جلسه بیست و دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
معاد برهانی در آیات قرآنی جلسه بیست و دوم
چکیده جلسه پیشین
1- عقل ممکن بودن معاد را اثبات میکند و آیات بسیاری در قرآن کریم مؤید این مسئله است.
2-هر امری یک مبحث امکان دارد و یک مبحث وقوع(واقعیت پیدا کردن). هر موضوعی که برای ذهن مطرح میشود، اول عقل امکان آن را بررسی میکند و بعد از آن که ممکن بودن آن امر ثابت شد یا محال بودنش رد شد، این سوال مطرح میشود که آیا این امر ممکن ضرورت دارد که واقع شود یا خیر؟ دلایل عقلی و نقلی بسیاری ضرورت معاد را اثبات مینماید.
3-معاد از جمله اموری است که عقل و یا شرع امکان آن را ثابت میکند و تحقق آن را ضروری میداند.
4-براهین فطرت و حکمت در جلسه 21و20 بحث شد در این جلسه با بررسی آیه 12 سوره انعام «برهان رحمت» مورد بررسی قرار میگیرد و سوالات زیر پاسخ داده میشود:
- رحمت و برهان رحمت به چه معنا هستند؟
- این برهان رحمت چگونه میخواهد ضرورت تحقق معاد را برای ما مطرح بکند؟
- آیات قرآن در این رابطه چه میفرمایند؟
معنای رحمت
معنی واژه رحمت در زبان عربی (و همچنین گاهی در فارسی) در کتب لغت در رابطه با انسانها به این شرح آمده است: نوعی رقت، دلسوزی و شفقت. لذا وقتی میگوییم کسی دلرحم است؛ یعنی دلش نسبت به موضوعی میسوزد و دلش میخواهد نسبت به آن موضوع لطفی بکند. به عبارت دیگر رحمت نوعی شفقت، مهربانی و دلسوزی و بر مبنای آن دلسوزی، لطف و احسان کردن و حاجت حاجتمند را برطرف نمودن است. (مفردات راغب، ص۳۴۷ ، مجمع البحرین، طریحی، ص70 ، قاموس قرآن، قرشی، ج۳، ص69)
معنای رحمت در خصوص پروردگار
حالت توصیف شده برای بندگان صادق است و در مورد خدا صدق نمیکند؛ چون خداوند انفعالپذیر نیست. خداوند محل حوادث و تغییر نیست؛ از این رو تعبیر دلسوزی برای خدا و تغییر حال و لطف براساس آن دلسوزی برای خداوند غلط است.
آنچه تغیر نپذیرد تویی | وانکه نمرده است و نمیرد تویی |
گرچه واژه رحمت مثل واژه وجود و علم، بین بندگان و خالق مشترک است؛ ولی باید به تفاوتشان نیز دقت شود. به عنوان مثال واژه «وجود» هم در مورد ذات اقدس الهی استفاده میشود (اللهُ موجوُدٌ) هم در مورد یک لیوان، اما نحوه موجودیت لیوان کجا و نحوه موجودیت ذات اقدس الهی کجا! همین طور در مورد علم، اللهُ عالمٌ یعنی خدا علم دارد، موجودات برجسته مثل معصومین(ع) هم عالم هستند؛ با اینکه ائمه(ع) از طرف خدا، علم لدنی دارند؛ اما این دو عالم از نظر درجه با هم تفاوت بسیار دارند. خداوند عالم بالذات مطلق است و معصومین(ع) عالم بالعرض باذن الله هستند. رحمت هم همینطور. خدا رحمت دارد به این معنی نیست که دل خدا به درد میآید و سبب احسان او میشود؛ بلکه خداوند بالذات، لطف و رحمت دارد.
ویژگیهای انسان محسن
خداوند در آیه 78 سوره یوسف میفرماید:
قالُوا یا اَیُّهَا الْعَزِیزُ إِنَّ لَهُ اَباً شَیْخاً کَبِیراً فَخُذْ اَحَدَنا مَکانَهُ إِنَّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ (یوسف-۷۸)
گفتند: ای عزیز مصر! او پدر پیر و سالخوردهای دارد، یکی از ما را بهجای او نگهدار، زیرا تو را انسان نیکوکاری میبینیم!
