جلسه سی و نهم
بسم الله الرحمن الرحیم
معاد برهانی در آیات قرآنی جلسه سی و نهم
همان طور که گفته شد الامن شاء الله همان عباد مخلص، معصومین(ع) هستند. در بحث روایی این موضوع بررسی خواهد شد که به غیر از 14 معصوم(ع)، معصومین قبل از دنیای اسلام چه کسانی جزء این گروه خواهند بود.
« إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ» چه کسانی هستند؟
انسانهای برجستهای هستند که به مقام فنای فی الله و بقای بالله رسیدند چون به این مقام رسیدهاند «لاَ فَرْقَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهَا » مطرح میشود. اینها همان بقا را دارند؛ اما بدان معنی نیست که کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَهُ الْمَوْتِ (عنکبوت/57) شامل حال اینها نمیشود. موت غیر از «صعق» است.
پاسخ به سؤالات مطرح شده
پرسیده اند: اگر قرار است عده ای استثنا شوند پس در نفخه صور که همه می میرند آن کسی که جزو مخلصین و آخرین حجت خدا روی زمین است نباید جزء « إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ» باشد یا اگر هست پس نباید بمیرد و حال اینکه قرآن میگوید: کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَهُ الْمَوْتِ (عنکبوت/57)؟!
پاسخ: حتی پیغمبر اسلام(ص) هم موت دارد: إِنَّکَ مَیِّتٌ (زمر/30) امیرالمومنین(ع) هم موت دارد. موت جدایی نفس از بدن است؛ ولی نفس از بدن جدا شد هنگام نفخ صور این نفس دچار صعق نمیشود. غیر از اینها بقیه صعق شامل حالشان میشود حالا آن انسانی که مخلص و آخرین حجت الهی است در زمانی که نفخه صور میشود قرار است از این دنیا برود موت شامل حالش میشود یعنی نفس از بدن جدا میشود ولی نفس از بدن جدا شد به عالم برزخ میرود . حال که به عالم برزخ رفت بقیه ایی که نفس از بدنشان جدا شد و به عالم برزخ رفتند با آن نفخ صور، صعق شامل حالشان میشود: فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الْاَرْضِ (زمر/68) اما او درآنجا مثل بقیه «إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ» صعق شامل حالش نمیشود. پس کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَهُ الْمَوْتِ شامل حالشان میشود؛ اما صعق شامل او نمیشود.
سوال دوم: زمانی که انسان برای بار دوم می خواهد به بدن جسمانی قیامتی برگردد و از بدن مثالی جدا شود آیا دوباره قبض روح دارد یا صعق وفزع رخ می دهد؟
پاسخ: طبق نص صریح قرآن «صعق» برای نفخ صور اول است. وقتی که نفخ صور اول میشود فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الْاَرْضِ؛ ولی در نفخ صور دوم گفتند برای قیامت حاضر میشوند. برای قیامت معلوم است که موت به معنای جدایی از بدن برزخی و همراهی با بدن قیامتی است. این شامل حال همه میشود چه کسانی که دچار صعق بودند حالا با نفخ صور دوم برمیخیزند. بدن مثالی شان را رها می کنند وارد بدن قیامتی میشوند چه آنهایی که دچار صعق نبودند اینها باز آن حالتی که قرار است داشته باشند برای ایشان ایجاد میشود.
ادامه بحث
قرآن کریم فرمود ما یک حیات دنیوی داریم که الان همه مان در این عالم مشغولیم، با موت نه فوت، موت معنی جدایی نفس از بدن از این عالم خارج میشویم و به عالم برزخ می رویم. در عالم برزخ نفس با بدن مثالی است و پرونده اعمال در عالم برزخ کاملاً بسته نیست برخلاف قیامت که دیگر پرونده بسته میشود. یکی از تفاوتهای برزخ و قیامت همین است که در عالم برزخ هنوز پرونده باز است آثار اعمال ماتاخر ما میآید. مرحله بعدی طبق آیه ۶۸ سوره مبارکه زمر وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الْاَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ این نفخ صور اول است که « إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ» مستثنا میشوند. بقیه همه دچار این صعق و بیهوشی میشوند. ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ اُخْرَی حالا بعد از مدتی که روایت گفت چهارصد سال است نفخ صور دومی صورت میگیرد. فَإِذَا هُمْ قِیَامٌ یَنْظُرُونَ حالا با این نفخ صور دومی همه، چه آنهایی که از قبل در برزخ بودن، چه آنهایی که با نفخ صور اول به عالم برزخ رفتند، چه آنهایی که دچار صعق شدند غیر از «إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ» و چه «إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ» همه برای قیامت حاضر میشوند. البته تفاوتهایی بین آنها و بقیه است که در آیات و روایات بدان اشاره شده است. از اینجا میگویند قیامت برپا میشود.
