جلسه چهلم

تعداد بازدید:۶۴۰

بسم الله الرحمن الرحیم

معاد برهانی در آیات قرآنی جلسه چهلم

پاسخ به برخی از سوالات

1-افرادی که حضرت رسول (ص) در شب معراج در بهشت و جهنم مشاهده فرمودند، که کیفیت آن در احادیث معراج آمده است، آیا از امت پیامبر(ص) و از نسل حضرت آدم بودند یا خیر؟ و آیا خبری از انسانها از غیر فرزندان حضرت آدم به ما رسیده است یا نه؟ و اگر رسیده، آیا کیفیت معاد آنها واقع شده است یا خیر؟ آیا مشاهده حضرت در معراج، مشاهده ملکی یا صورت عینی بندگان در عذاب و نعیم بوده یا مشاهده ملکوتی پیش از وقوع؟

لازم است این سوال در چند بخش پاسخ داده شود:

  1. افرادی را که پیامبر (ص) مشاهده کردند از امت بودند. پیامبر به مناسبت تفسیر آیه‌ای از آیات قرآن راجع به سرنوشت امت خودشان که در قیامت چگونه خواهند شد، بیاناتی فرموده‌اند و در روایات  هم بسیار آمده است.
  2.  مشاهده پیامبر(ص) هم ملکوتی و هم ملکی بوده است، در ادامه بحث خواهد شد واقعیتی که قرار بوده آنجا رخ بدهد، بهشت و جهنم که گفته می شود «تحقق دارد»،  با این موضوع جنبه ملکی به چه معناست؟ اما برای انسانهایی که هنوز به آنجا نرفته‌اند، قطعاً این موضوع ملکوتی می‌شود.
  3.  درباره آغاز معاد انسانهای قبل از آدم دو پاسخ وجود دارد:

الف) فرض کنیم ما چیزی ندانیم، به ما چه ربطی دارد؟! ما در رابطه با خودمان باید الان مطالعه کنیم و تکلیفمان را بدانیم. ب) طبق شواهد و قراین باید معادشان شروع شده باشد، چون انسانها مراحل مختلفی دارند. اما اطلاعاتی دقیقی ما نداریم و لزومی هم ندارد.

سوالات این چنینی که آیا امام زمان (ع) ازدواج کرده‌اند؟ چند تا همسر دارند؟ آیا همسرانشان زنده‌اند یا مرده؟ چندتا بچه دارند؟ جواب این سوالها چه ربطی به ما دارد؟ باید به فهم سوالات مهم و مورد نیاز که در زندگی ما اثر دارند بپردازیم. این قبیل سوالات روی زندگی ما اثری ندارند و پرسیدنشان بی‌مورد است.

 

2-آیا حدیثی در رابطه با نبوت حضرت رسول (ص) قبل از این دوره هزار و چهارصد و اندی سال پیش در میان مردم حجاز وجود دارد و اگر بله چطور تفسیر می‌شود که تناسخ لازم نیاید؟

در دوره ما که از حضرت آدم ابوالبشر شروع شده و پنج پیغمبر اولوالعزم داشته‌ایم و آخرینشان که مقام خاتمیت برای پیغمبر اسلام (ص) است، بعد از ظهور امام زمان (ع)، قیامت برپا می‌شود و این دوره زندگی بشر تمام می‌شود؛ ولی از امیرالمومنین (ع) و امام باقر (ع) روایت داریم که قبل از حضرت آدم (ع)، آدمهایی بودند. شخصی پرسید: قبل از آدم که بود، فرمودند: آدم، دوباره پرسید: قبل از او که بود؟ فرمودند: آدم. فرمودند: هرچه بپرسی باز هم می‌گویم آدم. شما خیال می‌کنید که خدا فقط ما را آفریده است؟ به تعبیر قدیمیها، خدا کهنه خداست. خدا همیشه مخلوق دارد. دوره‌های مختلف بوده است و ما یکی از آن دوره‌ها هستیم. سوالاتی از این قبیل که آیا بعد از قیامت که معاد ما آغاز می‌شود، خدا باز مخلوقی به اسم انسان می‌آفریند، آیا پیغمبر و امام آنها، پیغمبر اسلام و چهارده معصومند؟ این هم از آن گونه مسائلی هست که برخی می‌گویند نمی‌دانیم و لزومی هم ندارد که بدانیم. برخی هم با بحثهای عرفانی و حکمی ثابت می‌کنند که همین‌ها هستند. در این صورت که اگر همین افراد باشند، تناسخ لازم نمی‌آید چون در تناسخ روح به بدن فرد دیگری می‌رود. این موضوع نه صعودی است و نه نزولی و با بدن خودشان هم هست، ربطی به تناسخ ندارد. (درباره تناسخ نزولی و تناسخ صعودی قبلا توضیح دادیم)

 

3-آیا در غیر از کره زمین در جای دیگر موجودات مختاری وجود داشته اند،  آیا هدایت تشریعی برای آنان وجود داشته است؟

ما چه می‌دانیم. اگر کرات دیگر رفتیم و دیدیم، بعد در موردشان نظر می‌دهیم. خدا و ائمه هم در این رابطه چیزی به صراحت به ما نگفته‌اند. دلیل عقلی برای رد و اثباتش هم نداریم. ما فعلا با خودمان کار داریم که با 124 هزار پیامبر و عوامل ارشادی چه باید بکنیم.