در داستان حضرت یوسف (ع)، وقتی برادران خدمت حضرت ایشان رسیدند، بعد از قضیه بنیامین که قرار شد حضرت یوسف بنیامین را نزد خود نگه دارد؛ گفتند جواب پدر را چگونه بدهند، قرآن کریم از زبان آنها میفرماید: ای عزیز و بزرگوار مصر، او (بنیامین) پدری مسن دارد، یکی از ما را به جای او نگه دار چون ما تو را از «محسنین» میبینیم! امام صادق(ع) در خصوص شناخته شدن حضرت یوسف(ع) به محسن میفرماید:
إنَّا نَریکَ مِنَ المُحْسِنِین کانَ یُوَسِّعُ المَجْلِسَ وَ یَسْتَقْرِضُ لِلْمُحْتَاجِ وَ یُعِینُ الضَّعِیفَ. (وسایل الشیعه، حر عاملی، ج8، ص ۴۰۵)
۱- یُوَسِّعُ المَجْلِسَ : یعنی حضرت یوسف برای افراد تازهوارد جا را وسیع میکرد تا شخص در آنجا بنشیند. توجه شود که با استفاده از این روایت، یکی از مصادیق محسنین این است که جا را برای تازه واردین باید باز کرد. مثلاً در اماکن مذهبی، در حرمهای ائمه و بالای سر ایشان، پس از خواندن دو رکعت نماز سریع جا را خالی کنیم و برای دیگران امکانات را فراهم کنیم. این میشود لطف و رحمت.
۲- یَسْتَقْرِضُ لِلْمُحْتَاجِ: فرد محسن اگر ببیند فردی محتاج است، حتی اگر خود نیز امکان برآورده کردن نیاز او را نداشته باشد با استفاده از آبروی خود قرض میکند، تا نیاز فرد محتاج را برطرف سازد. این از مصادیق رحمت است.
۳- یُعِینُ الضَّعِیفَ: فرد محسن به ضعیفان کمک میکند.
قضیه دیگری در رابطه با محسن بودن حضرت یوسف (ع)
وقتی که حضرت یوسف (ع) به قدرت رسید و عزیز مصر شد، روزی در ایوان کاخ نشسته بود و پایین را نگاه میکرد که جبرائیل بر او وارد شد و کنار دست او نشست. نگاه کردند و جوانی را دیدند که با لباس پاره و مندرس و قیافه دردآلود از آنجا عبور میکرد. جبرئیل به حضرت یوسف گفت: آیا او را میشناسی؟ گفت: نه. جبرائیل گفت: او همان بچهایست که وقتی زلیخا پیراهن تو را کشید و پاره شد، قرار شد شهادت بدهد. او به اذن الله به زبان آمد که اگر پیراهن از جلو پاره شده، مقصر یوسف است و اگر از پشت سر پاره شده، مقصر زلیخا است. او در حق تو این لطف را کرده است. حضرت یوسف (ع) دستور داد که جوان را بیاورند و به او لباس زیبا پوشانید و امکانات و سرمایه داد و زندگی او را تغییر داد. گفت این از احسان حضرت یوسف است به کسی که عمل اختیاری هم انجام نداده بود و به لطف الهی به زبان آمده بود تا حق یک انسان بیگناه ضایع نشود. جبرائیل خندید و به حضرت یوسف گفت: او یک شهادت درست داد به اذن الله و تو آنقدر در حق او لطف کردی! حال انسانهایی که هر روز به یگانگی خدا شهادت میدهند (اشهد ان لا اله الا الله)، خداوند چه احسانی به آنها میکند؟ محسن واقعی اوست.
- در شرح حال یکی از عالمان بزرگ که از نظر فهم و درک بسیار آدم عجیبی بود، آمده است که از او سوال شد علت این فهم و درک استثنایی چیست؟ او در جواب گفت: در زمان طلبگی، قحطی شد و افراد قدرت سیر کردن شکم خود را نداشتند. از کنار خرابهای رد میشد، سگی را دید که خوابیده و چند طوله سگ به او چسبیدهاند تا شیر بخورند؛ ولی از فرط گرسنگی مادر، شیری نمیآمد. دلش سوخت و هیچچیز هم نداشت. کتاب خود را فروخت و برای سگ آذوقه تهیه کرد سگ که غذا خورد، دو قطره اشک از چشمانش آمد. وقتی او برگشت، حالت خلسهای به او دست داد. به او گفتند تو نیاز به مطالعه نداری همه چیز را به تو الهام میکنیم. او برای خدا کاری کرد و خدا هم چون محسن است، برای او به بهترین نحو جبران میکند.
