جلسه چهل و ششم

تعداد بازدید:۶۴۲

بسم الله الرحمن الرحیم

معاد برهانی در آیات قرآنی جلسه چهل و ششم

چکیده جلسات پیشین

اگر قیامت یوم الجمع و یوم الحشر است، طبق آیات قرآن کریم یوم الفصل هم هست. قرار نیست همانند دنیا همه انسانها در یک ردیف کنار هم قرار گیرند. در دنیا گاهی حق جای باطل و گاهی باطل جای حق می‌نشیند و حق آنچنانی که بناست در این عالم برای عموم، روشن و آشکار نیست؛ ولی در قیامت شرایط برعکس است. صفها جدا می‌شوند و اهل حق در صف حق و اهل باطل در صف باطل قرار می‌گیرند.

آن مرحله‌ای که در قیامت باعث جدایی این صفها می‌شود، صراط است. عده ای از صراط رد می‌شوند، عده‌ای امکان عبور از صراط را دیگر ندارند، از همین جا جدایی صورت می‌گیرد و آغاز می‌شود.

یکی از بحث‌های حساس قرآنی  در رابطه با قیامت، قبل از مرحله جدا شدن  و ورود به بهشت و جهنم، مسئله «اعراف» است.

 

بحث «اعراف» در آیات قرآن

دو آیه در قرآن کریم این بحث را مطرح کرده است و هر دو آیه در سوره مبارکه اعراف هستند. به همین جهت به آن سوره مبارکه، «اعراف» می‌گویند. افراد از این آیات برداشت مختلف کردند، در این جلسه به بررسی این اختلاف برداشت و راه حل بزرگانی مثل شیخ صدوق و شیخ مفید مرحوم علامه طباطبایی می‌پردازیم.

 

سوره اعراف آیه ۴۶

وَبَیْنَهُمَا حِجَابٌ  وَعَلَی الْاَعْرَافِ رِجَالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیمَاهُمْ وَنَادَوْا اَصْحَابَ الْجَنَّهِ اَنْ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ  لَمْ یَدْخُلُوهَا وَهُمْ یَطْمَعُونَ

(به منظور اطلاعات بیشتر آیات قبل و بعد مطالعه شود.)

وَبَیْنَهُمَا حِجَابٌ بین آن دو، که با توجه به آیات قبل مشخص می‌شود که آن دو یعنی جهنم و بهشت، یک پوششی، پرده و مانعی یا به تعبیر قرآن حجابی قرار گرفته است، وَعَلَی الْاَعْرَافِ رِجَالٌ اعراف جمع «عُرف» است، عرف در لغت تپه، تل، یال اسب، تاج خروس که شاخص است و خیلی به چشم می‌آید، این را عُرف می‌گویند و اعراف جمع آن است. بر بالای آن تل و برآمدگی‌ها، یک شخصیتها و افراد برجسته‌ای هستند، یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیمَاهُمْ  همه را از چهره‌شان و با نگاه می‌شناسند. به عبارت دیگر یک شخصیتهایی بر بالای این اعراف به همه احاطه دارند ، مثل اینکه از بالا نظاره‌گرند و با یک نگاه متوجه می‌شوند که هر کس در کدام طرف قرار می‌گیرد که این موضوع مقام بالای آن عده را می‌رساند. این عظمت مقام این رجالی است که عَلَی الْاَعْرَافِ هستند را می‌رساند. از ویژگیهای این افراد این است که یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیمَاهُمْ، همه را با همان نگاه به چهره‌شان می‌شناسند. وَنَادَوْا ندا در می‌دهند، صدا می‌زنند، اَصْحَابَ الْجَنَّهِ بهشتیان را که اَنْ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ درود بر شما باد. البته به مناسبت دیگر باید به معنی سلام علیکم بپردازیم که آیا این فقط بحث لفظ است یا نه بحث مهم‌تر و عظیمتری است. لَمْ یَدْخُلُوهَا یکی از جاهایی که دچار اشکال شدند و دو برداشت صورت گرفته است اینجاست. «ها» به جنت برمی‌گردد، به این معنی که هنوز وارد بهشت نشدند وَهُمْ یَطْمَعُونَ اما امید و طمع اینکه وارد بهشت بشوند را دارند.

 

چیستی «اعراف»

اعراف به معنی تل، تپه، بلندی، یال اسب و تاج خروس. طبق آیاتی که قبلا در مورد یوم القیامه با هم بحث داشتیم، زمین در روز قیامت مسطح است و کوهها از بین می‌رود و برجستگی به معنی فیزیکی، علی الظاهر معنا ندارد. پس باید این اعراف، یک جایگاه بلندی باشد؛ مانند فرق مکانت با مکان.

