جلسه سی و ششم
بسم الله الرحمن الرحیم
معاد برهانی در آیات قرآنی جلسه سی و ششم
چکیده جلسه پیشین
تاکنون تعریف، امکان و ضرورت معاد از جنبه قرآنی، روایی و استدلال عقلی مورد بحث و تفحص قرار گرفته است.
برزخ
در رابطه با برزخ گفته شد ذات اقدس الهی، اراده کرده است که ما در حیات دنیوی زندگی کوتاه و موقتی داشته باشیم و بعد از حیات دنیوی، وقتی نفس از بدن جدا شد، با بدن مثالی وارد عالم برزخ شویم. در عالم برزخ، حیات برزخی ادامه دارد، در واقع برزخ تتمه حیات دنیوی است. حتی در عالم برزخ امکان جبران برخی از کاستیهای در این دنیا، با اعمال ماتاخرمان که مقدماتشان را در دنیا فراهم کرده ایم، وجود دارد.
با توجه به روایات به برزخ هم «قیامت» گفته شده است.
پیامبر (ص) فرمودند: فَإِنَّ اَحَدَکُمْ إِذَا مَاتَ فَقَدْ قَامَتْ قِیَامَتُه (ارشاد القلوب دیلمی ج۱ ص ۱۸)
وقتی یک فردی میمیرد، قیامت او شروع میشود.
منظور از قیامت در این روایت قیامت صغری و همان برزخ است. قیامتی که در قرآن مطرح شده قیامت کبری است که بعد از حیات برزخی و پایان پذیرفتن عالم برزخ شروع میشود.
قیامت
قیامت اصل بحث معاد است. حدود ۱۰۰ اسم راجع به قیامت در قرآن مطرح شده است. مثل یوم البعث، یوم الحسره، یوم الدین، یوم الجمع، یوم التغابن، یوم الفصل و اسامی دیگر که مشهورترین آن «قیامت» است و حدود ۷۰ بار در آیات مختلف تکرار شده است. هر اسمی هم در رابطه با آن معنایی که در مورد قیامت مطرح است، نامگذاری شده است. مثلا یوم القیامه به این دلیل است که روز قیامت، همه قیام میکنند و برای دادرسی و پاسخگفتن به سوالات در محکمه عدل الهی میایستند و از قبور برمیخیزند و در پیشگاه خدا حاضر میشوند. یوم البعث یعنی روزی که برانگیخته میشوند. (بعث =برانگیختن)
بررسی واژه «قیامت» در قرآن
سوره مومنون، آیات 16-12
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَهٍ مِنْ طِینٍ (۱۲) ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَهً فِی قَرارٍ مَکِینٍ (۱۳) ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَهَ عَلَقَهً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَهَ مُضْغَهً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَهَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ اَنْشَاْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللَّـهُ اَحْسَنُ الْخالِقِینَ (۱۴)
بهراستی انسان را از عصارۀ گِل آفریدیم (۱۲) سپس او را بهصورت نطفهای در یک جای مطمئن (رحم) قراردادیم (۱۳) آنگاه از نطفه، لختۀ خونی آفریدیم و آن لخته خون را به پاره گوشتی بدل کردیم سپس اسکلتش را ساختیم و بر آن گوشت رویاندیم و سرانجام او را به شکل جدیدی درآوردیم. حقیقتاً بزرگ است خدایی که بهترین خلقکنندگان است! (۱۴)
دراین آیات مراحل تولیدمثل انسان یک به یک گفته شده تا وجود مادی بدن ما تولید بشود، سپس میفرماید: ثُمَّ اَنْشَاْناهُ خَلْقاً آخَرَ (آخِر= پایان و آخَر= دیگر) سپس خدا یک خلقت و موجودیت دیگر نسبت به آن موجودیت مادی و بدنی به او داد. فَتَبارَکَ اللَّـهُ اَحْسَنُ الْخالِقِینَ نیز در رابطه با موجودیت غیرمادی است و گرنه بدن که از همان عناصر مادی است که در این عالم قرار گرفته است. حتی میدانیم که برخی حیوانات از نظر مادی از انسان قویتر هستند، مثلا وزن کرگدن و نهنگ خیلی بیشتر است یا حس بویایی برخی از حیوانات از انسان بیشتر است. این ها آن ارزشی که فَتَبارَکَ اللَّـهُ اَحْسَنُ الْخالِقِینَ میفرماید نیست. آن موجودیت دیگر «وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» (ص-۷۲) است که در آیات دیگر آن را توضیح دادهاند. خداوند میفرماید از روح خودم در او دمیدم و این موجودیت روحی و نفسانی انسان است که انسان را متمایز کرده است.