صفت محسن در خصوص ذات اقدس الهی
هر صفت ارزنده کمالی(صفات ثبوتیه پروردگار) به صورت مطلق در خداوند ثابت است؛ مانند علم، قدرت، رحمت و...که به طور ذاتی و مطلق در خداوند وجود دارد. از این رو تجلی و افاضه رحمت الهی میشود احسان، لطف و مرحمت.
صاحبان لغت میگویند محسن باید چند ویژگی داشته باشد:
۱- به نیاز نیازمندان پاسخ دهد.
۲- هر موجود مستعدی را به کمال لایقش برساند.
به عنوان مثال معلم اگر دارای صفت احسان باشد و امکانش را داشته باشد شرایط بروز استعداد شاگردش را فراهم میکند.
۳- زحمت زحمتکشان را هدر ندهد و قدر آن را بداند.
اینجا مفهوم عدل و احسان به هم نزدیک میشوند. اگر بین ۵ نفر، ۲ نفر زحمت بیشتری میکشند، لازمه رحمت و عدالت این است که نسبت به زحمت آنها تفاوت قائل شد تا حقشان ضایع نشود.
۴- موجودی که امکان بقا دارد را نابود نکند.
مثلاً فردی که رحمت دارد مورچه را نمیکشد؛ لذا اولیای الهی به این امر نهایت دقت را دارند. نمونه این موضوع در حالت احرام است، اگر پشه روی پای آدم بنشیند، اجازه نیست که آن را بکشیم. این موضوع در حالت احرام تمرینی برای کل زندگی است. البته در کل زندگی هم تکلیف شاق نیست که عمل آن مساوی با گناه باشد؛ اما از شرایط رحمت است که انسان مراقب موجودات اطراف خود باشد.
- در شرح حال یکی از بزرگان آمده است ایشان بالای کوه خضر پشت مسجد جمکران برای خود بیتوته داشت. پس از زیارت حرم حضرت معصومه(س) به بالای کوه خضر میرفت و مدتی آنجا ساکن میشد. یک بار سفره خودش را باز کرد، دید چند مورچه در آن است. برگشت و مورچه ها رابالای کوه خضر گذاشت و آمد. البته این برای عموم تکلیف نیست؛ ولی کسانی که میخواهند به آن درجات نائل شوند باید مراقب باشند.
پس یکی از نشانههای رحمت این است که مانع بقای موجودی که امکان بقا دارد نشویم. درخت سرسبز و شاداب را نمیشود بیدلیل قطع کرد یا حیوان را بیجهت کشت. توجه شود که گاهی تکلیف دیگری وجود دارد مثل اینکه ذبح نکردن گوسفند مساوی میشود با گرسنه ماندن بشر، در این موارد عمل ذبح گوسفند بر مبنای تکلیف ثانویه خاص، خلاف رحمت نیست.
- چهار مورد ذکر شده در خصوص رحمت و احسان بشر میباشد؛ اما احسان و رحمت خداوند «احسان ابتدایی» است.
احسان ابتدایی خداوند در دعای معصومین
دعاهای معصومین رابطه عاشق و معشوق است.
فرازی از دعای عرفه امام حسین (ع)
اَنْتَ الذّاکِرُ قَبْلَ الذّاکِرینَ وَاَنْتَ الْبادی بِالاْحْسانِ قَبْلَ تَوَجُّهِ الْعابِدینَ، وَاَنْتَ الْجَوادُ بِالْعَطآءِ قَبْلَ طَلَبِ الطّالِبینَ
اَنْتَ الذّاکِرُ قَبْلَ الذّاکِرینَ: تو متوجه ذاکرین هستی، قبل از اینکه بندگان تو را یاد کنند و ذکر تو را به زبان بیاورند و متوجه تو باشند.
وَاَنْتَ الْبادی بِالاْحْسانِ قَبْلَ تَوَجُّهِ الْعابِدینَ: تو ابتدا میکنی احسان را، قبل از آنکه بندگان عابد به تو توجه کنند و به سوی عبادت تو بیایند.
وَاَنْتَ الْجَوادُ بِالْعَطآءِ قَبْلَ طَلَبِ الطّالِبینَ: قبل از اینکه کسی از تو طلب بکند، تو به او اهدا میکنی.