قیامت
قیامت به عنوان «یَوْمِ الْقِیَامَه»، روز قیامت ۷۰ بار در قرآن ذکر شده است. آنهایی که در علم اعداد تخصصی دارند روی این که چرا ۷۰ بار آمده حرف هایی زدهاند. مجموعاً حدود صد اسم راجع به روز قیامت با یوم الدین، یوم الجزا، یوم التغابن، یوم الحسره و یوم الفصل آمده؛ ولی اسم قیامت در قرآن بیشتر از همه بحث شده است.
قیامت روزی است که همه آنهایی که در این عالم به اذن الله مثل انسانها و موجود دیگر مختار دوبعدی مثل جن و حتی موجودات دیگر که قبلاً مرده بودند و بیهوش شده بودند و با نفخ صور دوم همه زنده شدند باید در آن صحنه حاضر شوند؛ لذا یوم الحشر و محشر هم میگویند.
در آیات قرآن کریم دو نکته مهم در مورد قیامت است که در مسئله اعتقادی ما باید به آن حساس بشویم روایت هم اشاره می کند و از نظر تربیتی هم در این دنیا اثر عجیبی برای ما دارد.
دگرگونی عالم در هنگامه قیامت
آیات بسیاری در قرآن داریم تحت این عنوان که قیامت اوضاع طبیعت عالم به کلی دگرگون میشود، کوهها در هم درنوردیده میشود، دریاها به همدیگر پیوسته میشود ستاره ها همه به هم میریزند خورشید و ماه چنین و چنان میشود. چرا قرآن کریم درباره قیامت روی این ها آنقدر انگشت گذاشته و تاکید میکند؟ یک چیز دیگر میشود یعنی چه؟ اینها بحث های اعتقادی است از این رو نمیتوانیم راحت از کنار آنها رد شویم. چند نمونه از این دسته آیات ذکر میشود.
سوره انفطار
إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ آنگاه که آسمانها شکافته میشود. « انْفَطَرَتْ» ماضی است ولی آینده محقق الوقوع را میرساند و با اذایی که اول آمده است باید مضارع ترجمه شود وَإِذَا الْکَوَاکِبُ انْتَثَرَتْ ستارگان همه فرو میریزند و پراکنده میشوند. در بعضی از تفاسیر تشبیهی آمده است، فرض کنید گردنبندی را به سقف آویزان کردهاید بعد یک ضربهای به این نخ بزنید یکی یکی اینها میافتند، انْتَثَرَتْ را به این معنی گرفتهاند. ستارگان انگار فرو میریزند همه پراکنده میشوند. وَإِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَتْ و آن زمان که دریاها به هم پیوسته شود، وَإِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ قبرها زیر و رو میشود. یعنی این عالم یک جور دیگر میشود دیگر خورشید، ماه، ستارگان و دریاها به این صورت در این عالم نیست، یک حساب دیگری است.
سوره تکویر
إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ وقتی که خورشید درهم پیچیده میشود وَإِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ وقتی که ستارهها همه فروریخته میشوند. وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ دریاها برافروخته میشوند. وَإِذَا السَّمَاءُ کُشِطَتْ آسمان به شدت برکنده میشود. اینها به چه معنا است؟ چرا در قیامت وقتی قرار است همه ما در محکمه عدل الهی آزاد شویم خداوند آسمان و زمین و کوه و ستاره و دریا همه را به هم می ریزد و این قدر در قرآن این موضوع تکرار شده است؟
سوره القارعه
الْقَارِعَهُ رخداد درهم کوبنده را می گویند آن رخداد عجیب در هم کوبندهای که مَا الْقَارِعَهُ وای چه رخ دادی وَمَا اَدْرَاکَ مَا الْقَارِعَهُ تو چه میدانی آن رخداد چیست. آن روزی است که یَوْمَ یَکُونُ النَّاسُ کَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ انسانها مثل ملخهای پراکنده شده در فضا قرار میگیرند وَتَکُونُ الْجِبَالُ کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ؛ «عِهْن» پشمهای رنگارنگ را گویند. پشمها را وقتی حلاجها می زنند اگر باد بوزد پخش و پلا میشوند. کوه ها نیز در قیامت، مثل پشم های رنگارنگ، اینگونه پخش و پلا میشوند؛ یعنی کوه به این عظمت مثل یک پودر در میآید پس معلوم می شود عالم یک جور دیگر میشود. طبق آیات قرآن کریم قرار است اینها همه دگرگونی پیدا کنند.
سوره ابراهیم آیه ۴۸
یَوْمَ تُبَدَّلُ الْاَرْضُ غَیْرَ الْاَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ
روزی که زمین (به امر خدا) به غیر این زمین مبدل شود و هم آسمانها دگرگون شوند و تمام خلق در پیشگاه (حکم) خدای یکتای قادر قاهر حاضر شوند.
یوم القیامت روزی است که زمین و آسمان ها به غیر از این تبدیل میشود، تغییر میکند، یک چیز دیگر میشود و همه در پیشگاه خداوند قهار آشکار و حاضر میشوند.
به عنوان یک بحث های اعتقادی ببینیم چرا قرار است زمین عوض شود؟ اگر قرار است آسمان و زمین عوض شود چه میشوند؟ اگر نشود چه می شود؟ می توانیم این مطلب را از روایات و آیات بفهمیم.