ثُمَّ إِنَّکُمْ بَعْدَ ذلِکَ لَمَیِّتُونَ (۱۵)
و بعد [از همه این کارهای شگفت] بالاخره همهتان خواهید مرد!
با همه این مقامات وجودی و رتبه و درجه هستی که برای شما قرار داده شده، بدانید که قرار نیست برای همیشه در این دنیا باقی بمانید. «لَمَیِّتُونَ» یعنی به تحقیق خواهید مرد. خداوند به پیغمبر اسلام(ص) نیز میفرماید: «إِنَّکَ مَیِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَیِّتُون» (زمر-۳۰) به این معنی که تو هم خواهی مرد. پیامبر(ص) با آن عظمت هم قرار نیست در این دنیا بماند و این دنیا یک مرحله گذرگاه موقتی است برای آن ارزشهای بالاتری که قرار است به آنجا برسیم.
ثُمَّ إِنَّکُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ تُبْعَثُونَ (۱۶)
و در روز قیامت دوباره زنده خواهید شد [تا دستاورد اعمالتان را] ببینید.
در این آیه اسم قیامت و یوم البعث برای روز قیامت به کار برده شده است. بعد از «لَمَیِّتُونَ» ، « ثُمَّ » آورده شده است؛ یعنی بلافاصله پس از مرگ به قیامت نمیروید، عالم برزخ دارید، سپس بعد از مدتی به قیامت میروید و برانگیخته میشوید. به عبارت دیگر در روز قیامت همه به پا میخیزند و باید از قبرها خارج شوند و در محکمه عدل الهی حاضر بشوند. به این جهت قیامت میگویند چون همه باید به پا خیزند و «یوم البعث» میگویند چون همه برانگیخته میشوند.
مدت برزخ انسانها
برزخ همه انسانها از نظر زمانی یکسان نیست، برزخ آن آدمهایی که در آخر زمان میمیرند، به نسبت بقیه خیلی کوتاهتر است. (در آینده تفاوت زمان انسانها در عالم برزخ، ارتباط آن با عدل خداوند و رابطه عدل و قیامت و پاداش مورد بررسی قرار خواهد گرفت.)
«یوم الدین»
یکی از اسامی خیلی معروف روز قیامت یومالدین است به معنی روز جزا و پاداش. جمله «مَلِکِ یَوْمِ ٱلدِّینِ» که واجب است روزانه ده بار در نماز بگوییم به معنی مالک روز جزا و پاداش است، جزا و پاداشی برمبنای عدل الهی به این صورت که فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ (زلزال-۷) وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ(زلزال-۸) . یعنی روزی که جزا داده میشود به این صورت که یک ذره عمل خیر یا شر خودش را نشان میدهد.
منظوره از « ذَرَّه » و دیدن اعمال
ذره، در عرف گفتگو کنایه از کمی و کاستی است؛ یعنی هیچ چیز. مثلا در قدیم میگفتند که اگر نخ دکمه پیراهن غصبی باشد، نماز باطل است. این به این معنی نیست که اگر کمتر از نخ باشد، اشکال ندارد؛ بلکه یعنی هیچ چیز نباید غصبی باشد. در آیات ۷ و ۸ سوره زلزال نمیفرماید که نتیجه اعمال را میبینید، بلکه میفرماید که خود اعمال را میبینید؛ یعنی یک ذره عمل خوب داشتید آن را میبینید. دیدن عمل، یعنی تمام اعمالی که انجام میدهیم باطنی دارد باطن آن اعمالی را که در این دنیا انجام دادهایم به ما نشان داده میشود. بر همین اساس هم اسم دیگر روز قیامت «یوم تبلیالسرائر» است، یعنی روزی که سریرتها برملا میشود.
به عنوان مثال در آیات قرآن داریم که اگر کسی مال یتیمی را بخورد، آتش خورده است. در قیامت نمیگوید که جزای عملش آتش است، بلکه خود این عمل آتش میشود و یا چون باطن عمل غیبت خوردن گوشت میته است، لذا برای کسی که غیبت میکند، صبح تا شب میته میخورد. این خودش یک جهنم میشود. در بیان بزرگان دین، آتش جهنم را آنجا برنیافروختهاند تا ما را ببرند و در آن آتش پرت کنند، بلکه ما بهشت و جهنم خود را با خودمان میبریم. اینها همه از آیات نشان داده میشود.