 

4-این که در صور دمیده می‌شود، صور اولی که جناب اسرافیل می‌دمد و خودش هم می‌میرد، صور دوم را که می‌دمد؟

همان خدایی که همه را زنده می‌کند، اول اسرافیل را زنده می‌کند و به او می‌گوید: بدم! اینها که مشکلی برای ما ایجاد نمی‌کند.

 

5-آیا در عالم برزخ، افرادی که رتبه پایین دارند دچار صعق می‌شوند یا همه؟

قرآن می‌فرماید إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ، بقیه همه دچار صعق می‌شوند. در مورد إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ هم گفته شد که آن افراد برجسته و کسانی که تالی‌تلو معصومین هستند.

 

چکیده جلسه پیشین

1-در قرآن کریم، طبق آیه شریفه ۶۸ سوره زمر بعد از نفخ صور اول (توسط اسرافیل با استفاده از روایات) همه دچار صعق می‌شوند إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ که گفته شد. در نفخ صور دوم برزخ تمام می‌شود و قیامت آغاز می‌گردد. ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ اُخْرَی که این اخری یعنی نفخ صور دوم که به وسیله اسرافیل دمیده می‌شود پس از آن فَإِذَا هُمْ قِیَامٌ یَنْظُرُونَ که این لحظه قیام است که همه آنجا آماده و در محکمه عدل الهی ایستاده‌اند.

2-با نگاه به آیات بررسی شد که زمین قیامت غیر از زمین دنیاست، این آسمان، این ستارگان، این خورشید و این مهتاب و حتی این اقتضای ماده و جسمانیت همه تغییرپذیر است و به شکل دیگری تبدیل می‌شوند؛ زیرا حیات دنیوی، جوانی و پیری و فرسودگی و بیماری و مرگ دارد و اقتضای آن همین زمین و با این خصوصیات است ولی در ارض قیامتی، به اقتضای موجوداتی که در آن قرار می گیرد چه موجودات بهشتی و چه موجودات جهنمی آن ابدیت مطرح است. (خلود بهشتی و جهنمی بحث خواهد شد.) دیگر در بهشت، پیر شدن، فرسودگی و بیماری و درد و رنج معنا ندارد. خوردن هست و دفع نیست، تولید مثل نیست. پس ارض قیامتی و عالم ملک قیامتی باید به اقتضای حیات ابدی آنجا باشد.

 

تفاوت ملکوت آخرت با ملکوت دنیا

تفاوت در این است که در دنیا اغلب ملکوت پنهان‌تر است و ملک آشکارتر. برای کسانی که چشم برزخی آنها باز است ملکوت آشکارتر است؛‌ اما برای 99 درصد ملکوت پنهان و ملک آشکار است. وقتی یک فردی را می‌بینیم ملک او (این جسم، لباس و قیافه) را می‌بینیم ولی اگر چشم برزخی و ملکوت‌بین باز باشد، ملکوت او را می‌بینیم که آیا باطن فرد با این ظاهری که ادعا می‌کند منطبق است یا خیر. هیچ وقت زمین خدا خالی نمی‌شود از کسانی که قدرت دیدن ملکوت هستی را دارند. این مسئله بسیار مهم است تا حدی که پیغمبر (ص) فرمودند: رب ارِنَا الاشیَاءَ کَمَا هِیَ. یعنی خدایا آن ملکوت هستی را می خواهیم ببینیم. پس همواره کسانی هستند که ملکوت را می‌بینند. اما در عالم، ملکوت پنهان است و ملک آشکار.  یکی از مشکلات ما انسانها این است که در ملک غرق می شویم و ملکوت را فراموش می‌کنیم.

 این موضوع در عالم قیامت تغییر می‌کند، ملکوت آشکار می‌شود. دقت کنید که ملک هم هست ملک عالم ظهور است اما ملکوت، چنان آشکار می‌گردد که جلوه‌ای برای ملک نمی‌ماند. یوم تبلی السرائر است.

 

ادامه بررسی «وَاَشْرَقَتِ الْاَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا»

این ارض یعنی ارض قیامتی. در ارض زمین، نورانیت آن با خورشید است. چون عالم ملک است، نور هم نور ملکی است و نورانیت با خورشید است. ولی وقتی که نور رب است یعنی، زمین قیامت و عرصه محشر و عالم آخرت به نور رب روشن است. العالم، العارف یا العابد یَنْظُرُ بِنُورِ الله. این یَنْظُرُ بِنُورِ الله یعنی اگر ما با چشم سرمان در این نور اتاق چیزی را می بینیم، وقتی نور نباشد دیگر آنها دیده نمی‌شوند، به عبارت دیگر آنچه که باعث فعال شدن بینایی ما در اتاق می‌شود، نور اتاق است؛ نور الهی برای دیدن ملکوت است. ملک که با چراغ و خورشید هم قابل رویت است، آن کس که عابد و عارف و عالم می‌شود با نورانیتی که خدا برایش فراهم می‌کند می‌تواند به ملکوت عالم بنگرد. ملکوت را با نور رب می‌بینند. او می‌تواند حقایق را با نورانیتی که پروردگار برایش ایجاد می‌کند مشاهده نماید. با این شواهد و شواهد دیگر از آیات، وَاَشْرَقَتِ الْاَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا یعنی در قیامت عرصه ملکوت آشکار است حتی برای کافر منافق. برای مومن آشکار است به جهت تعالی و ارزشی که برایش مطرح است و برای کافر و منافق آشکار است به جهت حسرت و ندامت و اینکه وای چه خبر بود!

