جلسه بیست و ششم
بسم الله الرحمن الرحیم
معاد برهانی در آیات قرآنی جلسه بیست و ششم
چکیده جلسه پیشین
در ۲۵ جلسه گذشته به سه مسئله اساسی در خصوص معاد پرداختیم:
۱- تعریف معاد
۲- امکان معاد: این که آیا امر معاد از نظر عقلی یک امر ممکن است یا محال؟
۳- ضرورت تحقق معاد: در این رابطه به بررسی ۵ برهان عقلی پرداخته شد.
بحث این جلسه آغاز یک سلسله مباحث جدید تحت عنوان کیفیت معاد است.
تعریف کیفیت معاد
انسانها بر اساس اعتقاد به معاد، به دو دسته کلی تقسیم میشوند:
الف)منکرین معاد
ب)قائلین به معاد: به سه دسته بارز و مشهور تقسیم میشوند:
۱- کسانی که فقط به معاد جسمانی معتقدند.
متکلمینی از اشاعره و معتزله چنین اعتقادی دارند؛ زیرا وجود مجردی مانند نفس و روح را نتوانستند ثابت کنند و انسان را فقط در همین ماهیت مادی و جسمانی شناختهاند. از آن طرف چون با ادله عقلی و نقلی، معاد را پذیرفتهاند و انسان را هم غیر از این جسم چیز دیگری نمیدانند، میگویند: با مردن، جسم در خاک متلاشی و پراکنده میگردد و سپس به اذنالله در قیامت این جسم و بدن برانگیخته میشود، پس معاد فقط جسمانی است.
۲- پارهای از فلاسفه مشاء معتقدند معاد فقط روحانی است.
چون اثبات نفس و تجرد نفس، یک بحث روشن عقلی و فلسفی است، برای این افراد ثابت شده است که حقیقت انسان نفس انسان است نه بدن انسان. آنها معتقدند که این بدن خاکی، مرتب در حال تغییر و تبدیل شدن است، مثلا بدن فرد از کودک به نوجوان و سپس به جوان و بعد میانسال و پیرمرد تغییر کرده است؛ اما واقعیت وجودی او(نفس) تغییر نکرده است. این انسان همان انسان است، با همه تغییراتی که بدن او در گذر زمان داشته است. (در علم طب ثابت شده است که کل سلولهای بدن هر چند سال یکبار عوض میشوند و حتی سلولهای مغز هم که ثابت است به این معنی نیست که عمل تغذیه انجام نمیدهند و جایگزین نمیشوند، بلکه به این معنی است که مقدارشان ثابت است.) چون نفس یک حقیقت مجرد است، بعد از مرگ در عالم مجردات باقی خواهد ماند. مرگ جدایی نفس از بدن است، پس مرگ برای نفس معنی ندارد. مرگ بدن، فنا نیست؛ بلکه در این عالم تحت تغییر و تبدیل قرار میگیرد ولی نفس به این معنی تغییر و تبدل ندارد و در عالم مجردات باقی است. این دسته از فلاسفه معتقدند که معاد فقط نفسانی است و بدن متلاشی میشود و به چرخه طبیعت در میآید.
۳- افرادی که میگویند معاد هم جسمانی و هم روحانی است.
این گروه (پیروان ادیان، خصوصاً شیعیان) معتقدند که حقیقت وجود بشر، نفس و روح اوست؛ ولی روح همانگونه که در این عالم با این بدن محشور است و با هم هستند، در عالم برزخ، بدن مثالی دارد و در عالم قیامت، بدن جسمانی.
بدن مثالی چیست؟
در حکمت، عوالم به شرح زیر تقسیمبندی میشوند:
۱- عالم مجردات که ماده در آن راه ندارد
۲- عالم مادیات یا ملک که مخصوص ماده است: در این عالم موجودات مادی، هم مقدار دارند، هم ماده (کمیت، وزن، زمانمندی و مکانمندی).
۳- عالم مثال که بین دو عالم مجردات و ملک قرار میگیرد. موجودات در این عالم، مقدار دارند؛ ولی ماده ندارند.