«یوم الجمع»
سوره تغابن، آیه 9
یَوْمَ یَجْمَعُکُمْ لِیَوْمِ الْجَمْعِ ذَلِکَ یَوْمُ التَّغَابُنِ وَمَنْ یُوْمِنْ بِاللَّهِ وَیَعْمَلْ صَالِحًا یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئَاتِهِ وَیُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْاَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا اَبَدًا ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ
(یاد آرید) روزی که خدا همه شما را به عرصه محشر (برای حساب) جمع میگرداند و آن روز روز غبن و پشیمانی (بدکاران) است. و هر که به خدا ایمان آرد و نیکوکار شود خدا گناهانش بپوشد و در باغهای بهشتی که زیر درختانش نهرها جاری است داخل گرداند که در آن بهشت ابداً جاودان متنعّم باشند و این به حقیقت سعادت و رستگاری بزرگ خواهد بود.
به این جهت به قیامت «روز جمع» میگویند که هر جای عالم پراکنده باشیم، تو آمریکا، آفریقا یا اروپا دفن شده باشیم، ته دریا غرق شده باشیم، پرندگان بدنمان را خورده باشند و یا جذب بدن حیوانات شده باشیم، فرقی نمیکند؛ آیه میفرماید همه دور هم در آنجا جمع میشوید. میگویند صحرای مشعر و منا و عرفات نمایش کوچکی از قیامت است که همه باید با یک لباس معمولی در این مکان معین باشند، حسب و نسب و اسم و رسم ها به کنار میرود. هر کس، خودش هست و اعمالش. افراد متشرع همه نگران هستند که نکند اعمالشان درست انجام نشود به مراتب بالاتر، فردای قیامت روزی که حسب و نسب ها کنار میرود. ماییم و کفن و اعمالمان در پیشگاه خدا! لذا روز «جمع» میگویند چون همه جمع میشوند تا در محکمه عدل الهی به جزای اعمالشان برسند.
« یَوْمُ التَّغَابُنِ »
یکی دیگر از اسامی روز قیامت، یوم التغابن است. آیه می فرماید آن روزی که روز جمع است و همه در آنجا جمع میشوید، آن روز روز غبن و پشیمانی است. در معامله اگر ثابت بشود که شما در آن معامله مغبون شدهاید با ضوابط میتوان معامله را فسخ کرد. یکی از دلایل حرام بودن معامله با بچه غیربالغ و ممیز همین است. در گذشته اگر بچههای غیرممیز برای خرید میرفتند، بقال به آنها جنس نمیداد اینها احتیاطات شرعی دارد. یک دلیلش این است که ممکن است کلاه سر او بگذارند و مغبون شود. علاجه واقعه را قبل از وقوع باید کرد.
مثلا فرض کنید که یک لیوان را با قیمت ۱۰ تومان، به یک مشتری ۵ تومان بفروشیم. در این معامله کلاه سر ما رفته است فقه یک سری قوانین برای این غبن در نظر گرفته است.
«یوم التغابن» یعنی روزی که مغبونها متوجه میشوند که به اصطلاح «چه کلاهی سرشان رفته»! این تغابن و مغبونیت به خاطر این است که فرد متوجه میشود که سرمایه عمر، فرصت حیات دنیوی، هدایت پیغمبران و امامان، نصایح عالمان دلسوز دینی و دوستان باب و فرصت توبه را از دست داده است.
خدا تمام شرایط بازگشت را به گونهای فراهم کرده بود که فرموده: لَا تَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَهِ ٱللَّهِ إِنَّ ٱللَّهَ یَغْفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِیعًا (زمر - ۵۳) به این معنی که مایوس نشوید از رحمت خدا، خدا همه گناهان را می آمرزد. تائب باش. در یوم التغابن، فرد متوجه می شود به علت بیخیالی، توبه نکرده و مرده است. مثلاً فرد مسنی با داشتن مال و اموال زیاد، سفر حج، وجوهات شرعی و نوشتن وصیت را به تاخیر میاندازد به این گمان که هنوز فرصت دارد. میگوید آخر عمرم مکه میروم تا بعد از آن مشغول عبادت شوم. وجوهات که ضرورت ندارد، مگر منتظر مرگ من هستید که وصیت بنویسم!
در ادامه در آیه ۹ از سوره تغابن میفرماید: آن روز، روزی است که کسانی که به خدا ایمان آورده بودند و عمل صالح انجام میدادند، اگر اشتباهاتی هم داشتند، پوشیده میشود و اینها را وارد بهشت میکنند. برای همیشه در آن نعم الهی قرار میگیرند. این آن رستگاری بزرگ و واقعی است.