 

تفاوت مکان با مکانت

مکان به معنی جاست؛ اما مکانت در فارسی به معنی جایگاه و مقام است. می‌گوییم جایگاه فرد، یعنی مقام او، مکانت او.

 لذا اعراف می‌تواند یک جایگاه بلندی باشد. این را می‌توانیم با توجه به شواهدی دیگر در قرآن هم بیان کنیم، ولی فعلا در همین حد بگیریم که بر این جایگاه بلند، در آن مقام عظیم شخصیتهایی هستند که از ویژگیهای این افراد برجسته این است که همه قیامتی‌ها را با چهره شان می‌شناسند؛ یعنی آنقدر مقامشان بالاست و به همه احاطه دارند و در این جایگاه بلند قرار گرفتند که با نگاه می‌توانند جایگاه بهشتی‌ها را در بهشت و جهنمی‌ها را در جهنم مشخص کنند، و به بهشتی‌ها سلام و درود می‌دهند.

اگر دقت کرده باشید در همین آیه شریفه، قبل از اعراف فرمود وَبَیْنَهُمَا حِجَابٌ بین آنها حجابی است که وَعَلَی الْاَعْرَافِ اعرافی هست.

 

سوره حدید آیه ۱۳

یَوْمَ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ قِیلَ ارْجِعُوا وَرَاءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَیْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَهُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ

 یَوْمَ روزی که (قیامت) یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا منافقین و منافقات در روز قیامت به کسانی که ایمان آوردند و حالا متوجه می‌شوند که دارد صفها جدا می‌شود و افراد متمایز می‌شوند، وَامْتَازُوا الْیَوْمَ اَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ (یس ۵۹) دارد تحقق می‌یابد، می‌گویند: انْظُرُونَا یک نگاهی هم به ما بکنید و یک دقیقه صبر کنید، نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ تا ما بتوانیم از نورانیت شما استفاده کنیم و کمکی از شما بگیریم. قِیلَ ارْجِعُوا وَرَاءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا می‌گویند به قبل برگردید و اگر قرار بود نوری به دست بیاورید باید از دنیا به دست می‌آوردید، شما در دنیا کاری نکردید که اینجا بتوانید برخوردار بشوید. فَضُرِبَ بَیْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ یک دیواری، سوری، حجاب و مانعی بین این منافقین و منافقات و مومنین قرار داده می‌شود. یعنی تا قبل از این، همه با هم بودند و حالا دارد جدایی صورت می‌گیرد. برای اینکه منافقین و منافقات از این توقعات پیدا نکنند و متوجه بشوند که جایگاهشان دارد جدا می‌شود، فَضُرِبَ بَیْنَهُمْ بِسُورٍ،  یک دیواری بینشان قرار می‌گیرد که در مورد این سور گفته شده است که لَهُ بَابٌ در این دیوار و مانع که بین بهشتیان و جهنمیان قرار می‌گیرد، دری وجود دارد که بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَهُ عمق و باطن آن رحمت است وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ و ظاهر این دیوار عذاب جهنم خواهد بود.

دری را تصور کنید که منافقین این طرف هستند و بهشتیان هم آن طرف، ظاهر «در» که برای منافقین است و آشکار است، عذاب است و باطن «در» یعنی آن طرف آن، رحمت است. این موضوع البته خیلی دقیق‌تر از این هم می‌تواند باشد و کسانی که به این گونه مطالعات علاقه دارند، می‌توانند آن را پی بگیرند. اما برای بحث ما همین قدر هم کافی است. این موضوع را به آیاتی ربط بدهید که کسانی در دنیا ظاهر را دیدند و کسانی که باطن دیدند. یَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَهِ هُمْ غَافِلُونَ (روم ۷) یعنی این دیوار نحوه نگاه آنها به دنیا بود، وقتی به ظاهر دنیا نگاه می‌کردند، ظاهر این دیوار عذاب است، ظاهر همین تعلقات دنیوی است که بحث مفصلی دارد و اگر دقت کنید، این سور و آن حجابی که بینشان بود، معنی نزدیک به همی دارند.