نحوه برخورد امام حسین(ع) با فرد نیازمند
میگویند خدمت امام حسین (ع) بودیم که بندهخدایی از راه رسید. دید جمعی نشستهاند، یک کم طول کشید تا نیاز خود را مطرح کند. حضرت اجازه ندادند او مطرح کند و رفتند از اندرون کیسهای برای او آماده کردند و از دریچه پنجره مانندی به او دادند. جمع تعجب کردند. حضرت فرمودند: ندیدید که خجالت میکشید؟ او فرد آبرومندی بود که احتیاج پیدا کرده بود. نخواستم در جمع مطرح کند و همچنین وقتی از دستم میگیرد، خجالتش بیشتر شود.
این همان رحمت و احسان است. آدم با داشتن چنین خدا و چنین امامانی نباید احساس تنهایی و ضعف بکند. انسان باید در بّعد خشیت در برابر این خدا و این امامان خشیت داشته باشد و در بُعد عشق و محبت، عاشق آنان شود.
دعای ۱۲ صحیفه سجادیه از امام سجاد (ع)
إِذْ جَمِیعُ إِحْسَانِکَ تَفَضُّلٌ وَ إِذْ کُلُّ نِعَمِکَ ابْتِدَاءٌ
إِذْ جَمِیعُ إِحْسَانِکَ تَفَضُّلٌ: جمیع احسانی که در حق ما میکنی، تفضل است. ما چه حقی داشتیم؟ وجود به ما دادی، عقل دادی، امکانات این عالم، آماده بودن شیر بچه در سینه مادر قبل از به دنیا آمدن، تمام نعم الهی تفضل و احسان ابتدایی است.
وَ إِذْ کُلُّ نِعَمِکَ ابْتِدَاءٌ همه نعمتهایی که تو برای ما قرار دادی، نعمت ابتدایی است.
همین مضمون در دعای عرفه هم مطرح شده است که اگر با چشمم کاری کردم، نعمت تو بوده است و اگر با گوشم کاری کردم. نعمت تو بوده و اگر با قلبم ... لذا اگر این معرفت را انسان پیدا کند که نعم خدا ابتدایی است خود نیز سعی میکند اهل رحمت و احسان ابتدایی باشد.
توصیه به احسان ابتدایی در قرآن
·آیه ۷۷ سوره مبارکه قصص
وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَهَ وَلَا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَاَحْسِنْ کَمَا اَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْاَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ
در آنچه خدا به تو عطا کرده است سرای آخرت را بجوی، و سهم خود را از دنیا فراموش مکن، و نیکی کن همان گونه که خدا به تو نیکی کرده است، و در زمین خواهان فساد مباش، بی تردید خدا مفسدان را دوست ندارد.
اَحْسِنْ کَما اَحْسَنَ اللَّـهُ إِلَیْکَ: همان گونه که خدا به شما احسان کرده است، شما هم نیکی بکنید. تجلی رحمت الهی، ابتدایی است، شما هم درصدد معاوضه نباشید و احسان را خودتان شروع کنید. آن کسی که شروع میکند، از ارزش بسیار بالاتری برخوردار است تا کسی که در معاوضه احسان کرده است.
بعضیها گیرنده و از همه طلبکارند، این ضعف اخلاقی انسان است. در هر نماز یومیه ۴ بار واجب است که بسمالله الرحمن الرحیم بگوییم و در قرآن هم ۱۱۴ بار این عبارت تکرار شده است؛ یعنی به نام خدایی که رحمت او رحمانیه و رحیمیه است. رحمت دارد و به۴ نیاز شما جواب میدهد و اگر امکان بقا دارید، نمیگذارد از بین بروید. از ضایع شدن حق افراد جلوگیری می کند. به انسانها عنایت و مرحمت و لطف میکند.
باید توجه کنیم ما چقدر به این خصلت متصف هستیم؟ مگر نه اینکه نمازها را برای نزدیک شدن به خدا می خوانیم؟ نزدیک شدن یعنی چه؟ نزدیک شدن به خدا، یعنی نزدیکی به صفات خدا، یعنی ببینیم که ما چقدر رحمت داریم. به خود بیاییم.
رابطه بین عدل و رحمت الهی
خدا علاوه بر احسان ابتدایی، به اقتضای عدالت خود در برابر نیکی بندگان هم معاوضه میکند. رابطه میان عدل و رحمت الهی در کلام امیرالمومنین (ع) در نهج البلاغه آمده است:
حق همه جا طرفینی است الا در خلقت. در بین مخلوقات مثلا هر دو همسر به گردن هم حق دارند یا هم پدر بر گردن فرزند حق دارد هم فرزند بر گردن پدر؛ اما موجودات در خلقت هیچ حقی نداشتند و خدا بر اساس لطف و رحمت الهی آنها را آفرید.