به عنوان مثال، لیوان آبی را فرض کنید. لیوان و آب داخل آن، اشیاء مادی هستند و مقدار و ماده دارند. لیوان، شیء بلورین است و مقدار آن حدود ۱۰۰-۲۰۰ گرم است. آب هم وجود مادی آن H2O است و مقدار آن هم مثلا ۵۰ گرم است. انسان میتواند این لیوان و آب را در دنیای ذهن خود بیاورد بر مبنای وجود ذهنی آب و لیوان، مشخصات آنها را بیان کند. این وجود ذهنی، بر مبنای صورت ذهنی، مقدار دارد ولی ماده ندارد؛ زیرا اگر این لیوان نیم کیلو وزن داشته باشد، وقتی داخل ذهن برود، باید وزن ذهن نیم کیلو اضافه بشود. به این عالم، «عالم مثال» گفته میشود که مقدار دارد؛ اما ماده ندارد.
دیدن افراد در خواب یا برزخ با بدن مثالی
وقتی در خواب دو نفر با هم گفتگو میکنند، شکل آنها، نوع پوششان، گفتگوهایشان در عالم خواب، نفس آنهاست با آن شکل و قیافه که مقدار دارد ولی ماده ندارد. در عالم خواب، نفوس بشر با بدن مثالی همدیگر ارتباط برقرار میکنند. به همین ترتیب، بعد از مرگ در عالم برزخ، همه وجودات این گونه هستند، نفس به یک بدن مثالی تعلق میگیرد. عالم برزخ را «عالم مثال» میگویند؛ لذا در برزخ، افراد همدیگر را میشناسند، همانطوری که در خواب، افرادی را که میبینند میشناسند.
بدن در قیامت مثالی یا جسمانی؟!
در قیامت بدن مثالی نیست، وقتی خداوند اراده کند قیامت شود، نفس انسان که در عالم مثال قرار دارد، تعلق خود را از بدن مثالی رها میکند و اجزای مادی بدن اولیه انسان که در عالم خاک است، تبدیل به بدن میشود؛ یعنی نفس دوباره به آن بدن مادی باز میگردد. به همین جهت یکی از معانی معاد(عاد، یعود) به معنی بازگشت است، لذا انسان با آن بدن مادی در قیامت در محضر عدل الهی محشور میشود. همانگونه که در مرگ این دنیا، نفس بدن خاکی را رها میکند و با بدن مثالی همراه می شود؛ در قیامت، نفس بدن مثالی را رها میکند و به بدن مادی قیامتی متصل میشود.
تحقیقی بودن مباحث اعتقادی
مباحث اعتقادی، تحقیقی هستند نه تعبدی. احکام تعبدی هستند ولی در مورد عقاید، انسان موظف است که تحقیق کند. هرچه تحقیق و تتبع و استدلال در اعتقادات، قویتر باشد، معرفت دینی فرد قویتر است و هرچه معرفت دینی یک انسان بالاتر باشد، ارزش عبودیت و بندگی او بالاتر است. در بحث معاد، بعد از اثبات توحید، نبوت و امامت، آیات و روایات برای پذیرش آن حجت هستند ولی شکل پذیرش عقلی آن را هم بررسی می کنیم.
کیفیت معاد از نگاه قرآن کریم
·سوره یس، آیات 79و78
وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ (۷۸) قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی اَنْشَاَها اَوَّلَ مَرَّهٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ (۷۹)
و (به خیال خودش) برای ما سخنی(عجیب) را بیان کرد و آفرینش (نخستین) خود را از یاد برد؛ گفت: «چه کسی به این استخوانها که پوسیده شده، جان میبخشد؟!» (۷۸) بگو: همان کس که نخستین بار آن را آفرید، (دوباره) زندهاش میکند. (آری،) او هر (نوع) آفرینشی را میداند؛ (۷۹)
یکی از مخالفین پیغمبر اسلام(ص) از قبرستان رد میشد، یک استخوان پوسیده را برداشت و به صورت تمسخر پرسید: چه کسی می تواند این استخوان پوسیده و پودر شده را زنده کند؟ شما ادعا می کنید که خداوند فردای قیامت اینها را زنده میکند؟ قرآن کریم به پیغمبر (ص)میفرماید در پاسخ به این دسته افراد بگو: یُحْیِیهَا الَّذِی اَنْشَاَها اَوَّلَ مَرَّهٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ. مفسرین و متکلمین از این آیه معاد جسمانی را برداشت میکنند؛ زیرا اگر معاد جسمانی نبود، در جواب گفته میشد که چه کسی گفته که قرار است این استخوان زنده بشود؟ اصل نفس است و باقی است و حاضر میشود! ولی فرمود:خیر! همان خدایی که اولین بار این استخوان را آفریده است، دوباره آن را زنده میکند. پس معلوم است که قرآن معاد جسمانی را قبول دارد، چرا که این استخوان دوباره زنده می شود. او به هر موجودی دانایی دارد.