 

برداشت و ترجمه ناصحیح آیه

وَبَیْنَهُمَا حِجَابٌ  وَعَلَی الْاَعْرَافِ رِجَالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیمَاهُمْ  وَنَادَوْا اَصْحَابَ الْجَنَّهِ اَنْ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ لَمْ یَدْخُلُوهَا وَهُمْ یَطْمَعُونَ (اعراف ۴۶)

نکته‌ای که باعث اشتباه برداشت برخی شده است این است که ترجمه این عبارت را بد برداشت کرده‌اند، وَبَیْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَی الْاَعْرَافِ رِجَالٌ بین دوزخ و بهشت، مانعی قرار می‌گیرد و بر آن جایگاه بلند شخصیتهایی هستند، یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیمَاهُمْ پس تا اینجا عظمت و جایگاه این رجال علی الاعراف را می‌رساند، هم با خود واژه اعراف که می‌شود جایگاه و هم با تعبیر علی الاعراف که می‌شود بالای این مقام، و هم رجال به معنی شخصیتها، و آن هم رجالی که قدرتی دارند که همه را با یک نگاه بشناسند. وَنَادَوْا اَصْحَابَ الْجَنَّهِ اَنْ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ بهشتیان را صدا می‌زنند که سلام بر شما.

 

علت سلام کردن

معمولا افراد که از کنار هم رد می‌شوند، بعضی‌ها ممکن است از بعضی دیگر بترسند که نکند الان به من لطمه‌ای بزند، بیان سلام علیکم کنایه از این است که نگران نباش، از ناحیه من برای تو خیر و سلامتی و خوشی است. دارد می‌فرماید که درست است اینجا روز نگرانی است، اما این رجال علی‌الاعرف چنان تسلط بر همه حقایق دارند و جایگاهها را می‌شناسند، به بهشتی‌ها می‌گویند که برای شما همه خیر و خوبی است نگران نباشید.

 

علت برداشت ناصحیح

لَمْ یَدْخُلُوهَا وَهُمْ یَطْمَعُونَ لَمْ یَدْخُلُوهَا وَهُمْ یَطْمَعُونَ. اشکال اینجاست که می‌گویند که این رجال لَمْ یَدْخُلُوهَا  هنوز وارد بهشت نشدند و امید دارند که وارد بهشت بشوند. اگر این جور بگیریم، بهشتی‌ها رفتند بهشت و جهنمی‌ها هم رفتند جهنم، رجال اعراف که از همه بالاترند، هنوز بهشت نرفتند. این که خیلی مسخره است! متاسفانه یک عده هم گفتند که آیه این جور می‌گوید و روایت هم تایید می‌کند. بله روایت هم گفته است ولی فهم می‌خواهد. این درد است که باید به درایت حدیث بپردازیم و طبق فرمایش امیرالمومنین (ع) رِوَایَهُ الرِّوَایَه للسُّفَهَاءِ دِرَایَه الرِّوَایَه للحُکَما؛ درایت روایت کار حکماست وگرنه روایت کردن روایات را که سفیهان هم می‌توانند انجام بدهند. روایت را درایت کردن یعنی فهمیدن  این کاریست حکیمانه که خیلی‌ها به دنبالش نمی‌روند.

 

«اصحاب اعراف» از منظر روایات

وقتی از امام صادق (ع) راجع ‌به «اصحاب اعراف» سوال شد، به این تعبیر دقت کنید که از «اصحاب اعراف» سوال شده است نه از «رجال علی‌الاعراف»، فرمودند: قَوْمٌ اِسْتَوَتْ حَسَنَاتُهُمْ وَ سَیِّئَاتُهُمْ فَإِنْ اَدْخَلَهُمُ اَلنَّارَ فَبِذُنُوبِهِمْ وَ إِنْ اَدْخَلَهُمُ اَلْجَنَّهَ فَبِرَحْمَتِهِ .( کافی ج۲ ص۳۸۱ ، نورالثقلین ج۲ ص۳۵)

مردمی که کارهای نیک و کارهای بد آن‌ها برابر باشد، پس اگر خداوند آن‌ها را به دوزخ برد به سبب گناهانشان است، و اگر به بهشت برد رحمت اوست.

اینها مردمی هستند که گناهانشان و خوبیهایشان یکسان است. آن دو صف که مشخص شد، بهشتی‌ها به سمت بهشت و جهنمی‌ها هم جهنم، یوم الفصل است و جدایی صورت می‌گیرد، برای بهشتی‌ها حسنات غالب بوده است فَاَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ (قارعه ۶) شامل حالشان می‌شود. اما در دسته جهنمی‌ها، سیئات غلبه داشته است وَاَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ (قارعه 8) مصداقش بودند. اما یک دسته دیگر هستند که گناهان و حسناتشان بر هم غلبه ندارد، یک حالت بینابین دارند، اینها قَوْمٌ اِسْتَوَتْ حَسَنَاتُهُمْ وَ سَیِّئَاتُهُمْ هستند. اگر این دسته را وارد بهشت بکنند، رحمتی شامل حالشان شده است، اگر این عده را وارد نار بکنند، به خاطر گناهانشان هست. یعنی جایگاه شفاعت است.