 

شاهدی از قرآن

سوره مبارکه حدید آیه ۱۲ می‌فرماید: یَوْمَ تَرَی الْمُوْمِنِینَ وَالْمُوْمِنَاتِ یَسْعَی نُورُهُمْ بَیْنَ اَیْدِیهِمْ وَبِاَیْمَانِهِمْ بُشْرَاکُمُ الْیَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْاَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا  ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ

یَوْمَ یعنی روز قیامت، تَرَی خطاب به پیغمبر اسلام (ص) است از باب مخاطب ارزنده ولی شامل حال بقیه هم می‌شود. آن روزی که می‌بینیم مومنین ومومنات را یَسْعَی نُورُهُمْ بَیْنَ اَیْدِیهِمْ وَبِاَیْمَانِهِمْ حرکت می‌کند نور پیش رویشان و جنبه راستشان. این نور چیست که حرکت می کند؟ بُشْرَاکُمُ الْیَوْمَ بشارتی است برای شما در آن روز، جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْاَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا این جنات را که در قرآن زیاد به کار رفته است بعد بحث می‌کنیم که به چه معناست. جنات، جمع جنت است به معنی باغ‌ها. من تحت الانهار یعنی باغهایی که در زیر درختها، نهرها جاریست. آیا همین ظاهر مورد نظر است؟ یا با شواهد و قرائن این هم بحث باطنی و ملکوتی دارد؟ بُشْرَاکُمُ الْیَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْاَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا  ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ این فوز عظیم، رستگاری ارزنده و بشارت جناتی که چنین و چنان است، روزی است که می‌بینید مومنین و مومنات یک همچون نوری دارند که این نور حرکت می‌کند و اینها با این نور پیش می‌روند و به جایی می‌رسند. می‌دانیم که وَاَشْرَقَتِ الْاَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا این نورانیت، نور الهی است، همانطور که در عالم ملک اگر کسی به درجات عالیات ایمان نائل شد، ینظر بنور الله. این نور، نور الهی است که مومن اینجا برخوردار است. 

در آیه ۱۳ می فرماید: یَوْمَ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ قِیلَ ارْجِعُوا وَرَاءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَیْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَهُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ

حال منافقین، چه مرد و چه زن، کسانی که مومن نبودند و این راه را خوب طی نکردند، در صحنه قیامت به آن دسته‌ای که ایمان آورده‌اند و نورانیت دارند، می‌گویند: یک نگاه و توجهی هم به ما بکنید که از نور شما به ما هم چیزی برسد. یعنی از خودشان چیزی ندارند.

تمثیل مادیش اینگونه می‌شود، فرض کنید در سرزمین تاریک در حال حرکتیم، کسی با چراغ قوه باشد و با نور آن به راحتی حرکت کند، برای این که ما هم بتوانیم راه را از چاه تشخیص بدهیم و سقوط نکنیم سعی می‌کنیم از چراغ او استفاده کنیم. اینکه در آیه ۱۳ می‌فرماید مومنین در قیامت از این نور برخوردارند. (گفته شد قیامت روزی است که روشنایی آن به نورانیت الهی است که نورانیت آن نورانیت عالم ملکوت و روشنگری تمام حقایق است. البته در روایات آمده است که این نور برای همه در یک سطح نیست، به اندازه درجه ایمان هر کسی نورانیت دارد. از همه نورانی‌تر نور فاطمه (س) است که چهارده معصوم نور واحد هستند اما خداوند مخصوصا می‌خواهد در صحنه قیامت نورانیت حضرت زهرا (س) را به رخ بکشد، همان گونه که در ابتدای خلقت به آدم ابوالبشر در عرش الهی آن نورانیت را نشان داد، کما اینکه در شب معراج پیغمبر (ص) این نورانیت را از مجسمه نورانی علی (ع) در عرش الهی دید.