·سوره قیامت آیات 4و3
اَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ اَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ (۳) بَلی قادِرِینَ عَلی اَنْ نُسَوِّیَ بَنانَهُ (۴)
آیا انسان میپندارد که هرگز استخوانهایش را جمع نخواهیم کرد؟ (۳) چرا؛ (استخوانهایشان را جمع میکنیم، و) این در حالی ست که میتوانیم حتی سرانگشتانشان را (نیز دوباره) دقیق و کامل به وجود آوریم. (۴)
شباهت قیامت و نفس لوامه
مشابهتی بین قیامت و نفس لوامه (سرزنشگر) وجود دارد. نفس الهی و فطرت انسانی قدرتی دارد که اگر انسان گناه و آلودگیای انجام بدهد، او را سرزنش میکند، (چرا این کار را کردی؟ بهتر نبود انجام نمیدادی؟) این موضوع مشابهتی با قیامت دارد که در روز قیامت، انسانها پشیمان و نادم میشوند، به همین جهت یکی از اسامی روز قیامت «یوم الحسرت» است، چون حسرت میبرند که ای کاش در دنیا فریب نمیخوردیم و حرف انبیاء و اولیاء را گوش میدادیم.
در آیه ۳ میفرماید: آیا انسان گمان کرده است که ما نمیتوانیم استخوانهای او را جمع کنیم؟ اگر معاد جسمانی نبود، این سخن بیمعنی میشد. در آیه ۴ می فرماید: بله ما قدرت داریم که حتی شیارهای سر انگشتانشان را هم برگردانیم. این آیه بیان میکند در قیامت، حتی تمام جزییات برگردانده میشوند.
اعجاز علمی قرآن
یکی از مطالب علمی قرآن که 14 قرن پیش برای مردم ناشناخته بود اشاره به تفاوت شیارهای انگشت انسانهاست. هیچ دو نفری، شیارهای انگشتشان یکسانی نیست. این شیارها یک امضای منحصر به فرد در معاملات مهم است.
·سوره حج آیه ۷
وَ اَنَّ السَّاعَهَ آتِیَهٌ لا رَیْبَ فِیها وَ اَنَّ اللَّـهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ (۷)
و اینکه قیامت خواهد آمد، هیچ شکی در آن نیست، و اینکه خدا کسانی را که در گورها هستند، برمیانگیزد.
«ساعه» یکی از اسامی قیامت است. آن لحظه معین که قیامت است و قرار است همه از قبرها برخیزیم و در محکمه عدل الهی حاضر بشویم، بدون شک میآید و همه آن صحنه را خواهیم دید.
چه چیزی در قبر است که برانگیخته میشود؟(اَنَّ اللَّـهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُور)
چه چیزی در قبور هست، آیا نفس در قبر است یا جسم؟ نفس را که نمیشود دفن کرد. معروف است وقتی سقراط را محکوم به اعدام کردند، شاگردان اظهار تاثر میکردند و پرسیدند: شما را کجا دفن کنیم؟ جواب داد: من را که پیدا نمیکنید، بدنم را هر جا میخواهید.
منِ من، حقیقت نفسانی است که به عالم برزخ و نفس میرود. در تشییع جنازه میگویند این جنازه فلانی است، فلانی یعنی نفس آن فرد به عبارتی حقیقت وجودی او. بدن فلانی را در قبر میگذارند. همانطور که میگویند لباس فلانی، جنازه فلانی. صیرورت مربوط به حقیقت وجودی فرد و همان حقیقت نفس است. در این که بدن در قیامت با نفس محشور میشود شکی در آن نیست؛ اما واقعیت مال صیرورت نفسانی است. لذا، «مَنْ فِی الْقُبُورِ» همان جسم است که خداوند در قیامت از قبرها بدنها را زنده میکند.
·سوره طه آیه ۵۵
مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعِیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَهً اُخْری (طه ۵۵)
شما را از زمین آفریدیم و در آن بازمیگردانیم، و بار دیگر شما را از آن بیرون میآوریم.
زمانی که شمشیر به فرق مولا امیرالمومنین (ع) فرو آمد، مشتی از خاک کف محراب را برداشتند و ریختند و این آیه را تلاوت فرمودند.