یکی از جاهای بسیار عظیم در یوم‌القیامه در مرحله عبور از صراط، مرحله «اصحاب اعراف» با «رجال اعراف» است. آیا اصحابی که اینجا مانده‌اند که جزو بهشتیان و جهنمیان نبودند و بینابین هستند، مشمول شفاعت می‌شوند که به بهشت بروند، که رجال اعراف به آنها می‌گویند: « سَلَامٌ عَلَیْکُمْ» ، درود بر شما باد، بله وارد بهشت شوید و به کمک آنها می‌آیند این کمک پارتی‌بازی و خلاف عدل نیست که بعد آن را بررسی خواهیم کرد، در آن مرحله به دسته دیگر می‌گویند که خیر، شما مشمول شفاعت نیستید. پس معطلی این دسته به این خاطر است که برمبنای رجال اعراف تکلیفشان معلوم بشود.

بعضی‌ها با استفاده از این روایت گفته‌اند که در ادامه آیه که می‌فرماید: لَمْ یَدْخُلُوهَا وَهُمْ یَطْمَعُونَ (اعراف ۴۶) اینها وارد بهشت نشدند ولی طمع و امید دارند. پس رجال اعراف یعنی اینها. در جواب این عده باید بگوییم که چرا اول آیه را نمی‌بینید که این همه تاکید بر جایگاه رجال اعراف داشت، ادامه آیه را باید برمبنای اول آن معنی کنید. عین همین بحث را در روایات مربوط به لیله الرغایب وارد کرده‌اند. آدم گاهی متاثر می‌شود.

 

لیله الرغائب

لیله الرغائب را طبق روایاتی که به ما رسیده است، اولین شب جمعه ماه رجب معرفی کرده‌اند. اگر جمعه اول ماه باشد، همان طور که دعای شب اول ماه رمضان را همان موقع که هلال رویت بشود، می‌خوانیم؛ دعای لیله الرغایب را هم همان شب باید بخوانیم. دعای شب عید فطر را همان شبی که هلال شوال دیده شد، باید خواند. باید دقت کنیم که لیله الرغائب، یک موضوع مستحب است و حتی در این موارد هم باید حواسمان را جمع کنیم و اطلاعات غلط را در شبکه‌های مجازی برای دوستان و آشنایان نفرستیم و خیلی بیشتر از این، در مورد واجبات باید دقیق باشیم، در مورد خمس دادن و غیبت نکردن.

 

حفظ ۲۰ جزء قرآن در فاصله شروع کلاسها

مرحوم آیت الله بروجردی ۲۰ جزء از قرآن را حفظ بود، از ایشان سوال کردند که کی وقت کردید این را حفظ کنید؟ گفتند: من طلبه بودم و طلبه‌ها باید پای درس حاضر بشوند، گاهی مستمعین دیرتر می‌آمدند و در این فاصله تا افراد با هم گعده می‌کردند، من قرآن حفظ می‌کردم. این را در طول تحصیلم جمع کردم، شد ۲۰ جزء قرآن.

در مفاتیح مرحوم شیخ عباس قمی می‌فرماید که شب اول ماه رجب، لیله الرغائب است. پنج‌شنبه آن ماه را روزه بگیرند و بین نماز مغرب و عشای لیله الرغائب آن دوازده رکعت نماز و آداب را انجام بدهند. پنج‌شنبه آن ماه، کدام ماه؟ آن ماه یعنی اگر جمعه اول ماه باشد، پس پنجشنبه اول آن ماه می‌شود، جمادی. چون لیله الرغائب که شب اول ماه است. روزه را جمادی بگیرید و مستحب هم هست. اما اگر مثلا شنبه اول ماه بود، پنج‌شنبه آن ماه هم در رجب است. این معنای حدیث است. این را مرحوم سیدبن طاووس برای ما توضیح داده است و مرحوم جوادی ملکی تبریزی در المراقبات هم توضیح داده است. این دیگر مساله‌ای نیست که انقدر عقب و جلو بکنیم. البته دقت کنید که مثلا در این مورد خاص، آقای سیستانی (حفظه الله تعالی) فرموده‌اند که اول ماه شنبه است.