منافقین چون این نور را ندارند، به مومنین می‌گویند که به ما هم توجه کنید و بگذارید که ما هم از نورانیت شما استفاده کنیم. قِیلَ ارْجِعُوا وَرَاءَکُمْ به اینها گفته می‌شود که بر گردید پشت سرتان و از آنجا درخواست نور کنید. منظور از این وَرَاءَکُمْ عالم دنیاست. یعنی این نور را باید از دنیا می‌آوردید. چه نوری را می شود از این دنیا برد که در آنجا بشارت برای بهشت باشد و منافقین از آن برخوردار نباشند؟ این نور قطعا نور خورشیدی نیست چرا که ارض قیامتی با ارض دنیایی فرق می‌کند و نور قیامتی با نور دنیایی متفاوت است. این موضوع به این معنی است که نحوه ایمان و عمل شما، یا به تعبیر دیگر غلبه ملکوت شما بر ملک شما، چرا که ملکوت یعنی عالم نورانیت و ملک یعنی عالم ظلمت. در آیه الکرسی می ‌خوانیم که اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ (بقره-۲۵۷). اگر می‌خواستید از عالم ماده و عالم ظلمت خارج بشوید و وارد عالم نور بشوید، باید ولایت الهی را می‌پذیرفتید. آن وقت ولایت الهی هم با اعمال اولیای به حق در این عالم صورت می‌پذیرفت. اینها را باید برگردید و ببینید که در دنیا چه کار کرده‌اید. یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ اُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ اُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَاُولَئِکَ یَقْرَءُونَ کِتَابَهُمْ وَلَا یُظْلَمُونَ فَتِیلًا (اسراء -۷۱). آنجا متوجه می‌شویم که باور به علی (ع) و حسین (ع) و حضرت زهرا (س) چه بوده است. برگردید از آنجا نور را درخواست کردید کاری کرده اید که با خود نور بیاورید. فَضُرِبَ بَیْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَهُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ. حالا دیگر بین این دو گروه یک دیوار کشیده می‌شود و از هم جدا می‌شوند. دیگر مثل دنیا نیست که سلمان فارسی با خائن و منافق درجه یک صدر اسلام در یک صف با هم می‌نشستند. اما در جلسات قبل با هم بحث کردیم که یکی از اسامی قیامت یوم الفصل است، یعنی فاصله می‌اندازند.

قبل از این فاصله انداختن، فرصتی هست تا گروه منافقین ببینند آن نورانیت مومنین را که از غلبه ملکوتشان بر ملکشان حاصل شده است. بعد یک حصاری بین آنها کشیده می‌شود و دری دارد که مومنین می‌توانند طرف دیگر را ببینند ولی منافقین نمی‌توانند. لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَهُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ آن طرف دیوار رحمت است و این طرف ظاهرش که از ناحیه خودشان است، عذاب است.

پس متوجه شدیم که وقتی فردای قیامت می‌شود، مومنین به اندازه ایمانشان از آن نور (وَاَشْرَقَتِ الْاَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا) برخوردارند. در روایات آمده است. در درجه بالا نور معصومین(ع) است و بعد از آن نور اولیای الهی. در درجات پایین‌تر نور نماز شب.  یک بنده خدایی یک شب نماز شب خوانده بود و صبح از همه سوال می‌کرد که آیا نور را می‌بینند؟

 

شاهدی دیگر از قرآن

در سوره مبارکه نباء که ابتدای آن می فرماید: عَمَّ یَتَسَاءَلُونَ﴿۱﴾عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ این نبا عظیم یعنی قیامت، که خبری بزرگ است. در آیات ۱۸، ۱۹ و ۲۰ از این سوره آمده است:

 

یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَاْتُونَ اَفْوَاجًا (نبا -۱۸)

یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ یعنی آن روزی که در صور دمیده می‌شود، با توجه به بحثهایی که تاکنون کردیم یعنی صور دوم که قیامت برپا می‌شود، فَتَاْتُونَ اَفْوَاجًا ، فوج فوج یا گروه گروه در صحنه قیامت آماده می‌شوند که در محضر عدل الهی قرار بگیرند.

 

وَفُتِحَتِ السَّمَاءُ فَکَانَتْ اَبْوَابًا (نبا - ۱۹)

«فُتِحَتِ السَّمَاءُ» یعنی آسمان گشوده می گردد و فَکَانَتْ اَبْوَابًا یعنی بابهایی در آن قرار می‌گیرد، این آسمان دنیا که نیست، این آسمان گشوده می‌شود و درهایی به آن باز می‌شود یعنی چی؟ در آیاتی که در مورد آسمان و زمین این دنیا صحبت است، بسیاری از مفسرین به این نکات دقت کرده‌اند که گاهی با قرینه منظور از آسمان، همین آسمان بالای سر ما و منظور از زمین همین زمین زیر پایمان است ولی گاهی با قرینه منظور از ارض، عالم ملک است و منظور از سماء، عالم ملکوت است. اینکه هنگام دعا دست به آسمان می‌بریم به این منظور نیست که خدا در جو است، بلکه یعنی عالم بالا(عالم ارزشها، عالم ملکوت). برخی از مفسرین من جمله علامه طباطبایی به این نکته پرداخته‌اند، ایشان می‌گویند: وَفُتِحَتِ السَّمَاءُ یعنی ملکوت گشوده و آشکار می‌شود. در دنیا ملکوت مخفی است، درهای به سوی ملکوت بسته است، مگر برای آن کسانی که می گویند:

آن قدر در می‌زنم این خانه را                       تا ببینم روی صاحب خانه را

این افراد، می‌ایستند و در نمی‌روند. از کسانی نیستند که چهار شب نماز شب می خوانند و بعد چون حاجت نگرفته‌اند، قهر می‌کنند، یا اگر دوتا کار خیر بکنند و نتیجه نگیرند، بعد به کلی ببرند. برای رسیدن به ملکوت در این عالم می‌گویند که خدایا جان به لب رسید تا جام به لب رسید. باید کوشید:

و اندر این ره می‌خروش و می‌خراش

      تا دم مردن دمی ساکن مباش

 

به خصوص با خود درافتادن. تا این انانیت را نکوبم و من را زیر پا له نکنم و نفس را رام نکنم، چه ملکوتی انتظار دارم؟ زمانی انسان را به ملکوت راه می‌دهند که ملکوتی بشویم. بابها از نظر ظاهری بسته است، اما آنها که پشت در رفته‌اند، برنمی‌گردند، ناله می‌زنند، سوز دل و توجه دارند. اما در عالم قیامت، نه یک در بلکه درهای عالم ملکوت برای همه آشکار و باز است و همه متوجه می شوند که ملکوت چه بود، چه ملکوت آدمهای بد چه آدمهای خوب و نیک.