«یوم الفصل»
سوره صافات در آیات ۲۰ و ۲۱
وَقَالُوا یَا وَیْلَنَا هَذَا یَوْمُ الدِّینِ (صافات - ۲۰) هَذَا یَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ (صافات - ۲۱)
و گویند: ای وای بر ما، این است روز جزای اعمال. این است روز حکم (بر نیک و بد) که شما تکذیب آن میکردید.
عبور از دنیا به برزخ با قبض روح است و عبور از برزخ به قیامت با نفخ صور است. در آیه ۲۰ میفرماید: وقتی که نفخ صور شد و انسانها برای قیامت برخواستند، یک عده میگویند، یَا وَیْلَنَا هَذَا یَوْمُ الدِّینِ به معنی این که وای بر ما! امروز روز جزاست که مثقالی از خیر و شر هم فروگذار نمیشود. دقت کنید که «قَالُوا» ماضی است، در ادبیات عرب، آینده محقق الوقوع را با فعل ماضی میآورند، به این معنی که انقدر قطعی و مسلم است که انگار واقع شده است.
«یوم الفصل» روزی است که از یوم الدین دردناکتر است؛ زیرا هَذَا یَوْمُ الْفَصْلِ؛ یعنی امروز روز جدا کردن است.
در روایات آمده است که آنجا حضرت زهرا (س) مثل مرغی که دانه میچیند، محبین خود و شیعههایش را جدا میکند. وای بر ما اگر ادعا کنیم که برای ایشان سینه زدیم و سیاه پوشیدیم و اطعام کردیم و کتاب نوشتیم، اما به ما بگویند که اینها هیچکدام به حساب نمیآید چون اینها برای پول و ریاست و شهرت بود و به حساب خدا نبود! آنجا دستمان از همه جا کوتاه است، وقتی میبینیم که بغل دستیمان را جدا کردند و بردند. می بینیم امام حسین (ع) آن فردی را که با هم دیوار به دیوار زندگی میکردیم، انتخاب کرد و برد. تا یار که را خواهد و میلش به که باشد! وقتی نوبت به ما رسید، بگویند که تو که با ما نبودی و کاری نداشتی. لذا یکی از اسامی روز قیامت «یوم الفصل» است.
حالا از آن دید بنگریم. آیا نمیارزد یک عمر در این دنیا سختی بکشیم، فحش بخوریم و اذیت بشویم اما آنجا امیرالمومنین(ع) بفرمایند: بیا! به جای آنکه یک عمر در دنیا دنبال پول، شهوت، شهرت و مقام باشیم آنجا امیرالمومنین(ع) بفرمایند بروید من با شما کاری ندارم!
در ادامه آیه میفرماید الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ این همان بود که تکذیبش میکردید و به آن توجه نداشتید. امروز روز فاصله انداختن است. در این دنیا همه کنار هم نشستهایم، ممکن است سلمان فارسی و معاویه در مسجد کنار هم بنشینند؛ ولی آنجا سلمان را کجا میبرند و معاویه را کجا؟
داستان ثعبان در مورد اسم یومالفصل
ثعبان یکی از اصحاب پیغمبر (ص) در مدینه بود که بدون قصد و غرض واقعا به پیغمبر(ص) علاقمند بود. از آن متدینین عاشق پیغمبر (ص) بود. یک روز صبح با قیافه آشفته و حال پریشان نزد پیغمبر آمد. پیامبر فرمودند: ثعبان چی شده است؟ عرض کرد: یا رسول الله، دیشب داشتم قرآن میخواندم، رسیدم به آیاتی که فردای قیامت خوبها و بدها را جدا میکنند و من اگر هم خوب باشم، بیاورند جزو خوبها؛ باز هم به آنجا که شما هستید که راه ندارم. من واقعا هجران شما را نمیتوانم تحمل کنم. دوستتون دارم، بالاخره مرگ میآید و من را از این دنیا میبرد، آن وقت فردای قیامت شما را ببرند در آن جایگاه و به من اجازه ندهند، من از این غصه دیشب تا صبح نخوابیدم! آیه نازل شد و پیغمبر هم این آیه را برای او فرمود که اگر در دنیا با ما باشید، آنجا هم با ما هستید. ولی باید دقت کنیم که این با ما بودن چگونه است.
وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَاُولَٰئِکَ مَعَ الَّذِینَ اَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ اُولَٰئِکَ رَفِیقًا(نساء/69)
و آنان که اطاعت خدا و رسول کنند البته با کسانی که خدا به آنها لطف فرموده یعنی با پیغمبران و صدّیقان و شهیدان و نیکوکاران محشور خواهند شد، و اینان نیکو رفیقانی هستند.