 

فتوای آقای سیستانی و خویی درباره رویت هلال ماه

 فتوای آقای سیستانی در مورد رویت هلال ماه این است که هر جا که ماه رویت می‌شود، برای همانجا فقط اول ماه است. یعنی اگر ماه در ایران رویت شد، برای عراق اول ماه نیست مگر اینکه در آنجا رویت شود. بقیه مراجع این فتوا را ندارند. مثلا مرحوم آقای خویی فتوایشان این بود که هر جایی که شبش با شما مشترک باشد، اگر ماه را دیدند برای شما حجت است.   

حالا یک بحث دیگر هم مطرح است. آیا یقین رویت ماه تقلیدی است؟ خیر، بستگی به فرد دارد. اگر فرد یقین کرد که فردا اول ماه است، پس برای او لیله الرغایب است ولی اگر یقین پیدا نکرد، احساس کرد شنبه اول ماه است، پس برای او هفته بعد لیله الرغایب خواهد بود.

 

ادامه بحث آیات

آیه شریفه را می‌شود این گونه معنی کرد که یک حجابی بین بهشت و جهنم است، جایگاهی بلند، اعرافی هست که رجالی با این عظمت بر این اعراف هستند که این قدرت را دارند تا همه را با یک نگاه بشناسند، آن وقت این افراد وارد بهشت نشدند! هنوز امید دارند که شاید وارد شوند. این امید را هم با توجه به خود قرآن می‌بینیم که خیلی بار مثبتی ندارد. اینها همان دسته‌ای هستند که «اصحاب اعراف» هستند و منتظرند که ببینند بخشش شامل حالشان می‌شود یا نه. مثلا فرض کنید که نمره قبولی ۱۰ است و اینها ۹.۵ آوردند، می‌گویند کارنامه‌هایشان را نگه دارید تا استاد بیاید و ببینند که آیا این شاگرد در طول ترم جوری بوده است که بشود نیم‌نمره به او اضافه کنیم. استاد به بعضی از این «اصحاب اعراف» می‌گوید که نگران نباشید این نیم‌نمره را می‌دهم که بروید. آیا این افرادی که طمع و امید دارند می‌توانند همان علی‌الاعراف باشند؟ کی قرار است به علی‌الاعراف نمره بدهد؟

 

سوره  توبه آیه ۱۰۶

وَآخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِاَمْرِ اللَّهِ إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَإِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ  وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ

وَآخَرُونَ یک دسته دیگر، مُرْجَوْنَ لِاَمْرِ اللَّهِ امید دارند به امر الهی. إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَإِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ که یا ممکن است آنها مورد عذاب قرار بگیرند و یا ممکن است از آنها بگذرند. خدا علیم و حکیم است و می‌داند که چه بکند. پس اینهایی که مُرْجَوْنَ هستند، همان‌هایی هستند که امید دارند وارد بهشت بشوند، احتمال عذاب هم برای اینها وجود دارد. قرار نیست همه آنها که ۹.۵ گرفته‌اند، آن نیم نمره ارفاق را بگیرند، بعضی‌ها هم نمی‌گیرند و می‌افتند. پس اگر بخواهیم در آن آیه شریفه، امید داشتن را برای «رجال علی الاعراف» بگیریم با این بحث تطبیق نمی‌کند. با آن عظمتی که برای رجال علی الاعراف در آیه بیان شده بود هم تطبیق نمی‌کند.

 

جایگاه عباد مخلص در آیات 43تا39 سوره صافات

وَمَا تُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ (۳۹) إِلاَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ (۴۰) اُوْلَئِکَ لَهُمْ رِزْقٌ مَّعْلُومٌ (۴۱) فَوَاکِهُ وَهُم مُّکْرَمُونَ (۴۲) فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ (۴۳)

وَمَا تُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ (۳۹) فردای قیامت است، جزا به شما داده نمی‌شود مگر آنچه که خودتان عمل کردید، یعنی در گرو عمل خودتان هستید.

إِلاَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ (۴۰) این دسته حسابشان جداست، آنها را با خودتان قاطی نکنید. پس اگر این عباد مخلص، رجال علی الاعراف نباشند، کیا هستند؟ اگر اینها در آیه بعد در موردشان فرموده است که اُوْلَئِکَ لَهُمْ رِزْقٌ مَّعْلُومٌ (۴۱) اینها برایشان رزق معلومی است.

فَوَاکِهُ وَهُم مُّکْرَمُونَ (۴۲) فواکه را فقط نباید میوه بگیریم، به قول مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در بهشت منظور فقط گلابی نیست، بلکه آن نعمتهای عظیم قرب الهی در مقام کرامتی که اینها دارند. 

فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ (۴۳) اینها در جنات نعیم هستند، آیا اینها منتظرند که ببینند وارد بهشت می‌شوند یا خیر؟!!

 

سوره صافات ۱۲۷ و ۱۲۸

فَکَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ () إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ()

اصلا عباد مخلصین که قرار نیست مثل بقیه حاضر بشوند. بر اساس فرمایشات قرآن، اینها باید سطح بالاتری باشند. روایات هم این موضوع را تایید می‌کنند و عقل آن را جمع بندی می‌کند.

 

معنای قشری گری روایت

بررسی معنای دقیق و درایتی روایت مطرح شده و جمع‌بندی مفهوم آن با روایت زیر

امیرالمومنین(ع) فرمودند: نَحْنُ اَلْاَعْرَافِ نَعْرِفُ اَنْصَارَنَا بِاسمَائهُمْ وَ نَحْنُ اَلْاَعْرَافُ اَلَّذِی لاَ یُعْرَفُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلاَّ بِسَبِیلِ مَعْرِفَتِنَا وَ نَحْنُ اَلْاَعْرَافُ یُعَرِّفُنَا اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ عَلَی اَلصِّرَاطِ فَلاَ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ إِلاَّ مَنْ عَرَفَنَا وَ عَرَفْنَاهُ وَ لاَ یَدْخُلُ اَلنَّارَ إِلاَّ مَنْ اَنْکَرَنَا وَ اَنْکَرْنَاهُ (اصول کافی ج۱ ص ۱۸۴)

نَحْنُ اَلْاَعْرَافِ نَعْرِفُ اَنْصَارَنَا بِاسمَائهُمْ آن اعراف ما هستیم که همه یارانمان را با اسم و مشخصات می‌شناسیم.

وَ نَحْنُ اَلْاَعْرَافُ اَلَّذِی لاَ یُعْرَفُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلاَّ بِسَبِیلِ مَعْرِفَتِنَا ما اعرافیم که خدا جز از طریق معرفت ما شناخته نمی‌شود.

وَ نَحْنُ اَلْاَعْرَافُ یُعَرِّفُنَا اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ عَلَی اَلصِّرَاطِ ماییم که در روز قیامت بین بهشتیان و جهنمیان می‌ایستیم، جایگاهی آنجا داریم یوقفنا بین الجنه و النار

فَلاَ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ إِلاَّ مَنْ عَرَفَنَا وَ عَرَفْنَاهُ وارد بهشت نمی‌شود کسی مگر این که ما را بشناسد و ما هم او را بشناسیم

وَ لاَ یَدْخُلُ اَلنَّارَ إِلاَّ مَنْ اَنْکَرَنَا وَ اَنْکَرْنَاهُ  و وارد جهنم نمی‌شود مگر کسی که ما را منکر باشد و ما هم او را انکار کنیم

 

بررسی نگاه بزرگان درباره اعراف

نظر شیخ صدوق و شیخ مفید

مرحوم شیخ صدوق در در این زمینه این گونه گفته‌اند که در ادامه می‌آید. باید دقت کنیم که در اکثر کتب مرحوم شیخ صدوق این دو دسته روایت ذکر شده است. «اعتقاد ما در اعراف این است که آن، حائلی میان بهشت و جهنم است که در آن مردانی قرار دارند که بهشتیان و دوزخیان را می‌شناسند و آنان پیامبران و اوصیای او هستند، داخل بهشت نمی‌شود مگر کسی که او را بشناسد و آنها، او را بشناسند و داخل آتش نمی‌شود مگر کسی که آنها را انکار کند و آنها، او را انکار کنند. و در اعراف کسانی هم هستند که در انتظار امر خدا به سر می‌برند، که یا آنها را عذاب کند یا ببخشد.» (کتاب الاعتقادات، شیخ صدوق، ص۷۰ ؛تصحیح الاعتقاد، شیخ مفید، ص ۱۰۷)

پس در اعراف دو عبارت داریم، یکی «رجال علی الاعراف» و دیگری «اصحاب اعراف». رجال اعراف آنهایی هستند که همه‌کاره‌اند ولی اصحاب اعراف این دسته هستند که منتظرند.