علت دگرگونی عالم
آن دنیایی که با این خصوصیات الان داریم خورشید و مهتاب با این خصوصیت زمین و دریا و کوه و کوه با این خصوصیت برای موجودیت و حیات دنیوی است. اگر این شرایط را زمین و خورشید و ماه نداشتند در روی زمین امکان ادامه حیات دنیوی ما انسانها نبود. قیامت حیات به اقتضای خودش را دارد. حیاتی که در روایات میگوید خوردن هست، دفع نیست حیاتی که پیری و فرسودگی ندارد، حیاتی که مرگ به این معنی در این دنیا ست در آنجا دیگر نیست، حیاتی که شما هرچه در هر زمینه جلو روید کمال بالاتر از آن برای شما در آنجا مطرح میشود و عالمی که اگر قرار است انسان مثلاً عذاب شود اگر در آتش بسوزانند دوباره حیاتش برمیگردد، این باید اقتضای عالم خودش را داشته باشد پس این عالم نیست. اگر ما تمام خصوصیات و جزییات آن عالم را هم ندانیم اما میفهمیم که زمین دیگر این زمین نیست آسمان ها دیگر این آسمان ها نیست.
معنای «وَاَشْرَقَتِ الْاَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا»
سوره زمر آیات 68و69:
وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الْاَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ اُخْرَی فَإِذَا هُمْ قِیَامٌ یَنْظُرُونَ(68) وَاَشْرَقَتِ الْاَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْکِتَابُ وَجِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ(69)
وقتی که قیامت می شود آنجا همه باید برخیزند و نظاره کنند. زمین به نور پروردگار روشن میگردد، وَاَشْرَقَتِ الْاَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا. این به چه معناست؟ عرض که غیر از این عرض است پس نورانیت این عرض اگر با خورشید است، نورانیت آن عرض با چیست؟ بِنُورِ رَبِّهَا یعنی چه؟ به عنوان مقدمه عرض شد:
- قرآن تاکید دارد قیامت که شد زمین، آسمان، آفتاب و خورشید ومهتاب و... دیگر نیستند. در آیه ۴۸ سوره ابراهیم تصریح کرد که همه تبدیل و عوض میشوند یک جور دیگر میشوند. با توجه به آیات و روایات این معنا را میفهمیم که اگر طبیعت و مکان مطرح است به اقتضای حیاتی که قرار است انسان در آن طبیعت یا در آن مکان پیدا کند و باید مناسب با آن حیات باشد. انسان در این دنیا قرار است زندگی دنیایی داشته باشد خوب دنیا باید همینجوری باشد، خورشید ، مهتاب باشد، ابر و باران، دریا، گیاه و حیوان باشد ولی حیات اخروی که این حیات نیست حتی طبق آیه ۶۴ سوره مبارکه عنکبوت اصلاً دارحیات آن است این عالم حیات نیست.
- این تغییراتی که تا اینجا ما صحبتش را کردیم، تفاوت آخرت با دنیا، تغییرات و تفاوت و تبدل در مُلک (زمین، آسمان، ماه، خورشید و دریا بود. ملکوت هم آنجا با اینجا تغییر دارد؛ یعنی چه؟ برای روشن شدن مطلب به سراغ روایات می رویم.
حدیث«اَللّهُمَّ اَرِنَا الْاَشْیاءَ کَما هِیَ»
پیامبر(ص) در قالب دعا مطرح میکنند: اَللّهُمَّ اَرِنَا الْاَشْیاءَ کَما هِی؛ خدایا! عالم هستی را آن طور که هست به ما بنمایان. (عوالی اللئالی، ج۴، ص۱۳۲، بحارالانوار، مجلسی، ج14، ص10)
«اشیاء» جمع شیء و شیء مساوی با وجود. مثلا این شیء است منتها به عنوان دستمال کاغذی. این شیء است به عنوان لیوان، من و شما شیء به عنوان انسان هستیم. حتی برای خدا شیء میگوییم. روایتی در کتاب کافی است شخصی به امام صادق(ع) عرض کردند آقا به خدا میتوانیم بگوییم شیء فرمود: بله، ولی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ؛ شیء دیگری مثل او نیست. «الشیئیهُ تساوق الوجود»، شیء، یعنی وجود. اَرِنَا الْاَشْیاءَ کَما هِی؛ خدایا مخلوقات را آنگونه که هستند به من نشان بده یعنی چه؟
در دعایی دیگر پیامبر(ص) میفرمایند: َ یَا رَبِّ اَرِنِی الْحَقَ کَمَا هُوَ عِنْدَک (اصول کافی، ج7، ص404)
حق یک معنایش ثابت و موجود است. حقیقت مساوی با واقعیت است. حق را آن گونه که که نزد توست به من نشان بده.