یوم الحسره
یکی دیگر از نامهای روز قیامت یوم الحسره است که با اندکی تفاوت با همان بحث تغابن، نزدیکی دارد، «یوم الحسره» به معنی روز حسرت، ندامت، پشیمانی و تاسف خوردن است.
در سوره مریم، آیه ۳۹ آمده است:
وَاَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَهِ إِذْ قُضِیَ الْاَمْرُ وَهُمْ فِی غَفْلَهٍ وَهُمْ لَا یُوْمِنُونَ
و (ای رسول ما) امت را از روز غم و حسرت (یعنی روز مرگ و قیامت) بترسان که آن روز دیگر کارشان گذشته است و آنها سخت از آن روز غافلند و به آن ایمان نمیآورند.
در این آیه خدا به پیغمبر (ص) دستور میدهد که مسلمین و پیروانت را بیم بده و بترسان از روز حسرت.
افراد نادم و پشیمان
روایت مفصلی در ذیل یوم الحسره داریم که چه کسانی در روز قیامت از همه بیشتر حسرت میبرند؟ چند چیز را روایت تاکید کرده است:
۱- انسانی که از حرام و حلال ثروت جمع میکند و کار شرعی و وظیفه دینی و خیراتی که می توانست بکند، را نمیکند. بعد از او وارث با این ارث کار خیر انجام میدهد. درجه وارث بالا میرود و او محروم میماند. امام میفرمایند حسرت این فرد از همه بیشتر است.
حکایت خیرات یک خرمای پوسیده
در روایتی از پیامبر (ص) نقل شده است که فردی از دنیا رفت و انبار خرما ذخیره داشت و وصیت کرده بود که پیغمبر خدا این خرماها را در راه خیر مصرف کنند. پیغمبر هم تشریف آوردند و همه را بین فقرا تقسیم کردند. یک خرمای پوسیده خراب شده در بین آنها بود، حضرت آن را برداشتند و فرمودند: اگر این یک دانه را در حیاتش، خودش میداد از همه اینها که بعد از مرگش، من دادم، برایش بیشتر بود.
زیرا در زمان زنده بودن، دلش نمیآمد که دل بکند و گمان میکرد که هنوز زمان دارد. لذا یکی از وظائف مومنین راستین در حیاتشان، ثلث مالشان را به دست خودشان خرج کنند.
۲- عالمی که علمی را به دیگران گفته است و آنها با شنیدن صحبتهای او، عمل کردهاند و به جایی رسیدهاند، اما خود عالم به علمش عمل نکرده است و آنجا گرفتار است. امام میفرمایند که این فرد هم در روز قیامت جزو کسانی است که حسرتی فراوان دارند.
در ادامه آیه میفرماید إِذْ قُضِیَ الْاَمْرُ که فرصت تمام شد و امر پایان پذیرفت. وَهُمْ فِی غَفْلَهٍ اما آنها گوششان بدهکار نبود، میگفتند ول کنید این حرفهای قدیمی را که آخوندها در آوردند! حالش رو ببر. انقدر غرق در این عالم شدهاند که حالا که یوم الدین،یوم الجمع شد، میگویند ای داد بیداد! حسرت میخورند.
زمان قیامت
در قرآن به صراحت بیان شده است که کسی به غیر از خدا زمان قیامت را نمیداند. انقدر میدانیم که تا ظهور امام عصر(عج) صورت نگیرد، قیامت برپا نمیشود. یکی از علایم برپایی قیامت، ظهور امام عصر (عج) است و بعد از آن هم ظاهرا خیلی طول نمیکشد. بعضی چیزها یک اسراری دارد که خداوند نخواسته است کسی بداند. قرآن کریم این را مشخص کرده است که قیامت با نفخ صور آغاز میشود.
چیستی نفخ صور
سوره مبارکه زمر، آیه ۶۸
وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الْاَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ اُخْرَی فَإِذَا هُمْ قِیَامٌ یَنْظُرُونَ (زمر-۶۸)
«نفخ» به معنای دمیدن است. «صور» یعنی شیپور که در زمانهای قدیم، معمولا از شاخ گاو درست میکردند. در سر باریک شاخ گاو با یک روش مخصوص میدمیدند و صدای بلند پخش می شد. شبیه شیپور آغاز و پایان جنگ یا سوت آغاز کار کارخانه. این صور یک کنایه است از صدایی برای آماده شدن. به این معنا نیست که خدا یک شاخی را به اسرافیل میدهد که توش بدمد! هر کدام از چهار ملک برتر خدا ماموریتی دارند، «جبرئیل» مامور واسطه با انبیا است، «عزرائیل» مامور قبض روح است، «اسرافیل» مامور برانگیختن برای قیامت است. کار اسرافیل، نفخ صور است.