 

نظر مرحوم علامه طباطبایی

مرحوم علامه طباطبایی (رضوان الله تعالی علیه) همین مطلب را همانند این دو بزرگوار بیان می‌کند با این توضیح که چرا بعضی‌ها همان‌گونه که شیخ صدوق و شیخ مفید متوجه شدند، این موضوع را نفهمیدند. چرا اصحاب  اعراف را با رجال علی الاعراف یکی گرفته‌اند؟

ظاهر است که این روایات اختلال دارد. (بله روایات جوری است که آدم احساس می‌کند که اصحاب اعراف و رجال اعراف یکی هستند، اما یک جا می‌بیند که خیر، اینها با هم یکی نیستند.) و این ناشی از بدفهمی بعضی از ناقلان است. (بعضی‌ها بد فهمیدند و بد نقل کردند.) مثلا ممکن است رسول خدا(ص) یا بعضی از امامان فرموده باشند که جماعتی از مستضعفین هستند که خداوند آنان را یا به شفاعت شفعا یا به مشیت خود داخل بهشت می‌سازد، آنگاه راوی فرمایش آنان را در اثر نقل به معنا به این صورت که می‌بینید، در آورده باشد. (این را با توجه به آیه و آن روایاتی که تصریح دارد و با توجه به معرفت عقلی راجع‌به شخصیت‌های معصوم (ع) می‌توان موضوع را فهمید.) (المیزان ج۸ ص ۱۴۴)

 

معنای آیه ۴۶ سوره اعراف با توجه به بحثهای انجام شده

بین بهشتیها و دوزخی‌ها حجابی است و آن جایگاه بلند قیامتی با توضیح آیات دیگر که در قیامت تپه فیزیکی معنا ندارد، جایگاه بلندی که بر آن جایگاه این شخصیتها قرار گرفتند که همه  را به سیمایشان می‌شناسند (تا اینجا همه عظمت بود) و به اصحاب الجنه‌ای که داخل نشدند، سلام می‌گویند. این ترجمه چه اشکالی دارد؟ حتی ابن کثیر اهل سنت، در تفسیر خودش این آیه را این طور معنی کرده است. می‌گوید که این آیه را می‌شود این طور خواند که سلام علیکم بر شمایی که لَمْ یَدْخُلُوهَا. هنوز این اصحاب جنت وارد نشدند ولی امید دارند، امید به چی؟ شفاعت و رحمت شامل حالشان می‌شود یاخیر.

 

بیان عظمت اعراف در آیه  ۴۸ سوره اعراف

وَنَادَی اَصْحَابُ الْاَعْرَافِ رِجَالًا یَعْرِفُونَهُمْ بِسِیمَاهُمْ قَالُوا مَا اَغْنَی عَنْکُمْ جَمْعُکُمْ وَمَا کُنْتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ

وَنَادَی اَصْحَابُ الْاَعْرَافِ این برجستگان اعرافی، رِجَالًا یَعْرِفُونَهُمْ بِسِیمَاهُمْ آن شخصیتهایی را که با سیمایشان می‌شناسند قَالُوا به آنها می‌گویند مَا اَغْنَی عَنْکُمْ جَمْعُکُمْ بگویید ببینیم آن چیزهایی که در دنیا جمع می کردید، شما را بی‌نیاز می‌کند؟ یعنی این افراد در سطحی هستند که آنها را سرزنش می‌کنند. آنقدر در دنیا دنبال مال بودید، الان برای شما چه می‌کند؟ وَمَا کُنْتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ و در دنیا این همه کبر می‌ورزیدید، انا رجلٌ می‌گفتید، زیر بار حق نمی‌رفتید، حرف دیگران را نمی‌پذیرفتید، حالا بگویید ببینم چقدر به درد شما می‌خورد.

بله اگر اصحاب اعراف را با رجال اعراف یکی بگیریم، می‌شود آن. اما طبق آن آیه یک عده‌ای هم که در اعراف هستند، دسته دیگری از اصحاب اعراف این جوری می‌باشند. این موضوع با استفاده از آیات کاملا روشن می‌شود.

 

وَهُمْ یَطْمَعُونَ (اعراف ۴۶) چه کسانی هستند؟

 اگر نعوذ بالله آنها را بگیریم رِجالٌ عَلَی الْاَعْرَافِ یعنی این رجال وقتی آن باب بهشت باز است، اینها که اینجا منتظرند و دارند جهنمی‌ها را می‌بینند، می‌گویند خدایا نکند ما هم برویم آن طرف! نعوذ بالله، آیا می‌شود این را برای رجال علی الاعراف گرفت؟ پس این برای آن عده‌ایست که منتظرند و طبق آیه و  روایاتی که مطرح شد، کسانی هستند که بینابین هستند، احتمال دارد  هم به بهشت بروند هم به جهنم.