در آیه بعد می‌فرماید: وَسُیِّرَتِ الْجِبَالُ فَکَانَتْ سَرَابًا (نبا-۲۰)

وَسُیِّرَتِ الْجِبَالُ یعنی کوهها به حرکت در می‌آیند، فَکَانَتْ سَرَابًا به صورت یک سراب جلوه می‌کند. این عبارت به چه معنی است؟ اگر به همین حرکت ظاهر بگیریم و فرض کنیم که در قیامت کوهها راه می‌روند،  در آیات و روایات دیدیم که کوهها در قیامت به این صورت نیستند و عوض می‌شوند. پس این حرکت یعنی چه؟ جبال نشان از مرتفع و عظیم است، جبل یعنی نشان از بزرگی و عظمت است. مثلا می‌گوییم که فلانی کوه علم است یا کوه تقواست. عظمت را کوه می‌گوییم. اینجا می گوید چون ملکوت رو می‌شود، همه این عظمت‌هایی که در این عالم به نظر شما می‌آمد در آنجا مثل سرابی بیش نیست. ای وای! آدم که در این عالم این همه به دنبال مقام دویده است، در قیامت چون با نور رب روشن شده است، می‌بیند که چه بیهود دویده است. یک عمر در زمین دیگران خانه ‌کرده است.

در زمین دیگران خانه مکن 

            کار خود کن، کار بیگانه مکن

کیست بیگانه، تن خاکی تو

            وز برای اوست، جانسایی تو

تا تو تن را چرب و شیرین می‌دهی

           گوهر جان را نیابی فربهی

 

 

 

این امور برای من در این عالم جلوه نمی‌کند، چون ملکوت را نمی‌بینم. اما در قیامت چنان حقایق روشن می‌شوند و رو می‌شوند که حقیقت این مواردی که برای من عظمت داشت، مثل یک سرابی بیش نبود  که این آیه  به غیر از معنای ظاهری می‌تواند به این معنی باشد.

 

شاهد سوم از قرآن

سوره اسراء آیه ۷۲

در آیه ۷۱ می‌فرماید یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ اُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ  فَمَنْ اُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَاُولَئِکَ یَقْرَءُونَ کِتَابَهُمْ وَلَا یُظْلَمُونَ فَتِیلًا (اسراء -۷۱). قیامت روزی است که هر گروهی به پیشوایشان خوانده می‌شود. در دنیا به دنبال چه کسانی بودی و با چه کسانی حرکت کردی و زیر علم کی سینه زدی؟ و بعد در آیه ۷۲ می‌فرماید وَمَنْ کَانَ فِی هَذِهِ اَعْمَی فَهُوَ فِی الْآخِرَهِ اَعْمَی وَاَضَلُّ سَبِیلًا (اسراء -۷۲).

آنجا قرار است جنبه ملکوت رو شود نه اینکه ملک نباشد ولی مثل دنیا که ملک آشکار است و ملکوت پنهان، آنجا روشن تر از ملک، ملکوت آشکار است. اگر اینجا منظور ملک باشد و اعمی را به معنی ملکی بگیریم یعنی کوری چشم سر. آیا به این معنی است که کسی که در این دنیا چشم سرش کور است، در قیامت هم چشمش کور است، آیا فرد مومن و متدین که در دنیا کور بوده آیا در قیامت هم کور خواهد بود؟

 

حکایت ابابصیر و امام صادق(ع)

ابابصیر از اصحاب ارزنده امام صادق (ع) و نابینا بود. عظمت او از این قضیه معلوم می‌شود. یک روز به خدمت امام صادق(ع) رسید و دلش از شماتت مردم گرفته بود. امام (ع) فرمود: گرفته‌ای؟ عرض کرد: شما می‌دانید که راضیم به رضای خدا و همه چیز را تحمل می‌کنم؛ ولی این مخالفین شما، من را شماتت می‌کنند و دل من را به درد آورده‌اند. می‌گویند شما که می‌گویید امامتان ولایت تکوینی دارند، پس چرا شما را شفا نمی‌دهد؟ امام دستی به چشم او کشیدند و چشمش بینا شد، فرمودند: می‌خواهی در این حالت باشی؟ عرض کرد: شما چی صلاح می‌دانید؟ حضرت فرمودند: مقاماتی در آخرت داری که با تقوا و تحمل نابینایی آن مقامات را در می‌یابی ولی اگر این بصارت دنیوی را می‌خواهی، آن مقامات برایت نیست. عرض کرد: نه آقا، نمی‌خواهم.