دعای قبل از مطالعه
دعایی از معصومین(ع) قبل از شروع مطالعه نقل شده است که اساتید ما به این دعا مقید بودند:
اللّهُمَّ اَخْرِجْنِی مِنْ ظُلُماتِ الْوَهْمِ، وَاَکرِمْنِی بِنُورِ الْفَهْمِ. اللّهُمَّ افْتَحْ عَلَیْنا اَبْوابَ رَحْمَتِکَ، وَانْشُرْ عَلَیْنا خَزائِنَ عُلُومِکَ، بِرَحْمَتِکَ یَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ. (خلاصه الاذکار، ملا محسن فیض کاشانی)
خدایا، مرا بیرون آور از تاریکیهای وهم و به نور فهم گرامیام بدار، خدایا درهای رحمتت را به روی ما بگشا و خزانههای علومت را بر ما باز کن، به مهربانیات ای مهربانترین مهربانان.
اللّهُمَّ اَخْرِجْنِی مِنْ ظُلُماتِ الْوَهْمِ؛ یکی از راهزنهای معرفت درست و عامل خلاف تعالی اخلاقی این است که وهم جای عقل را بگیرد. خیال جای مطالب واقعی عقلانی را بگیرد. یعنی خدایا حال که من دارم شروع به مطالعه میکنم مرا از تاریکی هایی که وهم ایجاد میکند خارج کن. به عبارت دیگر یک وقت من مطلبی را می فهمم که این وهمی است این واقعی نیست لذا کمک کن و من آن را بفهمم.
بررسی این فراز دعا با روایت پیامبر(ص) «اَللّهُمَّ اَرِنَا الْاَشْیاءَ کَما هِیَ»
معاویه بن عمار از شاگردان برجسته امام صادق(ع) می گویدخدمت امام رسیدم حضرت به من فرمودند بعد از نماز عشا این دعا را بخوانید: (دعای مفصلی است، مختصری از آن به عنوان شاهد اینجا ذکر میشود.)
اللَّهُم اَرِنِی الْحَقَ حَقّاً حَتَّی اَتَّبِعَهُ وَ اَرِنِی الْبَاطِلَ بَاطِلًا حَتَّی اَجْتَنِبَهُ وَ لَا تَجْعَلْهُمَا عَلَیَّ مُتَشَابِهَیْن ِ فَاَتَّبِعَ هَوَایَ بِغَیْرِ هُدًی مِنْک (بحارالانوار، ج86، ص120)
خدایا حق را به من به صورت حق نشان بده تا از آن تبیعت کنم و باطل را به من به صورت باطل نشان بده تا از آن اجتناب کنم و فاصله بگیرم. خدایا باطل را برای من به صورت یک امر وهمی اوهامی و شبه انگیزی (تردید برانگیز) که خلاف حق و واقع باشد نشان نده که در نتیجه از هوای نفس خود به دور از راه هدایت تو پیروی کنم.
آیا ممکن است مطلب حق را به صورت باطل برداشت کنیم؟ بله، ممکن است من حق را باطل را بفهمم باطل را حق بفهمم پس «اَللّهُمَّ اَرِنَا الْاَشْیاءَ کَما هِیَ» شامل حال این هم می شود در دنیا ما این مشکل را داریم؛ لذا تلاش و کاری میخواهیم که بین حق و باطل تمیز دهیم این حقیقت در عالم میشود ملکوت هستی.
ملکوت هستی از دیدگاه علامه طباطبایی
مرحوم علامه طباطبایی در ذیل إِنَّمَا اَمْرُهُ إِذَا اَرَادَ شَیْئًا اَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ﴿۸۲﴾ فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿سوره یس/83﴾ برداشتی عمیق و زیبا راجع به ملکوت هستی دارد. فرماید: اراده حضرت حق این جوری اراده تکوینی وقتی نسبت به شیء و امری اراده کند، همین قدر که به آن بگوید کُنْ فَیَکُونُ پس میشود؛ یعنی این امر مُلکی نیست، امر ملکوتی است. در ملک اینجوری نیست شما الان مثلاً این حسینیه را دیدید تمام این کوچه حسینیه حاجیان را دیدید الان در دنیای ذهن تان بخواهید عین آن را ایجاد کنید کُنْ فَیَکُونُ میشود. به محض این که اراده کنید در ذهنتان ایجاد ایجاد میشود؛زیرا ذهن شما که مال نفس و روح است جلوه ای از ملکوت هستی است، ملکی نیست. حال اگر بخواهید آن را در ملک ایجاد کنید 3 سال فقط باید با شهرداری کنار بیایید و... . در ملک تدرج دارد. این کُنْ فَیَکُونُ مال عالم ملکوت است. در ادامه آیه آمده است فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ؛ ملکوت کل شیء دست اوست؛ پس کُنْ فَیَکُونُ جلوه ملکوتی است. مرحوم علامه طباطبایی میفرماید: ملکوت هر چیز همان «کُن» است؛ یعنی وجود اشیا به جهت انتصابی که به خدا دارد؛ یعنی آن جنبه وجه الهی اش میشود ملکوتی؛ جنبه وجه خلقی می شود ملک.