«مِنْها خَلَقْناکُمْ» شما را از خاک آفریدیم . «وَ فِیها نُعِیدُکُمْ» نحوه موجودیتی که دارید و عودتی که دارید، در روی این خاک قرار میگیرید، سپس وجود خاکی شما را به خاک برمیگردانیم. و مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَهً اُخْری و دوباره شما را (قیامت) از خاک بیرون میآوریم. این مضمون در تعابیر شعرا هم آمده است: بدن از خاک است به خاک میرود، نفس از عالم پاک است و به عالم پاک میرود؛ ولی وای از وقتی که نفس عالم پاک، ناپاک شود!
کیفیت معاد از منظر ائمه معصومین(ع)
روایت اول
نقل شده است که از حضرت امام صادق(ع) درباره پوسیدن جسد میت سوال شد حضرت فرمودند:
سُئِلَ عَنِ الْمَیِّتِ یبْلی جَسَدُهُ؟ قالَ: نِعَمْ، حَتّی لا یَبْقَی لَحْمٌ وَلا عِظْمٌ اِلَّا طِینَتَهُ الَّتِی خُلِقَ مِنْها، فَاِنَّها لا تَبْلی ، تَبْقَی فِی الْقَبْرِ مُسْتَدِیرَهً حَتّی یَخْلُقَ مِنْها کَمَا خُلِقَ اَوَّلَ مَرَّهٍ؛ ( بحار الانوار،ج۷، ص ۴۳)
آری [می پوسد]؛ حتّی دیگر گوشتی و استخوانی از او باقی نمی ماند؛ مگر طینت او که از آن طینت، خلق شده است. پس به درستی که طینت او در قبر نمیپوسد تا آنکه دوباره مثل خلقت اولش از همان طینت، خلق [و محشور] شود.
چیستی طینت
طینت، یعنی آن اجزای اصلی مادی وجود انسان. به عنوان مثال، اجزای اصلی وجود مادی بشر در ابتدا نطفه است و بعد تبدیل به علقه و مضغه، عظام یا استخوان و گوشت می شود و بعد نوزاد و کودک و نوجوان و به همینترتیب، اما اصل موجودیت این انسان همان نطفه است. به عنوان مثال یک درخت گردو که وزن خیلی زیادی دارد، طینت اولیه آن، همان مغز کوچکی است که داخل گردو است که با تغذیه از آب و خاک و هوا، رشد کرده است. برای اینکه دوباره آن گردو درخت شود، داشتن همان مغز گردو با شرایط مناسب کفایت میکند.
در علم شیمی گفته میشود یک سیگار که کشیده میشود، از بین نمیرود؛ بلکه تغییر حالت میدهد. اگر امکانش باشد که اجزاء حاصله جمعآوری بشوند، برابر میشود با همان سیگار اولیه. به عبارت دیگر، کمیت ماده در عالم ثابت است.
امام صادق فرمودند که آن طینت پوسیده نمیشود و در قبر میماند. خداوند از آن طینت باقی مانده، موجودیت جسمانی شما را دوباره میآفریند، همان طور که قبلا آفریده بود. این روایت مُسْتَدِیرَهً شبهه آکل و ماکول را هم جواب می دهد.
روایت دوم
امام سجاد (ع) فرمودند:
فتنبت اجساد الخلائق کما ینبت البقل فتتدانی اجزاوهم التی صارت ترابا بعضها إلی بعض بقدره العزیز الحمید.(لعالی الاخبار ج۵ ص۶۰)
اجساد میرویند (رشد میکنند) همان گونه که سبزیجات و گیاهان سبز میشوند و اجزایشان که خاک و تراب شده بودند و بعضی با بعضی دیگر پراکنده شده بودند، به قدرت پروردگار عزیزی که شکستناپذیر است، باهم جمع میشوند.
همانگونه که دانه در زمستان، در زمین مخفی میشود و در بهار سر از خاک در میآورد، موجودیت آن گیاه را نشان میدهد که با شرایط مناسب رشد میکند؛ طینت اولیه انسانها هم در طبیعت، چه در خاک چه در دل نهنگ و پلنگ، همین گونه است. وقتی روح در عالم قیامت (یوم البعث) شرایط رشد طینت را فراهم میکند مثل آب بهاری، زمینه را در او ایجاد میکند. جالب است که نفس هم طینت اصلی خودش را می شناسد.
مولانا در دفتر چهارم تشبیه قشنگی دارد:
باز آید جان هریک در بدن |
همچو وقت صبح هوش آید به تن |
همان طور که این بدنی که وقت خواب، هوش و توجه ندارد، موقع بیداری به هوش میآید.