بزرگان حساب شده گفته‌اند که الهی خدا یک در دنیا و صد در آخرت به ما بدهد. آنجا جاودانگی است و ما نیاز داریم، اینجا که با همه کم و زیادش، گذراست.

اگر صد سال مانی ور یکی روز                     بباید رفت زین کاخ دل افروز

حال بر طبق ای آیه، آیا این ابابصیر که چشمش نابیناست، در قیامت هم نابینا خواهد بود؟ از خود قرآن شاهد می‌آوریم که این اعمی ملکوتی است. یعنی انسانی که چشمش دلش باز نیست و حقایق ملکوتی را نمی‌بیند، او نابینای واقعی است و در قیامت هم حق، خدا، پیغمبر، امام و هدایت را نمی‌بیند و کور محشور می‌شود و از همه آن حقایق محروم است.

شاهدی که از خود قرآن در این زمینه داریم در سوره مبارکه حج آیه ۴۶ است. آنجا می فرماید:

اَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْاَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا اَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَی الْاَبْصَارُ وَلَکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ

 اَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْاَرْضِ ، آیا سیر نمی‌کنی در این زمین؟ زمین یعنی همین دنیا است. فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا مگر برای شما دل نیست، عقل نیست که بوسیله این عقل در امور تعقل کنید ، اَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا و گوشهایی که بوسیله آن گوشها بشنوید فَإِنَّهَا لَا تَعْمَی الْاَبْصَارُ وَلَکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ چرا اینها نمی‌شنوند و تعقل نمی‌کنند؟ می‌فرماید این جور نیست که اینها کور ظاهری باشند، اینها کور دلی و قلبی هستند. پس کسی که در این عالم کور است، در آنجا کور محشور می‌شود، یعنی کسی که عقلش را به کار نمی‌اندازد که عالم فقط ملک نیست و اگر ملکوت نباشد که ملک اصلا معنا پیدا نمی کند.

 

سوره مبارکه طه آیات 126-124

وَمَنْ اَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ اَعْمَی (طه-۱۲۴)

پس چه کسی در قیامت اعمی است؟ کسی که از ذکر خدا و یاد خدا در این عالم روی برمی‌تابد. پس این کوری، کوری ملکی نیست و کوری ملکوتی است. آنجا ملکوت آشکار می‌شود.

قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی اَعْمَی وَقَدْ کُنْتُ بَصِیرًا (طه-۱۲۵)

اینها آنجا می‌گویند که خدایا ما در دنیا چشم داشتیم، چه شد که اینجا ما اعمی و نابینا هستیم،

قَالَ کَذَلِکَ اَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَکَذَلِکَ الْیَوْمَ تُنْسَی (طه-۱۲۶)

شما این گونه بود که در دنیا آیات مرا (این آیات می‌توانند قرآن و پیغمبر و امام و نماز و مصادیق مختلفی داشته باشد که در تفاسیر آمده است) فراموش کردید و امروز هم مورد فراموشی قرار گرفته‌اید. این موضوع دست خودتان بوده است.

 

روایتی در خصوص آیه یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَاْتُونَ اَفْواجاً

معاذبن حبل که یکی از یاران پیغمبر(ص) است و به ایشان هم ارادت خاصی دارد، از پیغمبر (ص) درباره این آیه سوال کرد. حضرت فرمودند:

