در همانجا به زن نامحرمی نگاه نامشروعی کرد، و حضرت علی علیه السلام او را در این حال دید و با دست ضربهای به او زد و او را مجازات کرد. او هم به عنوان شکایت نزد «عمر بن خطاب» رفت و داستان را گفت.
«عمر بن خطاب» به او گفت:
قَد رَای عَینُ اللهِ وَ ضَرَبَ یَدُ اللّهِ (ر.ک. کنزالعمال، هندی، ج5، ص462، مدینه دمشق، ابن عساکر، ج17، ص42، جواهر المطالب فی مناقب الامام علیعلیه السلام، ابن دمشقی، ج1، ص199؛ النهایه فی غریب الحدیث، ابن اثیر، ج3، ص332، لسان العرب، ابن منظور، ج13، ص309)
چشم خدا دید و دست خدا زد.
توجه به این روایات نشان میدهد که با اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امیرالمؤمنین علیه السلام سنبل عطوفت و رحمت الهی هستند و قرآن نیز میفرماید:
﴿فَبِمٰا رَحْمَةٍ مِنَ اَللّٰهِ لِنْتَ لَهُمْ...﴾ (سوره آل عمران، آیه 159)
(ای پیامبر) به (برکت) رحمت الهى با آنان نرمخو (و پرمِهر) شدى.
ولی برای پیشگیری از عواقب چشمچرانی و نگاههای سوء، به صورت عملی نهی از منکر نمودهاند؛ چون خود آن بزرگواران میفرمایند:
مَن تَرَکَ إنکارَ المُنکَرِ بقَلبِهِ و یَدِهِ و لِسانِهِ فهُوَ مَیِّتٌ بَینَ الأحیاءِ (تهذیب الاحکام، ج 6، ص 181، ح 374؛ بحار الانوار، مجلسی، ج97، ص94؛ عوالی اللئالی، احسائی، ج3، ص188؛ و با اندکی تفاوت در: وسائل الشیعة (آل البیت)، حر عاملی، ج16، ص132)
کسى که در برابر منکر با دل و دست و زبان خویش اعتراض نکند، او مردهاى است در میان زندگان.
زیرا مردگان توان مبارزه با منکرات و بدی ها را ندارند و بنابراین آن کس که از کنار نارواییها بیتفاوت میگذرد همانند مردگان است.
منبع: کتاب پنجاه پرسش و پاسخ در مورد چرایی حجاب، خانم شکرانی، ص 104