جان تن خود را شناسد وقت روز |
در خراب خود در آید چون کنوز |
وقت خواب، نفس از بدن خارج میشود و وقت بیداری به همان بدن اصلی خود برمیگردد. گرچه این بدن برای گنج بدن، شبیه به خرابه است اما چون قرار است که آنجا باشد، درون همان بدن قرار میگیرد.
جسم خود بشناسد و در وی رود |
جان زرگر سوی درزی کی رود |
جان عالِم سوی عالِم میرود |
روح ظالم سوی ظالم میرود |
که شناسا کردشان علم اله |
چونک بره و میش وقت صبحگاه |
بره و میش وقتی صبح از خواب بیدار میشوند، مادر خود را میشناسند. چه کسی این قدرت را به آنها داد؟
پای کفش خود شناسد در ظلم |
چون نداند جان تن خود ای صنم |
حتی پایی که مقداری با کفش انس پیدا کرده است در تاریکی هم آن را می شناسد، آن وقت جان نمیتواند تن خود را پیدا کند؟
صبح حشر کوچکست ای مستجیر |
حشر اکبر را قیاس از وی بگیر |
این حالتی که در صبح، نفس برمی گردد شبیه یک معاد کوچک است. از این معاد کوچک، معاد بزرگ را در نظر بگیرید
روایت سوم
امام سجاد (ع) فرمودند: لَوْ دُفِنَ فِی قَبْرٍ وَاحِدٍ اَلْفَ مَیِّتٍ وَ صَارَتْ لُحُومُهُمْ وَ اَجْسَادُهُمْ وَ عِظَامُهُمُ النَّخِرَهُ کُلُّهَا تُرَاباً مُخْتَلِطَهً بَعْضُهَا فِی بَعْضٍ لَمْ یَخْتَلِطْ تُرَابُ مَیِّتٍ بِمَیِّتٍ آخَر (لعالی الاخبار ج ۵ ص ۶۰)
اگر هزارتا مرده را در یک قبر دفن کنیم، گوشت بدنهایشان و باقی اجزای اجسادشان، در خاک با هم قاطی بشود، خاک بدن یک میت با خاک بدن میت دیگر قاطی نمیشود.
دسته بندی افراد در خصوص لزوم توجیه عقلی روایات
- یک دسته گرایش و علاقهای به بررسی عقلی ندارند.
2-دسته دیگر معتقدند بحث عقلی لازم است؛ زیرا با دریافت عقلی، مفاهیم روایات در جان انسان بیشتر اثر میگذارد. همانند قرآن برای تدبر بیشتر، درایت در روایت لازم است. از امیرالمومنین(ع) در جلد اول بحارالانوار نقل شده است: روایه الروایه للسفهاء و درایه الروایه للحکماء؛ روایت را فقط روایت کردن که کار سختی نیست، درایت کردن، شکافتن و بحث کردن یک روایت است که کار حکیمان است و کوشش و تلاش میطلبد.
روایت چهارم
امام صادق (ع) فرمودند: فإذا قَبضَهُ اللّه ُ عزّوجلّ صَیّرَ تلکَ الرُّوحَ فی قالَبٍ کقالَبِهِ فی الدُّنیا ، فیَاکُلونَ و یَشْرَبونَ ، فإذا قَدِمَ علَیهِمُ القادِمُ عَرَفوهُ بتِلکَ الصُّورهِ الّتی کانتْ فی الدُّنیا. (کافی ج۳ ص ۲۴۵)
چون خداوند عزّ و جلّ جان مومن را بستاند، روحش را به کالبدی همچون کالبد وی در دنیا میبرد، میخورند و میآشامند و هرگاه کسی بر ایشان وارد شود او را با همان چهره ای که در دنیا داشته، میشناسند.
قالب در برزخ شبیه قالب در همین دنیا است و لذا در روایت هم آمده است که وقتی کسی از این دنیا میرود، در عالم برزخ افراد همدیگر را میشناسند حتی میپرسد فلانی چه شد؟ ارواحی که در برزخ در بهشت برزخی قرار دارند به او میگویند که هلاک شد، یعنی به جهنم برزخی رفته است.
مرحوم علامه مجلسی در بحار ج۶ ص ۲۱۷ به این روایات که می رسد یک عبارت دارد تحت این عنوان که: ثم تتعلق الروح بالاجساد المثالیه، اللطیفه الشبیهه باجسام الجن و الملائکه
بعد از این که روح از بدن جدا شد به اجساد و بدنهای مثالی تعلق میگیرد که بسیار لطیف و شبیه به اجسام ملائکه است لازم است به این نکته توجه شود که بدن جن، مثالی نیست و ماده آتشین است و اینجا نباید در کنار ملائکه که بدن مثالی دارند، قرار می گرفت اما با مسامحه میتوان پذیرفت.