فَقَالَ مُعَاذٌ یَا رَسُولَ اللَّهِ اَ رَاَیْتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَی‏ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَاْتُونَ اَفْواجاً الْآیَاتِ فَقَالَ یَا مُعَاذُ سَاَلْتَ عَنْ عَظِیمٍ مِنَ الْاَمْرِ ثُمَّ اَرْسَلَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ تُحْشَرُ عَشَرَهُ اَصْنَافٍ مِنْ اُمَّتِی اَشْتَاتاً قَدْ مَیَّزَهُمُ اللَّهُ تَعَالَی مِنَ الْمُسْلِمِینَ وَ بَدَّلَ صُوَرَهُمْ فَبَعْضُهُمْ عَلَی صُورَهِ الْقِرَدَهِ وَ بَعْضُهُمْ عَلَی صُورَهِ الْخَنَازِیرِ وَ بَعْضُهُمْ مُنَکَّسُونَ اَرْجُلُهُمْ مِنْ فَوْقُ وَ وُجُوهُهُمْ مِنْ تَحْتُ ثُمَّ یُسْحَبُونَ عَلَیْهَا وَ بَعْضُهُمْ عُمْیٌ یَتَرَدَّدُونَ وَ بَعْضُهُمْ بُکْمٌ لَا یَعْقِلُونَ وَ بَعْضُهُمْ یَمْضَغُونَ‏ اَلْسِنَتَهُمْ‏ یَسِیلُ الْقَیْحُ مِنْ اَفْوَاهِهِمْ لُعَاباً یَتَقَذَّرُهُمْ اَهْلُ الْجَمْعِ وَ بَعْضُهُمْ مُقَطَّعَهٌ اَیْدِیهِمْ وَ اَرْجُلُهُمْ وَ بَعْضُهُمْ مُصَلَّبُونَ عَلَی جُذُوعٍ مِنْ نَارٍ وَ بَعْضُهُمْ اَشَدُّ نَتْناً مِنَ الْجِیَفِ وَ بَعْضُهُمْ یَلْبَسُونَ جِبَاباً سَابِغَهً مِنْ قَطِرَانٍ لَازِقَهٍ بِجُلُودِهِمْ فَاَمَّا الَّذِینَ عَلَی صُورَهِ الْقِرَدَهِ فَالْقَتَّاتُ مِنَ النَّاسِ وَ اَمَّا الَّذِینَ عَلَی صُورَهِ الْخَنَازِیرِ فَاَهْلُ السُّحْتِ وَ اَمَّا الْمُنَکَّسُونَ عَلَی رُءُوسِهِمْ فَاَکَلَهُ الرِّبَا وَ الْعُمْیُ الْجَائِرُونَ فِی الْحُکْمِ وَ الصُّمُّ الْبُکْمُ الْمُعْجَبُونَ بِاَعْمَالِهِمْ وَ الَّذِینَ یَمْضَغُونَ بِاَلْسِنَتِهِمْ فَالْعُلَمَاءُ وَ الْقُضَاهُ الَّذِینَ خَالَفَتْ اَعْمَالُهُمْ اَقْوَالَهُمْ وَ الْمُقَطَّعَهُ اَیْدِیهِمْ وَ اَرْجُلُهُمْ الَّذِینَ یُوْذُونَ الْجِیرَانَ وَ الْمُصَلَّبُونَ عَلَی جُذُوعٍ مِنْ نَارٍ فَالسُّعَاهُ بِالنَّاسِ إِلَی السُّلْطَانِ وَ الَّذِینَ هُمْ اَشَدُّ نَتْناً مِنَ الْجِیَفِ فَالَّذِینَ یَتَمَتَّعُونَ بِالشَّهَوَاتِ وَ اللَّذَّاتِ وَ یَمْنَعُونَ حَقَّ اللَّهِ فِی اَمْوَالِهِمْ وَ الَّذِینَ یَلْبَسُونَ الْجِبَابَ فَاَهْلُ التَّجَبُّرِ وَ الْخُیَلَاءِ. (در جامع‌الاخبار ج ۱ ص ۱۷۶، بحار ج۷ ص۱۸۹)

معاذ از امر بزرگی سوال کردی. ثمّ ارسل عینیه یعنی حضرت سرشان را گرفتند پایین و اشک از چشمانشان جاری شد. حضرت فرمودند: ده صنف از امت من محشور می‌شوند در آن روز که آنها را از بقیه جدا می‌کنند. بعضی به صورت میمون محشور می‌شوند و بعضی با صورت خوک و بعضی از اینها دست و پایشان قطع شده، واژگونه اینها را روی زمین می‌کشند. برخی کورند، برخی کرند و برخی گنگند و بعضی از آنها زبانهایشان را با دندانهایشان گاز می‌گیرند و می‌جوند و زبانها به طرف سینه‌هایشان آویزان و چرک از زبانهایشان می‌ریزد که مردم بهشت از اینها متنفرند و دوری می‌کنند. بعضی از اینها بر شاخه‌هایی از آتش به صلیب کشیده شده اند و برخی از اینها بوی گندی دارند که از بوی بد مردار بدتر است و برخی از اینها لباسهایی از قیر سیاه آتشین به بدنشان چسبیده است.

اما آنهایی که به شکل میمون هستند، سخن‌چینان از مردم بودند. (بترسیم از اینکه هرچی به زبانمان می‌آید می‌گوییم، گاهی با چند کلمه بین دو دوست یا همسر را جدایی می‌افکنیم. گاهی برای ارشاد و شهادت است، آنجا اشکال ندارد و سخن‌چینی و غیبت نیست. ملکوت این سخن‌هایی که بنا بر وهم و خیال هستند را فردای قیامت مشاهده خواهیم کرد، به شکل میمون خواهد بود.)

اما آنها که به شکل خوک محشور می‌شوند کسانی هستند که درآمد نامشروع داشتند و فکر حلال بودن کسبشان نبودند. (به خصوص مردانی که نفقه زن و بچه را باید بدهند. مشکلاتی که آنها برای آن زن و بچه بر اثر لقمه حرام ایجاد کردند، باید جوابگو باشند.)

اما آنها که با صورت به زمین کشیده می‌شوند و در آنجا واژگونه می‌شوند کسانی هستند که ربا می‌خوردند.

اما آنها که کور محشور می‌شوند، کسانی هستند که حکم ناروا صادر کردند. (چند جلسه قبل یک مشاهده از مرحوم ملا مهدی نراقی در وادی السلام مطرح شد از فردی که حکم ناروا داده بود، لذا به این راحتی نمی‌شود که قضاوت کرد و حکم صادر کرد.)

آنهایی که کر و لالند، کسانی هستند که عجب آنها را گرفته است. (ما این کارها را کردیم و خدمات آنچنانی داشتیم)

آنهایی که دست و پایشان قطع شده است، کسانی هستند که همسایه‌هایشان را اذیت کردند.

آنهایی که بر شاخه‌ها آتشین آویزان می‌شوند و صلیب کشیده می‌شوند، کسانی هستند که پیش حکام قدرتمندان برای مردم زحمت درست می‌کنند.