فاعل در این آیه مجهول است. « َنُفِخَ فِی الصُّورِ» دمیده میشود در صور امام سجاد (ع) به صراحت به خدا عرض می کنند که اسرافیل مامور تو منتظر است به اذن تو در صور بدمد تا قیامت برپا شود.
بررسی واژه «صَعِقَ»
واژه «صَعِقَ» راجع به حضرت موسی (ع) در کوه طور که تجلی صورت گرفت استفاده شده است: دَکًّا وَخَرَّ مُوسَی صَعِقًا...(اعراف/143)
یک معنای صعق، غش کردن و بیهوش شدن است. چنان صدای این شیپور آماده باش عظیم و وحشتاک است که همه بیهوش میشوند. در واقع کنایه از اراده حضرت حق است که قرار است همه برخیزند، از آن به نفخ صور تعبیر نموده است.
البته همه مفسرین در اینجا میگویند که فَصَعِقَ یعنی میمیرند. این مردن در اینجا یعنی همه آنهایی که در دنیا هستند و برزخشان شروع نشده قرار است بمیرند.
آیه دو تفسیر دارد، یک تفسیر ظاهری و ساده دارد که همه مفسرین، حتی علامه طباطبایی در المیزان تفسیر ظاهری را گرفتهاند، چرا که المیزان قرار است به دست عموم برسد و یک تفسیر عمیق باطنی دارد که مرحوم علامه طباطبایی در کتاب «از آغاز تا انجام»، تفسیر دومی را گرفتهاند. این موضوع البته به این معنی نیست که نظر مرحوم علامه عوض شده است، بلکه در موارد دیگر هم این اتفاق افتاده است. مثلا در آیه اَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ اَنَّهُ عَلَیٰ کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ (فصلت/ ۵۳) در المیزان شَهِیدٌ را که صفت مشبهه است و هم اسم فاعل میآید و هم اسم مفعول، به معنی اسم فاعل گرفتهاند و معنی کرده اند به «گواه» اما در کتاب الولایه به معنی مشهود گرفتند که معنای آن خیلی عظیم میشود ولی قابل فهم همه نیست.
علت اتخاذ معنای مرگ برای «صَعِقَ»
بیانی که مرحوم علامه طباطبایی دارند، از همه رساتر است. ایشان میگویند: «گرچه معنای لغوی «صعق» بیهوشی است، اما باتوجه به اینکه نفخه دوم در مقابل نفخه اول بوده و پیامد نفخه دوم زنده شدن مردگان است، پس باید صعق را به معنای مردن بدانیم.»( المیزان ج ۱۷ ص ۴۴۴)
در ادامه آیه چنین فرموده است که مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الْاَرْضِ یعنی هر چه که در آسمانها و زمین است که میتواند کنایه از همه موجودات باشد، کنایه از موجودات سماوی مثل ملائک، فرشتگان و مجردات باشد، موجودات زمینی، انسانها، هیچ فرقی ندارد، همه میمیرند. إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ. به جز آنهایی که خدا میخواهد که نمیرند. این قسمت در کتابهای تفسیری غوغا است برای آنها که اهلش باشند. انشاءالله بعد بحث میکنیم.
در ادامه میفرماید ثُمَّ یعنی یک مدت بعد، نُفِخَ فِیهِ اُخْرَیٰ یک نفخه دیگر هم میآید. پس در نفخه اول همه آن دسته که زندهاند إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ، به جز اون یک عده خاص بمیرند. سپس یک مدت بعد که این مدت در بعضی روایات آمده، ۴۰ سال و در بعضی روایات چیز دیگر که به نظر میآید کنایه از یک مدت است که برزخ آن عده در این مدت انجام بشود، بعد از یک مدتی که نفخه اول که باعث صعق شد و همه مردند، در نفخ دوم که دمیده می شود و فَإِذَا هُمْ قِیَامٌ یَنْظُرُونَ همه آماده و ایستاده، نظاره گر صحنه قیامت میشوند. پس نفخه دوم برای برپایی قیامت و زنده شدن است، از همین جهت نفخه اول به معنی مردن گرفته شده است.
نظر علامه تهرانی درباره آمدن واژه «صعق» به جای «مات»
شاید دلیل اینکه به جای مات صعق آمده است، به خاطر این است که مرگ ناگهانی است که همچون صاعقهای ایشان را فرا میگیرد. مثل صاعقه که یک نفر را بزند در جا میکشد. دیگر این شکلی نیست که مرگ مغزی کنند و طول بکشد تا بمیرند. همه ناگهان از دنیا میروند. (علامه تهرانی، معادشناسی)
خاطرهای از مرحوم آقای خندقآبادی
ایشان شب ۲۱ رمضان در مسجد بالای منبر، قرآن بالای سر و بک یا الله، بک یا الله گویان، تمام کرد و افتاد پایین.