در سوره انعام آیه ۷۵ خداوند به عنوان یک مقام برای حضرت ابراهیم خلیل الرحمان میفرماید: وَکَذَالِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْاَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ؛ ما ملکوت آسمان و زمین را به ابراهیم نشان دادیم. جلوهای از نشان دادن ملکوت به حضرت ابراهیم این شد که گفت مرغ ها رو بکش بگذار آن بالا، بعد بگو بیایند پایین. این ملکوت است، ملک این گونه نمی شود. حالا تفاوتی که در عالم قیامت نسبت به ملک با دنیا دارد این است که آسمان زمین خورشید یک جور دیگه می شود. حال ملکوت چگونه میشود؟ الان بنده طبق روال عادی ما انسانها نه کسانی که چشم برزخی آنان باز است. که انگشت شمارند. کسانی که ملکوت را میبینند اندک هستند. عموم مردم که ملکوت را نمیبینند ملک را میبینند؛ لذا پیامبر(ص) در قالب دعا میگویند: «اَللّهُمَّ اَرِنَا الْاَشْیاءَ کَما هِیَ» یعنی آن ملکوت هستی را به ما نشان بده. پیغمبر(ص) که می بینند. این دعا را فرموده اند تا ما یاد بگیریم. در قیامت ملکوت آشکار میشود، یَوْمَ تُبْلَی السَّرَائِرُ (طارق/9) سرائرجمع سریره است؛ یعنی پنهانی ها، یعنی آن روز که همه چیز دگرگون میشود یک دگرگونی همین است که تمام سریرترها برملا میشود. تمام پنهانی ها آشکار میشود، دیگر چشم باطن بین باز میشه همه آنچه در نظرههای ظاهر ملکی دنیوی پنهان بود در آنجا دیگر برای ما آشکار می شود رو خواهد شد.
اینکه فرمود «وَاَشْرَقَتِ الْاَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا» یعنی گونه ای نورانیت در عالم قیامت حاکم می شود که همه افراد ملکوت را متوجه میشوند جهنمی ها ملکوت را متوجه میشوند حسرت شان زیاد میشود. بهشتی ها ملکوت را متوجه میشوند لذت بیشتری میبرند تعالی بالاتری پیدا میکنند.
بیان عرفا در خصوص دیدن ملکوت
عرفا میگویند شهودی که انسان میتواند داشته باشد؛ یعنی مکاشفه حقیقت در این عالم، اولین و پایینترین آن نومیه است دومین آن موتیه است و سومین قیامتیه.
شهود نومیه
شهود نومیه رویای صادقه شما در عالم خواب در رویای صادقه خیلی حقایق برای من کشف می شود منتها در عالم خواب است خواب را در تعبیری که فلاسفه میکنند میگویند سیر نفس به سوی ملکوت هرچه روح پاک تر باشد نفس تزکیه تر شده تر باشد لیاقت ورود به ملکوت را پیدا می کند ملکوت را می بینید آن می شود رویای صادقه ولی اگر این نفس به اندازهای که لیاقت به ورود عالم ملکوت را نداشته باشد اجازه ورود به ملکوت را نمی دهد لذا رویا میشود رویای غیر صادقه همانهایی که به تعبیر قرآن کریم اَضْغَاثُ اَحْلَامٍ (یوسف/44) است. این شهود نومیه است. کسانی که به این مقام میتوانند راه پیدا کنند رویای صادقه دارند و اینها هم برایشان روشن میشود.
شهود موتیه
اما بالاتر از شهود نومیه شهود موتیه است در لحظه مرگ پردهها کنار میروند. آن لحظهای که قرار است نفس از بدن جدا شود انسان همه حقایقی را که انبیاء و اولیاء بیان میکردند و آنها نمی پذیرفتند یا عناد می ورزیدند حالا جلوی چشمشان میبینند. به همین دلیل است که در آن آیه شریفه بیان می کند حَتَّی إِذَا جَاءَ اَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُون لَعَلِّی اَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ (سوره مومنون/100و99) تفسیر میکنند این احد یعنی هر انسانی چه مومن چه کافر، وقتی که دارد قبض روح میشود چرا میگوید خدایا منو برگردان جبران کنم؟! چون میبیند حق بوده ولی تا این لحظه غافل بوده است؛ لذا پیامبر(ص) میفرمایند: النَّاسُ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا (بحارالانوار، ج50، ص134) مردم خوابند وقتی مردند تازه بیدار میشود. یعنی میفهمی عجب! اما دیگه وقت از وقت گذشته است. کاری نمیشود کرد. این شهود را شهود موتیه میگویند.
شهود قیامتیه
بالاتر از شهوت موتیه شهود قیامته است چون عالم بیشتر جلوه ملکوتی دارد.
روشنایی زمین به نور الهی
«وَاَشْرَقَتِ الْاَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا»این روشنایی روشنایی خورشید نیست روشنایی نور رب است که حقایق را نشان میدهد لذا نظر دو بزرگ مرحوم علامه مجلسی و مرحوم علامه طباطبایی را مورد بررسی قرار میدهیم که قابل جمع است و با هم اختلاف زیادی ندارند.