ما نبودیم و تقاضامان نبود | لطف تو ناگفته ما میشنود |
ما کجا بودیم چیزی بخواهیم! این میشود احسان ابتدایی حتی خداوند در قبال عبادت پاداش هم معین نموده است.
وجوب رحمت بر خداوند
خداوند بر خودش رحمت را واجب کرده است:
·سوره انعام آیه 54
وَإِذَا جَاءَکَ الَّذِینَ یُوْمِنُونَ بِآیَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ اَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءًا بِجَهَالَهٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَاَصْلَحَ فَاَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ
و هنگامیکه اهل ایمان سوی تو آمدند بگو: سلام بر شما. پروردگارتان بر خودش رحمت و بخشش را واجب کرده است، بدانید هرکس کار بدی را از روی نادانی انجام دهد آنگاه توبه کرده و با کار نیک جبران کند، بیشک خداوند آمرزنده و مهربان است.
رحمت، وظیفه ای که خدا بر خود واجب نموده
در علم کلام و فلسفه و عرفان واجب کردن خداوند بر خودش بحث مفصلی است. برخی قشریون معتقدند بنده نمیتواند بگوید عملی بر خدا واجب است یا نه. عمل واجب را بالادست به پایین دست امر می کند، مثل پدر و فرزند و...!
باید گفت این امر را بندگان و غیر خدا بر او واجب نکردهاند، بلکه خداوند خودش رحمت را بر خود واجب کرده است. واجب مِن الله علی الله! کسی بالاتر از خدا بر او واجب نکرده که وجود ندارد، بلکه خدایی خدا بر او لازم کرده است. مثل این که بگوییم اگر خداست، نباید ظلم کند. این را ما دستور ندادهایم و نباید امری ما نیست بلکه نباید اخباری است، یعنی خبر میدهد که خدایی خدا نمیگذارد که خدا ظلم کند. خدایی خدا میگوید که خدا باید رحمت داشته باشد؛ زیرارحمت یک صفت کمالیه است و تجلی رحمت احسان است.
اطاعت امر پدر
اطاعت امر پدر شرعاً واجب است و گفته شده ما سه پدر داریم: اب یولد، اب یزوج و اب یعلم، یعنی پدری که سبب ولادت شما شده است، پدری که سبب ازدواج شما شده و پدری که به شما تعلیم داده است. بیاحترامی نسبت به آنها عواقبی در پی دارد. عالم نظامی دارد که تخلف از آن نظام، هزینههای خود را دارد.
قدر استاد نکو دانستن | حیف استاد به من یاد نداد |
یکی از شاگران مرحوم آقای خویی نقل میکرد که در نجف پای درس ایشان بودیم، یک طلبه ظاهرا معمولی بر ایشان وارد شد. آقای خویی تمام قد با احترام عجیبی در برابر این طلبه ایستادند و موقع رفتن او را بدرقه کردند. ما با خود فکر کردیم شاید از اولیاء الله است! بعد پرسیدیم او که بود؟ استاد فرمودند: آقایی است در فلان روستا از ایران و سطحی معمولی دارد. سوال کردیم: پس این همه احترام برای چه بود؟ استاد گفتند: پدر ایشان به من جامعالمقدمات درس داده بود، به احترام درس پدرشان ایشان بر گردن من حق داشت. رعایت این امور است که به مقاماتی میرسند.
اقسام رحمت خداوند
رحمت یک صفت کمالیه است و تجلی رحمت احسان است. خدا هم احسان ابتدایی دارد هم غیر ابتدایی و هم احسان عام بدون استحقاق دارد و هم احسان برمبنای استحقاق که برای آنها دو تعبیر به کار رفته است.
- احسان ابتدایی، عام بدون استحقاق
- سوره اعراف آیه 156
وَاکْتُبْ لَنَا فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَهً وَفِی الْآخِرَهِ إِنَّا هُدْنَا إِلَیْکَ قَالَ عَذَابِی اُصِیبُ بِهِ مَنْ اَشَاءُ وَرَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ فَسَاَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَیُوْتُونَ الزَّکَاهَ وَالَّذِینَ هُمْ بِآیَاتِنَا یُوْمِنُونَ
و برای ما در این دنیا و آخرت، نیکی مقرّر کن که ما به سوی تو بازگشته ایم. خدا فرمود: عذابم را به هر کس بخواهم می رسانم و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است، پس به زودی آن را برای کسانی که [از شرک، کفر، بت پرستی و ارتداد] می پرهیزند و زکات می پردازند و به آیاتم ایمان می آورند، مقرّر و لازم می دارم.
وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ: رحمتی که همه موجودات را در برمیگیرد. کدام موجودی است در این عالم که مشمول احسان ابتدایی خداوند نشده باشد؟ اولین تجلی رحمت پروردگار، خلقت است.
سوره غافر آیه 7
الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَیُوْمِنُونَ بِهِ وَیَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَهً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِیلَکَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ ﴿۷﴾
فرشتگانی که عرش را حمل می کنند و آنان که پیرامون آن هستند، همراه سپاس و ستایش، پروردگارشان را تسبیح میگویند و به او ایمان دارند و برای اهل ایمان آمرزش می طلبند، [و می گویند:] پروردگارا! از روی رحمت و دانش همه چیز را فرا گرفته ای، پس آنان را که توبه کردهاند و راه تو را پیروی نموده اند بیامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگه دار.
رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَهً وَ عِلْماً یعنی هر چیزی که در این عالم است، رحمت واسعه الهی او را در بر گرفته است و مشمول علم الهی است.
احسان معاوضهای
سوره بقره آیه 105
رحمت خاصهای است که در جای خودش میفرماید وَ اللَّـهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ.
ما یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ اَهْلِ الْکِتابِ وَ لا الْمُشْرِکِینَ اَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ اللَّـهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّـهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ (بقره - ۱۰۵)
بدانید که نه ناسپاسان اهل کتاب و نه حتی مشرکان، هیچکدام دوست ندارند تا خیروبرکتی از سوی خداوند بر شما نازل شود! درحالیکه خداوند بزرگ هرکه را صلاح بداند شامل رحمت خاص خود میکند. بدانید فضل و کرم خداوند، بسیار بزرگ است.
برهان رحمت در اثبات ضرورت معاد
سوره انعام آیه 12
قُلْ لِمَنْ ما فِی السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ قُلْ لِلَّـهِ کَتَبَ عَلی نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلی یَوْمِ الْقِیامَهِ لا رَیْبَ فِیهِ الَّذِینَ خَسِرُوا اَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا یُوْمِنُونَ
بگو: آنچه از آسمانها و زمین است از آن کیست؟! بگو: از آن خدایست که رحمت و بخشش را بر خودش واجب کرده است! خدایی که همه شما را در روز قیامت - که هیچ شکی در وجود آن نیست - جمع خواهد کرد. و کسانی که به خودشان ضرر زدهاند همانکسانی هستند که به حقایق ایمان نمیآورند
بگو این همه حقایق هستی و عظمت عالم بالا و پایین برای کی و چیست؟ بگو همه در رابطه با اوست، همه سیر الی الله دارند و همه در یک هدف نهایی در حرکتند که در برهان حرکت، همیشه حرکت به سوی مقصدی انجام میگیرد، اگر مقصد بالاتر باشد و متحرک مختار به سوی هدف پایینتری حرکت کند، و یا اگر دخالت محرک برای معین کردن هدف مطرح باشد؛ اما بالاترین هدف را نگیرد؛ این نقص است. بالاترین هدف لقا خداست، پس حرکت به سوی آن لازم است.
لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلی یَوْمِ الْقِیامَهِ با استفاده از لام و نون تاکید ثقیله تاکید میفرماید که محققا، قطعا شما را برای روز قیامت جمع میکند. علاوه بر این یک تاکید دیگر در آخر میگذارد لا رَیْبَ فِیهِ یعنی شکی در آن نیست.
کَتَبَ عَلی نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ: یعنی خدا بر خود رحمت را لازم کرده است. اگر در روز قیامت شما را جمع نکند و در محضر عدل الهی قرار نگیرید رحمت الهی تحقق نیافته است. چون رحمت خدا قرار است تحقق بیابد، پس حتما باید قیامتی باشد تا همه در آنجا حاضر بشوید و شکی در این موضوع نیست(لا رَیْبَ فِیهِ)
الَّذِینَ خَسِرُوا اَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا یُوْمِنُونَ: آنها که ایمان ندارند رحمت خدا، احسان، تجلی رحمت و قیامت را قبول ندارند و مشغول امور دنیوی هستند، آنها دچار خسران میشوند. کسی که دچار خسران بشود یعنی سرمایه خود را از دست داده است. گرچه رحمت الهی گسترده است ولی گروهی خود را محروم میکنند.