وَلِکُلِّ اُمَّهٍ اَجَلٌ ۖ فَإِذَا جَآءَ اَجَلُهُمْ لَا یَسْتَاْخِرُونَ سَاعَهً ۖ وَلَا یَسْتَقْدِمُونَ (اعراف-۳۴) یک لحظه عقب و جلو نمیشود.
نفخ صور اول و دوم
نفخ صور اول، مرگ صاعقهای به همراه دارد. یک مدت طول میکشد تا برزخ این عده تمام شود و سپس نفخه دوم دمیده میشود و ناگهان همه را ایستاده میبینند که نگران و هراسان هستند. اینها را در آیات دیگر و روایات با هم بحث میکنیم. سوره مومنون ، آیه 101
فَإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلَا اَنْسَابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَلَا یَتَسَاءَلُونَ (مومنون-۱۰۱) چون نفخ صور شود (که با قرینه همین آیه که گفته شد، نفخ صور دوم منظور است) و قرار است همه برای قیامت آماده شوند، دیگر آنجا اینکه پسر و پدر و برادر فلانی هستم، معنا ندارد. ماییم و عملمان، هیچ چیز با ما نمیآید.
پس طبق آیات قرآن، قیامت در پایان برزخ، بعد از نفخه دوم است. در نفخه اول، آنجایی که پروردگار عالم، اسرافیل را مامور میکند که در صور بدمد، کنایه است از حالتی که قرار است ایجاد بشود تا همه بمیرند به غیر از إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ که میمانند. ثم برای مدتی که ۴۰ سال یا ۴۰ روز یا به هرحال مدتی است سپس نفخ اخری یا دمیدن دوم شروع میشود که برای برپایی قیامت است.
سوره نمل آیه ۸۷
وَیَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الْاَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَکُلٌّ اَتَوْهُ دَاخِرِینَ
و (باز به امت یاد آور شو) روزی که در صور (اسرافیل) دمیده شود، آن روز هر که در آسمانها و هر که در زمین است جز آن که خدا خواسته همه ترسان و هراسان باشند و همه منقاد و ذلیل (به محشر) به نزد او آیند.
روزی که در صور دمیده میشود، فَفَزِعَ : این کلمه را در فارسی زیاد به کار میبریم برای کسی که از ترس و وحشت و ناله به اصطلاح «جزع و فزع» میکند، فزع یعنی اظهار بیچارگی و ناله میکند. پس روزی که در صور دمیده میشود، فَ نتیجه آن این میشود که فَزِعَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الْاَرْضِ که در اینجا هم طبق ادامه آیه فَزِعَ به معنای مرگ است، یعنی چنان وحشتی در افراد پیدا میشود که با این نفخ صور اولی همه میمیرند، إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ مگر آن عده خاص. وَکُلٌّ اَتَوْهُ دَاخِرِینَ و بعد از نفخ صور دوم که صورت گرفت، همه آورده میشوند در حالی که داخِرِینَ. در اینجا اگر آن افراد مومن باشند، « دَاخِرِینَ» به این معنی است که با تواضع و افتادگی و فروتنی اما اگر آن افراد گنهکار باشند، یعنی خاری و ذلت است. در حالتی که خیلی خار و ذلیلند. ای وای 4 روزه دنیا را چه کردیم و چه کار شدیم!
نتیجهگیری
طبق آیات قرآن کریم، انسانها وقتی میمیرند و به برزخ میروند تا نفخ صور دوم در عالم برزخ باقی میمانند. اما قبل از آن نفخ صور دوم، یک نفخ صوراول داریم که برای مردن بقیه است. بعد از نفخ صور دوم، همه برپا میخیزند و آماده میشوند برای قیامت. انسانی که معتقد به قرآن است، مقدمات بحث معاد را عقلی اثبات کرد و نقلی پذیرفت، چه اثر تربیتی و اخلاقی در وجود او پدیدار می شود؟ اگر واقعا اینها را باور کنیم و بپذیریم، که چنین عالمی پیش روی ماست و چنین روزهایی در انتظارمان، اثرات ارزنده تربیتی و اخلاقی دارد که بعد مفصل به آن میپردازیم. دومین نکته هم این است که نفخ صور اول و دوم و مراحل مختلف آن از نظر عقلی چگونه است و چرا باید همه بمیرند و چرا باید فاصله بماند نفخ صور دوم صورت پذیرد تا همه وارد قیامت شوند و بقیه بحثهای قیامت به صورت عقلی بحث میشود انشاءالله به لطف خدا.