«نور رب» از منظر علامه مجلسی
مرحوم علامه مجلسی در بحار جلد ۶ صفحه ۳۲۱ ذیل این آیه شریفه می فرماید: « وَ اَشْرَقَتِ الْاَرْضُ بِنُورِ رَبِّها ای اضاءت الارض بعدل ربها یوم القیامه لان نور الارض بالعدل و...» صحنه قیامت صحنه تحقق عدل الهی است و ظلم و ظلمت تاریکی است و عدل از نورانیت.است؛ چون درقیامت ظلم نیست هر چه هست و نیست عدل است: فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ (7) وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ (زلزال/8) یک ذره خیر و شر باشد آنجا نتیجهاش دیده میشود پس عدل محض است. حالا که عدل محض است و عدل مقابل ظلم است، ظلم ظلمت است و عدل نورانیت پس جهان، جهان نورانی میشود این نور رب به معنای تحقق عدل الهی است.
«نور رب» از منظر علامه طباطبایی
مرحوم علامه به این مطلب یک چیز اضافه می کنند و دقیق تر می شود. میفرماید: منظور انکشاف قطاع و کنار رفتن پردهها و حجابها و ظاهر شدن حقایق اشیاء، اعمال انسان از خیر و شر، اطاعت عصیان، حق و باطل می باشد. آیه ۲۲ سوره مبارکه ق را شاهد می آورد: لَقَدْ کُنْتَ فِی غَفْلَهٍ مِنْ هَذَا فَکَشَفْنَا عَنْکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ
پردهای که در دنیا جلوی چشم شما بود، این بود که حق را گاهی نمیبینیم، باطل را حق و حق را باطل میبینیم. اشیاء را کماهی نمیبینیم. اگر آن پرده را از جلوی چشمم کنار بزنم باید به حال خودم بگریم. امام سجاد(ع) در دعای ابوحمزه ثمالی می فرمایند: چرا گریه نکنیم برای آن روزی که وقتی همه چیز رو می شود. وقتی که روشد دیگر فرصت جبران ندارم.
آیه 22 سوره ق
لَقَدْ کُنْتَ فِی غَفْلَهٍ مِنْ هَذَا فَکَشَفْنَا عَنْکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ
و تو (ای آدمی نادان) از این (روز سخت مرگ) در غفلت بودی تا آنکه ما پرده از کار تو برانداختیم و امروز چشم بصیرتت بیناتر گردید.
«هذا» یعنی ملکوت، واقعیت، آن وجه ربی . فرض کنید مدرسه ای با ساختمان عالی ساخته شده و بهترین امکانات آموزشی فراهم شده است. اینها همه ابزار است، هدف آموزش و تعلیم است. آسمان به این عظمت، زمین به این گستردگی، دریاهای این چنانی و... که همه قرار است در قیامت زیر و رو شود، هدف نیستند بلکه ابزار هستند برای حیات انسانی تا در حیات انسانی متوجه ملکوت هستی شود و بر مبنای ملکوت هستی عبودیت حضرت حق کند؛ ولی وقتی درگیر همین هاست پس این جا غفلت است. لَقَدْ کُنْتَ فِی غَفْلَهٍ مِنْ هَذَا؛ هذا یعنی ملکوت هستی که در قیامت قرارست رو شود و همه اینها آشکار بشود فَکَشَفْنَا عَنْکَ غِطَاءَکَ حالا این پرده را کنار زدیم. یک معنای دگرگونی، ملکوت آنجاست، که مثل ملکوت اینجا نیست که در سایه ملک پنهان است. نفس من و شما جنبه ملکوتی ما و بدن مان جنبه ملکی ماست چند درصد نفسشان برایشان مهمتر، آشکار تر و مورد توجه تر است؟! چند درصد انسانها نفس و همه امکانات نفسانی را فدای بدن میکنند؟! به قول یک بزرگی از بدن میگیری برای نفس یا ازنفس می گیری برای بدن ؟ این در دنیاست ولی در قیامت دیگر ملکوت آشکار میشود. فَکَشَفْنَا عَنْکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ امروز دیگر واقعاً بینا هستی. یک تفاوت دیگری هم که در قیامت مطرح این است که حقیقت ملکوتی رو میشود. بحث را با دو روایت از امیرالمومنین پی میگیریم.
روایت اول از امیرالمؤمنین(ع)
إنَّ بَعدَ البَعثِ ما هُوَ اشَدُّ مِنَ القَبرِ ، یَومٌ یَشیبُ فیهِ الصَّغیرُ ، و یَسکَرُ مِنهُ الکَبیرُ یَسقُطُ فیهِ الجَنینُ... إنَّ فَزَعَ ذلکَ الیَومِ لَیُرهِبُ المَلائکَهَ الّذینَ لا ذَنبَ لَهُم فکَیفَ مَن عَصی بِالسَّمعِ و البَصَرِ وَ اللِّسانِ و الیَدِ و الرِّجلِ و الفَرْجِ و البَطنِ إن لَم یَغفِرِ اللّه ُ لَهُ و یَرحَمْهُ مِن ذلکَ الیَومِ؟!