جمعبندی
کیفیت معاد در نظر معادباوران به سه دسته تقسیم میشود:
1-فقط روحانی |
2-فقط جسمانی |
3-هم روحانی و هم جسمانی |
از نظر آیات قرآن کریم، جای هیچ تردیدی نیست که معاد علاوه بر نفسانی و روحانی بودن، جسمانی هم هست. روایات معصومین(ع) نیز تصریح میدارد در قیامت بدن زنده میشود و با نفس همراه میگردد و در پیشگاه خداوند حاضر میشود و اجزاء همین بدن، (چشم، گوش و...) شهادت میدهند.
مناسبت هفته: ولادت امام حسین (ع)
مرحوم قاضی نورالله شوشتری در کتاب احقاق الحق، ج ۱۱ ، ص ۶۲۸ شعری از امام حسین (ع) نقل میکند:
یا مَنْ بِدُنْیَاهُ اشْتَغَلْ قَدْ غَرَّهُ طُولُ الْاَمَلِ
الْمَوْتُ یَاْتِی بَغْتَهً وَ الْقَبْرُ صُنْدُوقُ الْعَمَلِ
ای کسی که در دنیا مشغولی، آرزوهای دور و دراز دنیایی تو را فریب می دهد. مرگ یک دفعه به سراغ آدم میآید. قبر صندوقی است که اعمالت را حساب میکنند. (قبر در اینجا به عنوان دروازه عالم آخرت به کار رفته است.)
ارزش بحث معاد باید ما را به اینجا هدایت کند که دقت کنیم که در دنیا مشغول چه کاری هستیم.
نقل شده امام حسین (ع) از جایی رد میشدند که مردهای را دفن میکردند، فرمودند: یَا ابْنَ آدَمَ اذْکُرْ مَصْرَعَکَ وَ فِی قَبْرِکَ مَضْجَعَکَ وَ مَوْقِفَکَ بَیْنَ یَدَیِ الله تَشْهَدُ جَوَارِحُکَ عَلَیْکَ (ارشاد القلوب دیلمی ج۱ ص ۲۹)
ای فرزند آدم! بیاد آر آن جا را که روزگار تو را به زمین زند و در گور تو خوابگاه تو است. و یاد کن آن روزی را که در پیشگاه پروردگار قرار گیری؛ اعضای تو بر ضررت گواهی دهند؛
ای انسان قرار است بمیری و اگر باور داری که مردن برابر با تمام شدن نیست، آغاز ورود به حیات واقعی و عالم واقعی است. پس چه میکنی؟
صبح روز عاشورا امام حسین (ع)، بعد از نماز صبح خطبهای خواندند و در آن خطبه راجع به مرگ فرمودند:
صَبرا بَنی الکِرامِ! فما المَوتُ إلاّ قَنطَرَهٌ تَعبُرُ بِکُم عَنِ البُوسِ و الضَّرّاءِ إلَی الجِنانِ الواسِعَهِ و النَّعیمِ الدّائمَهِ ، فایُّکُم یَکرَهُ ان یَنتَقِلَ مِن سِجنٍ إلی قَصرٍ ؟ !
صبر داشته باشید که مرگ نیست مگر یک پل. این طرف پل، دروغ و کلک و بدی و بیانصافی و بیعدالتی در این دنیا است، و مرگ شما را از اینها عبور میدهد به سوی جایی که نعمتهای دائمی در آنجا است.
عمل ایشان هم در گودال قتلهگاه مهر تایید بر این فرمایشات داشت.
پس نماز عصر را بگذاشت شاه |
خود فرادی در میان قتلهگاه |
آن نماز عشق کز خونش وضوست |
عاشق و معشوق آنجا روبهروست |
در آن حال در گودال قتلگاه، در زیر چکمه شمر نفرمودند: ای وای دارم از دنیا می روم، بلکه فرمودند: الهی رضاً برضائک تسلیماً لقضائک لامعبود سواک و با این نگرش بر مبنای فهم از مرگ، با تمام وجود آماده پرواز به ملکوت اعلی بودند.
انشاءالله با عشق امام حسین (ع)، حسینی شویم و حسینی زندگی کنیم.
منبع: سخنرانی دکتر اسدی گرمارودی، جلسه بیست و ششم معاد برهانی در آیات قرآنی
به کوشش خانم ربوبی و رحمان نژاد