 

جمع‌بندی این بحث

گفتیم قیامت یوم الجمع هست ولی باید دقت کنیم که یوم الفصل هم هست. پناه بر خدا اگر روز قیامت بیایند، ما را از صف ابوذر و مقداد جدا کنند، از هم‌جواری اصحاب ابی عبدالله(ع) جدا کنند، از هم‌نشینی بهشتی‌ها جدا کنند، و مصداق این آیه باشیم که وَامْتَازُوا الْیَوْمَ اَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ (یس ۵۹). ای خطاکاران، ای گنهکاران، ای مجرمین جدا بشوید، جایتان اینجا نیست. در این یوم الفصل، شروع فاصله انداختن با صراط است. صراط را جلسه قبل توضیح دادیم. وقتی بهشتی‌ها را می برند به بهشت و جهنمی‌ها را می‌برند به جهنم، با بحث صراطی که قبلا گفتیم، قرآن بحث اعراف را هم مطرح کرده است. یک رجال اعراف داریم، آنان برجستگانند که کار همه دست اینهاست و یک افرادی هم هستند که جزو منتظرین در مرحله اعراف، زیر نظر این اعراف هستند. یعنی هنوز نمره آنها ۹.۵ است و نیم نمره احتیاج دارند تا بتوانند رد بشوند. اینها منتظر و نگرانند. چشمشان به جهنمی‌ها می افتد و می‌گویند نکند ما از آنها باشیم و چشمشان به بهشتی‌ها می افتد و می‌گویند خدایا می‌شود ما هم جزو اینها باشیم؟ آنجا رجال اعراف باید به فریاد اینها برسند.

 

توسل به امام عصر(عج) به مناسبت جلسه پایانی سال

خدایا یک سال گذشت، بر پرونده اعمال ما در این یک سال چه گذشت و چه اضافه شد؟ اگر دنبال لذت حرام بودم، اگر دنبال پول حرام و شهرت از راه حرام و خواسته‌های مادی دنیوی از راه خلاف شرع بودم، چی ماند برایم؟ اگر دوستان من، هم‌جواری من، اطرافیان من در این یک سال تعالی پیدا کردند، بردند، جلو افتادند، من چه باید بکنم؟

اگر یک سرازیری باشد و خودمان را کنترل نکنیم و پایین بیاییم، هر چه پایین‌تر می‌آییم امکان سقوط و سرعت سقوط بیشتر می‌شود یا نه؟ اگر بی‌دقتی کنیم و سر بخوریم، امکان سر خوردنمان قوی‌تر می‌شود. اگر ما در تحویل سال، طبق نقلی که از امام صادق رسیده است بگوییم یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبر الیل و النهار، یا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الی احسن الحال. زمستان، درختهای خشکیده با بهار رویید و سبز شد ولی تو مقلب قلوب و الابصاری، می شود خدایا کمک کنی، دلم عوض بشود؟ می‌شود خدایا یاریم کنی، حالم به احسن حال برگرده؟ آیا فقط به فکر تکان دادن خانه فیزیکی بودیم و خانه‌تکانی متافیزیکی نمی‌خواهیم؟ این که کبر و انانیت و سوء نیت و خودخواهی‌ها و گمان و حدس و ظن دارند ما را بیچاره می کنند و کی می‌خواهیم اینها را از خودمان دور بریزیم؟

مگر ما بی‌صاحبیم؟ پزشک واقعی درد جان ما، در مرحله اول حضرت بقیه الله  الاعظم است، باید دامن ایشان را صادقانه بگیریم. گر گدا کاهل بود، تقصیر صاحبخانه چیست؟

شنیدیم که شیخ عیسی بحرینی بعد از این که محضر امام زمان (ع) را درک کرد و خوشحال بود که می‌خواهد برای یارانش جواب ببرد، دامن امام را گرفت و عرض کرد: آقا جان، فداتان بشم، شما که به ما لطف دارید، شما که غم‌خوار مایید، شما که ما را تنها نمی‌گذارید، چرا سه شب است که ما را معطل کردید و بعد جواب دادید؟ حضرت فرمود: شیخ عیسی خودتان نگفتید سه روز دیگر؟ گر گدا کاهل بود، تقصیر صاحبخانه چیست؟

یابن الحسن، به امیدی ناله زدیم، یک عمری به عشق شما در این خانه‌ می آییم و می‌رویم، درست است که آن طور که شما می‌خواهید نیستیم اما دلمان می‌خواد که بشویم. به جان مادرتان حضرت زهرا (س) یک نگاهی هم به ما بکنید.

منبع: سخنرانی دکتر اسدی گرمارودی، جلسه چهل و ششم معاد برهانی در آیات قرآنی

به کوشش خانم ربوبی و رحمان  نژادی