آنهایی که بویشان از بوی مردار گندیده بدتر است، کسانی هستند که در این عالم دنبال شهوت و لذتهای نامشروع هستند و حقی که خدا در اموالشان دارد را ادا نمی کنند.  آنهایی که لباسهای آتشین قیری به بدن دارند، اهل کبر و ستمگران و بخیل‌ها هستند. (اینها می‌شود باطن عالم)

 

عقب افتادن چند ساله از سیر و سلوک به علت یک سخن ناروا

شخصی می‌گفت سخنرانی می کردم یکی از مستمعین خندید. برآشفتم و سخن درشتی به او گفتم. بعد از سخنرانی فردی که خندیده بود گفت که من یاد خاطره‌ای افتادم و ناخودآگاه خنده‌ام گرفت. اگر بفهمی که تو نسبت ناروا دادی به من چه می‌کنی؟!

با این سخنی که گفته بودم سیر و سلوکی که داشتم چندین سال عقب افتاد.

 برخی از بزرگان می‌گفتند جرات نمی‌کنیم که حرف بزنیم و سخنرانی کنیم. اگر بزرگان امر نمی کردند، من نیز جرات سخنرانی نداشتم.

 

مناسبت هفته- حضرت زینب کبری (س)

در مجلس یزید، یزیدی که به خاطر دیدن ملک و ندیدن ملکوت باد به غبغب انداخته است، حضرت زینب (س) دو آیه خواندند. نقل شده است که وقتی حضرت زینب شروع کردند به خطبه خواندن، پیرمردی گفت این‌ها چه خاندانی هستند؟ زنشان با زنها فرق دارد، مردشان با مردها و بچه‌هایشان با بقیه بچه‌ها. در این سفر به حضرت زینب انقدر فشار آمده بود که وقتی از شام به مدینه برگشتند، همسرشان(عبدالله) ایشان را نشناخت. جسم ملکی او در برابر این همه ظلم و جور، له و لورده شده بود. کسی که این همه داغ و مصیبت ببیند طبیعی است.  ایشان در مجلس یزید، خطبه خود را با این آیه آغاز کرد و بعد از دو سه خط، آیه دوم را خواندند.

آیه اول: ثُمَّ کَانَ عَاقِبَهَ الَّذِینَ اَسَاءُوا السُّواَی اَنْ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُونَ (روم ۱۰)

عاقبت کسانی که بدی و ستم کردند، به این بدی گرفتار می‌شوند که آیات الهی را تکذیب کنند.

حضرت زینب (س) اول خطبه این آیه را خواندند، یعنی یزید تو آنقدر بیچاره و بدبخت هستی، همان طور که اول خطبه هم این چنین آغاز شد که حضرت فرمودند تو بی‌ارزشتر از آنی که مخاطب قرارت بدهم اما چون تکلیفم شده است، تو را مخاطب قرار می‌دهم. آنانی که این بدیها و زشتیها را در این عالم پی می‌گیرند، اثر وضعی این گناهان این است که دیگر حق پذیر نیستند و حق را تکذیب می‌کنند.

آیه دوم: وَلَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا اَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِاَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُوا إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ (آل عمران - ۱۷۸)

این آیه را هم امام حسین دوبار در شب و روز عاشورا تلاوت فرمودند. گمان نکنند کسانی که کفر ورزیدند، در این دنیا به آنها مهلت می‌دهیم، خیر است برایشان. این مهلت برای این است که هرچه می‌توانند بتازاند. بگذار خودش را بدبخت و بیچاره بکند، تا آخر سر بارش سنگین‌تر شده باشد. یعنی ای یزید تو خیال می کنی موفق شدی ؟! خیر، تو داری بارت را سنگین تر می کنی. این ظاهر را نبینید!

چشم دل باز کن تا که جان بینی                                آن چه نادیدنی است، آن بینی

سروده ای در مدح حضرت زینب(س)

دیده ی آزاد مردان اشک بار زینب است                      کوه صبرو استقامت بی قرار زینب است 
در اسارت خلق را آزادگی آموخته                             چون خدا در این اسیری پاسدار زینب است 
باید از دخت علی کار علی را خواستن                        لاجرم با خصم دین پیکار، کار زینب است 
مادرش آموزگار مکتب شرم وحیاست                         فارغ التحصیل دانشگاه مادر زینب است 
آنکه با ایراد نطقی کاخ استبداد را                              کرد ویران بر سر قوم ستمگر زینب است 
آنکه داغ شش برادر را به دل هموار کرد                     تابماند جاودان دین پیمبر زینب است 
تازیانه خوردن و از دین حق کردن دفاع                      فاطمه در این روش آموزگار زینب است
گر مدال فاطمه از میخ در بر سینه بود                         خون پیشانی مدال افتخار زینب است 
قلبها، جانها نفسها نطق ها، اندیشه ها                        جملگی بایک نگه در اختیار زینب است 
هست از درهای جنت یک درش باب الحسین           فاش می‌گویم کلید قفل آن در زینب است

به کوشش خانم ربوبی و رحمان نژاد

منبع: سخنرانی دکتر اسدی گرمارودی، جلسه چهلم معاد برهانی در آیات قرآنی