«قبر»، یعنی برزخ. «بعث»، یعنی قیامت برانگیخته شدن. حالا که برای صحنه قیامت برانگیخته می شوید آن از عالم برزخ شدیدتر و حساس تر است. یَومٌ یَشیبُ فیهِ الصَّغیرُ، روزیست که از شدت آن روز بچه پیر میشود کنایه است؛ یعنی خیلی هولناک خیلی ترسناک است. و یَسکَرُ مِنهُ الکَبیرُ ، در آن روز بزرگ ها از خود بیخود می شوند مثل اینکه انگار دیگر هیچ چیزی حالی شون نیست، سرگردان و و واله می مانند. یَسقُطُ فیهِ الجَنینُ و از شدت آن روز زنان حامله بچه هایشان را سقط میکنند. إنَّ فَزَعَ ذلکَ الیَومِ لَیُرهِبُ المَلائکَهَ الّذینَ لا ذَنبَ لَهُم، از گرفتاری و فزع آن روز ملائکی که گناهی ندارند به وحشت و ترس و هراس میافتند. فکَیفَ مَن عَصی بِالسَّمعِ و البَصَرِ وَ اللِّسانِ و الیَدِ و الرِّجلِ و الفَرْجِ و البَطنِ پس چگونه است وضعیت کسی که با گوش، چشم، زبان، دست، پا، شهوت جنسی و شکم خود گناه کرده است. وای بر ما که چه چیزهایی را گوش کردیم که نباید گوش می کردیم و یا چیزهایی را نگاه کردیم که نباید نگاه میکردیم. با زبان چه حرف هایی را زدیم که روز قیامت می گوییم ایکاش زبان نداشتیم چرا من این حرفها را زدم. با دستم اقداماتی کردم با کسانی دست دادم که باید از اینها فاصله میگرفتم ای کاش پایم بریده بود بعضی جاها نمیرفتم. شهوت جنسی و شکم هم جای خودش. یکی میگفت که بالاخره من قرار است سیر شوم حالا حرام و حلال وشراب، کاری ندارم.
چنین روزی را در پیش داریم. روزی که همه چیز عوض میشود. مثل اینجا نیست. اینجا ممکن است مال و فرزند به فریاد برسد اما آنجا دیگه این حرفا نیست. آنجا این زمین و این آسمان نیست. همانطوری که ملک این نیست آنجا دیگر ملکوت پنهان نیست ملکوت آشکار است همه چیز بر مبنای ملکوت هستی است.
روایت دوم از امیرالمؤمنین(ع)
اسْمَعْ یَا ذَا الْغَفْلَهْ وَ التَّصْرِیفِ مِنْ ذِی الْوَعْظِ وَ التَّعْرِیفِ جُعِلَ یَوْمُ الْحَشْرِ یَوْمَ الْعَرْضِ وَ السُّوَالِ وَ الْحِبَاءِ وَ النَّکَالِ یَوْمَ تُقَلَّبُ إِلَیْهِ اَعْمَالُ الْاَنَامِ وَ تُحْصَی فِیهِ جَمِیعُ الْآثَامِ یَوْمَ تَذُوبُ مِنَ النُّفُوسِ اَحْدَاقُ عُیُونِهَا وَ تَضَعَ الْحَوَامِلُ مَا فِی بُطُونِهَا...(امالی شیخ طوسی، ص ۶۵۳)
ای بیخبر بیملاحظه، بشنو از آنان که پند و اندرز میدهند! روز قیامت روز عرض و پرسش قرار داده شده، روز نزدیکشدن به مجازات، روز برگرداندن عملها بهسوی خداست. در آن روز همهی گناهان شمرده میشود، روزی است که حدقه چشم ها ذوب می شود و زنان باردار جنین خود را سقط می کنند
عظمت مطلب آن قدر است که حضرت با این لحن می فرمایند: بشنو ای غافل! کسی که واعظ و راهنماست حرفش را گوش کن. این جا منظور حضرت خودشون هستند که من راهنمای شما هستم، دارم هدایت تان می کنم من واعظی هستم دارم موعظه میکنم غفلت نورزید، کج روی نکنید، گوش کنید ببینید چه می گویم. جُعِلَ یَوْمُ الْحَشْرِ یَوْمَ الْعَرْضِ وَ السُّوَالِ وَ الْحِبَاءِ وَ النَّکَالِ میدانید قیامت روزی است که قرار است عرضه شوید سوال می شوید پاداش وعقاب در آنجا معلوم میشود. یَوْمَ تُقَلَّبُ إِلَیْهِ اَعْمَالُ الْاَنَامِ روزیست که آنجا اعمال به افراد برگردانده میشود تُحْصَی فِیهِ جَمِیعُ الْآثَامِ همه گناهان گناهان به حساب میآید. یَوْمَ تَذُوبُ مِنَ النُّفُوسِ اَحْدَاقُ عُیُونِهَا روزیست که حدقه چشم ها در آنجا از شدت گرفتاری ذوب می شود آب میشود تَضَعَ الْحَوَامِلُ مَا فِی بُطُونِهَا حامله هرچه در رحم دارد آنجا سقط میکند یک همچنین روزی پیش رو داریم.
فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی
ابوحمزه نقل میکند امام سجاد(ع) گریه میکردند و ناله می زدند و اینجوری با خدا حرف میزدند:
و مالی لا اَبْکی وَلا اَدْری اِلی ما یکوُنُ مَصیری: چگونه گریه نکنم؟ درحالی که نمیدانم مسیر و سرنوشت من چه خواهد شد. قرار است من چگونه آنجا در پیشگاه خداحاضرشوم؟!
وَاَری نَفْسی تُخادِعُنی وَاَیامی تُخاتِلُنی: روزگار هم همین طور دارد میگذرد. و میبینم که نفس امارهام مدام خدعه میکند! مدام مرا فریب میدهد. دارم میبینم این نفسم دارد گولم می زند. ایام و روزگار به گونه ای است که مرا فریب می دهد.
وَقَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ رَاْسی اَجْنِحَه الْمَوْتِ: مرغ بلند پرواز مرگ بر سرم سایه گسترانده گرگ اجل یکایک ازین گله می برد و این گله را ببین که چه آسوده می چرد!
فَمالی لا اَبْکی : چرا من نباید گریه کنم؟
ابْکی لِخُروُجِ نَفْسی: گریه می کنم بر آن لحظه ای که نفسم از بدنم خارج میشود خوب دیگر خروج از بدن گریه دارد با این بیاناتی که از آیات روایات خواندیم یعنی آن قرار است برود در صحنه قیامت که دیگر ملکوت رو شود همه حقایق برملا می شود
اَبْکی لِظُلْمَهِ قَبْری: گریه می کنم برای تاریکی قبرم، اگر عالم برزخ من عالم تاریکیها باشد و من نوری از قبل برای عالم برزخ هم فراهم نکرده باشم.
اَبْکی لِضیقِ لَحَدی: گریه می کنم برای جایگاه و قبرم اگر ضیق و تنگ باشد یعنی کنایه از اینکه اعمال خوبی با خود نبرده باشم.
اَبْکی لِسُوالِ مُنْکَر وَ نَکیر: گریه می کنم وقتی نکیر و منکر می آیند از من سوال میکنند هان چه کردی؟ به جوانیت نازیدی گناه کردی به ثروتو قدرت نازیدی دست بیچاره را نگرفتی؟ با خودخواهی و انانیت دل دیگران را شکستی، دروغ گفتی، غیبت کردی!
اِیای اَبْکی لِخُروُجی مِنْ قَبْری عُرْیاناً ذَلیلاً حامِلاً ثِقْلی عَلی ظَهْری: گریه می کنم وقتی که از قبل یعنی از عالم برزخ وقتی می خواهم وارد قیامت شوم ذلیلم عریانم چیزی با خودم ندارم جز بار سنگینی که روی دوشم هست، بار گناهی که با خود از این دنیا بردیم
اَنْظُرُ مَرَّهً عَنْ یمینی وَاُخْری عَنْ شِمالی: گاهی این ور نگاه میکنم گاهی آن ور. به راست و چپم نگاه می کنم.
اِذِ الْخَلائِقُ فی شَاْن غَیرِ شَاْنی: موجودات و خلایق را میبینم هر کس به فکر خودشان هستند کسی به فکر من نیست.
لِکُلِّ امْرِئ مِنْهُمْ یوْمَئِذ شَاْنٌ یغْنیهِ وُجوُهٌ یوْمَئِذ مُسْفِرَهٌ ضاحِکَهٌ مُسْتَبْشِرَهٌ وَوُجوُهٌ یوْمَئِذ عَلَیها غَبَرَهٌ تَرْهَقُها قَتَرَهٌ وَ ذِلَّه
روز قیامت روزی است که هرکسی به شان خودش مشغول است. چهرههایی در آن روز سپید و روشن و خندان است. یک عده را میبینیم خندان و شادان. آنجا مسرور هستند که دارند به دیدار الهی می روند و برخی چهرهها غبار گرفته و سیاهی و ذلت آنها را احاطه کرده است.
آیا به فکر همچون روزی از این عالم نباید باشیم؟! امیدواریم به عنایت امام سجاد علیه السلام تحولی در همه ایجاد شود تا دوروز دنیا، فرصتی هست به فکر برزخ و قیامت ما باشیم. اما یک نکته امیدی در روایات به ما داده اند می گویند وقتی صحنه قیامت برپا میشود منادی ندا می دهد این فاطمیون کجایند آنانی که در دنیا با فاطمه بودند. فاطمه جان عمریست که دم به دم علی میگویم درحال نشاط وغم علی میگویم یک عمر علی گفتم و انشاالله تا آخر عمر هم علی میگویم.
فیض نخست و خاتمه نور جمال فاطمه
چشم دل از نظاره در مبدا و منتهی کند
مفتقرا متاب رو از در او بهیچ سو
زانکه مس وجود را فضه او طلا کند
منبع: سخنرانی دکتر اسدی گرمارودی، جلسه سی و نهم معاد برهانی در آیات قرآنی
به کوشش خانم حمزه مصطفوی و عسگریان