مناسبت هفته: ایام ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی (ره) و ولادت امام حسن عسگری (ع)
یکی از اذکاری که بزرگان اهل معنا روی آن حساب میکنند که از ناحیه معصومین وارد شده است این است که:
یا الله، یا محمد، یا علی، یا فاطمه، یا صاحب الزمان، ادرکنی و لا تهلکنی
علت مفرد آمدن قسمت پایانی دعا
اگر «الله» را هم جدا کنیم، پیامبر (ص) و امیرالمونین (ع) و حضرت زهرا (س) و امام زمان (عج) با هم چهار نفر میشوند اما ادرکنی و لاتهلکنی به صورت مفرد به کار رفته است. یکی از علمای بزرگ نقل میکند مسجد سهله بودم، کنار مقام امام عصر ناله میزدم که دیدم کسی کنار من آمد و مطالبی فرمود که خیلی عمیق بود و من هیچ متوجه نشدم. شروع کردم این ذکر را گرفتن که ادرکونی و لاتهلکونی که آن فرد گفت: نخیر آقا جون، ادرکنی و لاتهلکنی بخوان. گفتم آخر اینها جمعند. فرمودند: نه، چون زمان، زمان امام حی شماست، آنها هم با اینکه همه واسطه فیض الهی هستند اما الان کانال و مجرا، کانال و واسطه امام عصر (عج) است. لذا آنها را به عنوان عظمت که پیشقراولان هستند، صدا زدی ولی آنی که الان باید تو را از هلاکت برهاند و نجات بدهد، امام عصر است. لذا باید بگویی ادرکنی و لاتهلکنی، میگوید که من این ذکر را گرفتم دیدم غایب شد و بعد فهمیدم که خود حضرت است.
در احوالات حاج آقا جمال گلپایگانی که فردی عابد و عارف و زاهد و فیلسوف و فقیه و مرجع تقلید معروف بودند، آمده است که میگفتند همه شبهای چهارشنبه مسجد سهله میرفتم و یک کم نان و کشمش با خودم میبردم، یک کم اول استراحت میکردم و بعد مشغول آداب مسجد سهله میشدم. میگوید که یک بار اول رفتم مسجد کوفه و آنجا آدابی را انجام دادم، بعد که آمدم مسجد سهله و مختصری نان و کشمش خوردم و آمدم که شروع کنم دیدم که یک ناله جانسوزی میآید که این بیت حافظ را به فارسی میخواند و ناله میزند:
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوی و بیابان تو دادهای ما را
این ناله انقدر جانسوز بود که موفق نشدم، نماز بخوانم. میگوید یک مقدار ناله زد و بعد روبه روی مقام امام عصر (عج) ایستاد و شروع کرد نماز و آدابی خواند و شروع کرد درد دل با امام زمان. تعریف میکند که تا صبح، فقط موفق شده بود نماز صبح بخواند از بس حالشان منقلب شده بود. بعد از مرحوم سهلاوی پرسیدم که این فرد که بود؟ گفت: آقاسیداحمد کربلایی است. بعدها استاد آقا سید علی قاضی و آقای گلپایگانی بودند.
امشب ایام ولادت پدر امام عصر است. کسی که نجات با اوست، کسی که اگر قرار است از هلاکت ما را برهاند، ایشان هستند. خودشان در زیارت جامعه به ما یاد دادهاند که بگوییم و عاداتکم الاحسان و سجیتکم الکرم، که خانواده احسان و کرم هستند. یابنالحسن، من که خجالت میکشم بگویم شیعه شما هستم، کجای من به شیعه شما بودن میخورد، انانیتم، تاریکی دلم، وابستگیم به دنیا و ...ولی یک چیز میشود گفت که شما انقدر بزرگید که جدتون امیرالمومنین (ع) وقتی یک جام شیر به او دادند، فرمود حسن جان به ابن ملجم هم دادید یا نه؟
حالا این ذکر را با هم بگیریم و امام عصر را به مناسبت ولادت پدر بزرگوارشان قسم بدهیم که عیدی نه فقط به ما و شیعیان دنیا، بلکه به بشریت که گرفتار است یک نگاهی بکنید.
یا الله، یا محمد، یا علی، یا فاطمه، یا صاحب الزمان، ادرکنی و لا تهلکنی
منبع: سخنرانی دکتر اسدی گرمارودی، جلسه سی و ششم معاد برهانی در آیات قرآنی
به کوشش خانم ربوبی و رحمان نژاد