باید یک تکانی بخوریم و به فکر آخرتمان باشیم: وَلِکُلِّ اُمَّهٍ اَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ اَجَلُهُمْ لَا یَسْتَاْخِرُونَ سَاعَهً وَلَا یَسْتَقْدِمُونَ (اعراف/34) این بحثها مقدمه است برای آن جا. اگر این مباحث برهانی در دل ما اثر نکند، فایدهای نخواهد داشت. ما باید جزء مومنین باشیم تا دچار خسران نشویم. یکی از سرمایههای ما عقل ماست. باید عقلمان را به کار ببریم و متوجه باشیم که همه چیز عالم حساب دارد. لذا در این آیه می گوید، آنها که این حقیقت نفسانی خود را از دست داده اند، آنها هستند که ایمان نمی آورند. تعقل نمیکنند و فکر خود را به کار نمی برند.
رابطه بین معاد و رحمت الهی
در این آیه بین آن رحمتی که خدا برای خود لازم کرده است و معاد ارتباط برقرار شده است. خداوند اگر رحیم نباشد نقص است و با توجه به آیه مذکور رحمت را بر نفس خود واجب کرده و تجلی رحمت احسان است؛ از این رو با توجه به شروط احسان، معاد لازمه رحمت الهی است؛ زیرا
۱- انسان نیاز به بقا را بر مبنای فطرت، احساس میکند، اگر خدا این نیاز را جواب ندهد، رحمت نکرده است.
۲- انسان میتواند موجود تداوم داری باشد و به کمالش بر اساس تداوم آن نائل می شود. این دنیا ظرفیت رسیدن به کمال را ندارد، وَالْآخِرَهُ خَیْرٌ وَاَبْقَیٰ (اعلی/17)، خدا می تواند عالم دیگری قرار بدهد که در آن عالم به کمال لایق خود برسیم و اگر قرار ندهد، رحمت خود را شامل حال ما نکرده است.
۳- اگر انسانی همچون امام حسین (ع) مظلومانه در این عالم شهید شد و خانواده او به اسارت رفتند و یزید فاسق و فاجری هم خورد و برد و زد و گرفت. اینها که به حق خود در این دنیا نرسیدند. این خلاف رحمت خداست. از این رو اگر خداوند رحیم است باید معاد قرار دهد تا فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ (زلزال/8-7)و مجرمین از غیرمجرمین غربال شوند. وَامْتَازُوا الْیَوْمَ اَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ (یس/59)
4- رحمت صفت کمالیه است، خداوند رحیم است و تجلی رحمت او احسان است از این رو معاد لازمهی صفات کمالیه است. اگر معاد نباشد رحمت خداوند زیر سوال میرود.
سوال حضرت موسی(ع) از حق تعالی درباره سبب خلقت
مثنوی اشاره میکند روزی حضرت موسی (ع) به خداوند عرض کرد : سببِ این کار چیست که خلایق را میآفرینی و سپس بعضیها را در جوانی و بعضی را در میانسالی با مرگ فانی میسازی ؟ خدا فرمود: برو گندم بکار. حضرت گندم کاشت و سبز شد. وقت درو فرا رسید. موسی (ع) داسی به دست گرفت و درو کرد و کاه و گندم را از هم جدا کرد و گندم را برد آسیاب کرد و آرد را نان کرد. خدا فرمود: چرا گندمها را درو کردی؟ عرض کرد: گندمها رسیده بودند و اینکه کاه هم به درد اسب و الاغ میخورد. خدا فرمود: انسانها هم همینطورند. به جایی میرسند که بعضیها به درد جهنم میخورند و بعضی به درد بهشت. بعضی باید بیایند در درس امیرالمومنین (ع) بنشینند و بعضی با شیاطین همنشین میشوند. مرگ داسی است که اینها را از هم جدا میکند.
شکل قیاس منطقی برهان رحمت
صغری: معاد لازمه رحمت الهی است.
کبری: رحمت صفت کمالیه الهی است. خداوند باید این صفت را داشته باشد.
نتیجه: معاد باید وجود داشته باشد.
بحث عقلی
عقل معاد را محال نمیداند؛ بلکه ممکن میداند. اگر وقوع امر ممکنی، ضرورت داشته باشد و فاعل عاجز و بخیل نباشد، وقوع آن امر بر او لازم می شود. معاد تجلی رحمت خداوند است و خداوند رحمت دارد و بخیل و عاجز نیز نمیباشد پس عقل میگوید معاد باید وقوع داشته باشد.
توصیههای اخلاقی در رابطه با رحمت و احسان
خداوند میفرماید مگر میشود من رحیم نباشم و این صفت کمالیه را نداشته باشم؟ انسان به اندازهای که رحمت دارد، ارزش دارد. طلبهای کتابش را میفروشد و غذا برای سگ تهیه میکند آن پاداش را میگیرد. باید توجه کنیم که در دستگاه خدا چرتکه نیاندازیم و طلبکار نباشیم. در دستگاه خدا کمیت مطرح نیست و با ماشین حساب، نمیشود حساب کرد. در این دستگاه کیفیت است و کیفیت هم به خلوص بستگی دارد. اگر برای خدا به مردم رحم کنیم، این است که بالا میرود.
قحطی در زمان حضرت موسی(ع)
در زمان حضرت موسی (ع) وحی شد که یا موسی (ع) به مردم بگو قرار است قحطی بشود و خودشان را آماده کنند. موسی (ع) پیغام را رسانید. مردم دیوار خانههایشان را به سمت همدیگر سوراخ کردند تا اگر قحطی شد، هرچه دارند به هم بدهند. زمان قحطی بر مبنای وحی فرا رسید و قحطی نشد. مردم بر حضرت موسی ایراد کردند. حضرت فرمود: من مامور بودم، از خدا علت آن را میپرسم. وحی به او نازل شد که به مردم بگو خدا وقتی دید مردم انقدر به هم رحم میکنند، خدا هم رحمتش را شامل حال آنها کرد. رحمت خاص ابتدایی یا بدا حاصل شد. بدا گاهی هم بر مبنای غضب حاصل می شود. مثلاً در روایات داریم که از علایم قطعیه ظهور حضرت که ممکن است گاهی نسبت به برخی علایم بدا صورت بگیرد این است که خدوند برمبنای اعمال بد مردم، بر آنها خشم گرفت و ظهور عقب افتاد. لذا از گناه، بیلطفی، بداخلاقی، زشتی رفتار خود باید بترسیم. خدا رحمت خود را در این عالم گسترانده است و دلش میخواهد ما مسبت به هم خشونت و کینه نداشته باشیم و با هم مهربان باشیم.
ریزش باران به سبب توبه مرد گناهکار
مدتی در زمان حضرت موسی (ع) باران نبارید. رفتند بیرون شهر تا برای نزول باران دعا کنند. وحی نازل شد که بنده گنهکار و بدی در این جمع هست تا او از این جمع جدا نشود، باران نمیبارد. حضرت تا این موضوع را بیان کردند، فرد گناهکار متوجه شد که منظور اوست، دلش شکست و اشک از چشمان او جاری شد و گفت: خدایا آبرویم را نبر. من اگر جدا نشوم، باران نمی بارد، اگر جدا شوم، انگشت نما میشوم. به محض اینکه راز و نیاز کرد، باران شروع شد. مردم به حضرت موسی گفتند: چه شد؟ وحی نازل شد که رابطه بنده با ما درست شد!
سخن پایانی
ما هم از خداوند باید یاد بگیریم که همدیگر را ببخشیم. دنبال یک نقطه ضعف نباشیم تا یکدیگر را بکوبیم و از هم ببریم! آیا در ما رحمت غلبه دارد یا خشم و کینه و غضب؟ آیا مستحق رحمت الهی میشویم؟
چرا بعد از زلزله باید نماز آیات بخوانیم؟ تا متوجه بشویم اینها آیتهای الهی هستند. آیت نشانه است. نشانه که به خود بیاییم و تکان بخوریم.
یکی از نشانه های مومنین ایمان به غیب است یا ایمان به غیبت ولی عصر. امام عصر از ما توقع دیگر دارد، شاگردی را که دوست دارند، به او تشر میزنند؛ اما زمان به ما تشر می زنند که شما چرا انقدر دنبال مادیت هستید؟ اینها ابزاری است برای هدف بالاتر.
یکی از راههایی که میدانم امام عصر توجه دارند عرض ادب به امام حسین(ع) نسبت به روضه وداع امام حسین(ع) است.
السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
به کوشش خانم ربوبی و رحمان نژاد